به گزارش
جهانبین نیوز به نقل از
مشکات برين، متاسفانه در بحث دوام زندگي مشترک زوج هاي جوان همچون بسياري موارد ديگر، بيشتر به درمان مشکلات توجه شده است تا پيشگيري. به همین دلیل بر آن شديم تا با تهيه گزارشی از وضع موجود، اهميت مشاوره قبل از ازدواج گوشزد نمائيم.
* افزايش آمار طلاق منجر به توصيه موکد کلينيک های مشاورهای گرديده است.بسياری از زوج هاي جوان اقرار می کنند که قبل از ازدواج فقط يک جلسه مشاوره رفتهاند که آن هم معمولا به دليل شلوغی کلاس توجه چندانی به مطالب مهم گفته در این کلاس ها نمی شود.
مشاوران از تجربه و تخصص بالايی برخوردارند و می توانند حتي با گوش دادن به حرفهاي زوجین و يا پرسيدن چند سوال ساده مشکلات آنان را که بيشتر ارتباطي است؛ شناسايي و با ارائه پيشنهادات لازم و يا توصيه به خواندن کتاب آنان را ياري نمايند.
مشکل ديگر به تصور غلطی که بسياري از زوجها دارند بر ميگردد. این تصور که برای شروع زندگی؛ عشق کافي است و مشاوره فقط زماني کاربرد دارد که مشکلي بوجود آمده باشد، از تصورات غلطی است که برای کاهش آمار طلاق و اختلاف میان زوجین، بایستی مورد بازنگری جدی قرار گیرد.
برخي از کارشناسان معتقدند که متاسفانه علیرغم وجود کلاس های مشاوره برای زوجهاي جوان، بسیاری از زوجین حاضر به پذيرش و عمل به توصيههای مشاوران نيستند و با تصميمهای احساسی زندگی خود را دچار مشکلات جدی ميکنند. عدم پذيرش توصيهها از يک طرف و باور غلط «مشاوره در زمان مشکل» باعث شده است که سادهترين مسائل زندگي زوجهای جوان تبديل به بزرگترين مشکلات ميشود که خسارت جبران ناپذيري را به کيفيت زندگي آنان وارد ميکند.
کارشناسان معتقدند ازدواج با بحران هاي دائمي سرو کار دارد و طي تحقيقات انجام شده بيشترين طلاق و جدايي ها در ۵ سال اول زندگي رخ می دهد که اگر امکان مشاوره به صورت رايگان يا حداقل با کمترين هزينه در ۵ سال اول زندگي برای زوجین فراهم گردد، آمار طلاق در این برهه به میزان قابل توجهی کاهش می یابد.
مردم باید بپذیرند همانگونه که برای خريد منزل مسکوني يا خودرو با چندين نفر مشورت می کنند، براي مهمترين تصميم زندگي که ازدواج است نیز این اصل را رعايت کنند و با ناديده گرفتن قدرت تعقل، منطق و تصميمهاي عجولانه شيرينترين دوران زندگي را تبديل به بحرانيترين لحظات نکنند.
پرفسور "آران تي بک" در مقدمه کتاب "عشق هرگز کافي نيست" بسياري ازمشکلات زوجها را "اختلالات شناختي" ميداند و تاکيد ميکند که آنان بيشتر به اشکالات زندگي توجه دارند و نقاط قوت و مثبت را يا نميبينند يا به عمد از ديدن آن ميگريزند.
وي معتقد است دست مايههاي اميد و تشويقهاي پدر و مادر و ساير خويشاوندان و جامعه هرگز کافي نيست و توهمات دلسرد کننده، سوء تفاهمهاي پيچيده و اختلافهاي عذابآور ميتواند به تشويش بيشتر آنان منجر شود و حتي قدرت عشق هم براي رفع آنان کافي نيست و با اصلاح برداشتهاي نادرست زوجهاي آشفته، از طريق مشاوران خبره و کارآزموده ميتوان گرههايي که باعث تيرگي روابط ميشود را باز کرد و طعم شيرين لذت زندگي مشترک را به زوجهاي جوان هديه داد.
آنچه به نظر می رسد اين است که در جلسات مشاورهاي هر يک از طرفين بايد با قبول واقعيت و شناخت صحيح از روحيات خود و طرف مقابل، همت بيشتری را براي يادگيري و رفع ابهامهاي ذهني مصروف دارند.
از سوی دیگر انتظار ميرود مسئولان و برنامهريزان امور جوانان براي کمک به امر ازدواج، فقط به فکر تسهيل مقدمات مادی آن نباشند و با اهميت دادن به مشاوره قبل از ازدواج، نهاد مقدس خانواده را استحکام بیشتری ببخشند.
یادداشت از: فاطمه بياتي
انتهاي پيام/۱۰۲۴ج