انسانها اگر از نظر فکر و فرهنگ در مسیر اسلام ساخته نشوند، نوع انقلاب سیاسی آنها به یک ارتجاع منجر خواهد شد.
اگر در یک جامعه جریانهای فکری و فرهنگی در مسیر انقلاب پرورش يابد این انقلاب پایدار میماند اما اگر تنها به انقلاب سیاسی روی بیاورند آفت ارتجاع آن جامعه را فرا ميگيرد.
در روزهای اخیر سخنانی تامل برانگیز و تحیرآور از عالی جناب سرخپوش درفضای مجازی انتشار یافت که این سخنان حاوی مطالب بسیار مهمی بود که برای چندمین بار پرده از تفکرات ارتجاعی و لیبرالی آن جناب به ظاهر انقلابی برداشت، ایشان دراین سخنرانی که علی الظاهر در جمع دانشجویان ایراد فرموده بودند، از واژه جدیدالاسلام ها و خطر این گروه درجهت مصادره قدرت و مخالفت آنان با ماهواره سخن به میان آوردند.
دراین نوشتار سعی داریم نکاتی را پیرامون این افاضات بیان کنیم:
نکته اول:
این سخنان از زبان کسی جاری و ساری گردیده که روزگاری نه چندان دور همین آقای به اصطلاح قدیم الاسلام در راس قوه مجریه همین کشور، با همین قانون اساسی بوده و در آن روزگار حواشی رسانهای و برخوردها با اصحاب قلم و رسانه چندان طلایی و امیدبخش نبوده که بشود به این سادگیها باور کرد.
آقای هاشمی واقعا هوادار آزادی بیان و تبادل آزاد افکار و اطلاعات و اخبار است! و سوقدادن جریان رسانهای از رسانههای دارای هویت و شناسنامه به منابع خبرپراکنی بیشناسنامه و هرز، خود گویاست که پشت این توصیهها، دلسوزی برای اطلاعرسانی حقیقی است یا خیر.
نکته دوم
«دولت طبق قانون اساسی باید پاسدار دین و فرهنگ باشد.»
این در حالی است که بسیاری از صاحب نظران فرهنگی کشور بر این باورند که گسترش بیسامان شبکههای ارتباطی در محیط اینترنت به دلیل عدم فرهنگسازی، به کار بستن ساز و کارهای متناسب با جرائم و مشکلات ناشی از سوءاستفادهها و تبلیغات مخرب و مباحثی از این دست میتواند ثبات اجتماعی را با بحران روبهرو کند.
شبکههای اینترنتی در فروش کلیه و قاچاق اسلحه و مهمات گرفته تا تبلیغ و ترویج خودکشی، پوچگرایی و بیش از صد فرقه انحرافی در حوزه عرفان و دین فعالیت دارند و همزمان بسیاری از اطلاعات پایه شهروندان ایرانی را پایش و در اختیار سرویسهای جاسوسی بیگانه ـ طی یک پیمان تجاری که از کاربرانشان درباره آن امضا هم میگیرند ـ قرار میدهند. در این شرایط منتقدان «استعمار سایبری» را مورد تهمت قرار دادن، دوای درد نیست.
اینکه چرا هاشمی و برخی مجموعههای نزدیک به دولت تلاش میکنند نسبت به رفعفیلتر از برخی سایتها اقدام کرده و دسترسی به شبکههای ماهوارهای را آسانتر کنند و چه اهدافی را دراین گونه اعمال پیگیری می کنند، خود نیار به بررسی مجزا دارد.
ازسوی دیگر و در همین راستا اگر نگاهی به نظرات علما و مراجع معظم تقلید پیرامون استفاده از تجهیزات ماهواره بیندازیم، اکثر آنان حکم بر مفسده انگیز بودن و در نتیجه جایز نبودن آن داده اند،که درپایان مطلب جهت صحت مدعا لینک نظرات مراجع گذارده شده است.
حال باید پرسید جدیدالاسلام ها با ماهواره مخالفند یا هاشمی اسلامش جدید شده است؟
نکته سوم
دراین سخنرانی جناب قدیم الاسلام فرموده اند که جدیدالاسلام ها درپی قبضه کردن قدرت هستند.
این سخن بیش از آنکه جدی گرفته شود، به یک شوخی مضحک می ماند، چراکه عملکرد آن جناب و همفکرانشان پس از انقلاب درجهت ماندن درقدرت، از تلاش های ناکام درجهت تغییر قانون اساسی جهت افزایش مدت ریاست جمهوری به سه دوره تا حمایت های کامل و بی دریغ جنابان از دولت اصلاحات (حتی درمواردی که حرکت دولت درخلاف مسیر شرع و دیانت بوده است)، کارشکنی ها در مسیر حرکت دولت نهم ودهم علی رغم حمایت ها و تاکیدات رهبری انقلاب پیرامون حمایت از دولت وقت و نقش آفرینی و مواضع شخص عالیجناب و حامیان این خط فکری در حوادث فتنه تلخ۸۸ و حتی نقش سایه وار این طیف در انتخابات سال۹۲ و پیروزی شکننده دولت تدبیر!، کاملا هویداست.
در بررسی این مواضع و حرکات به وضوح مشخص می گردد که تمامی این جهت گیری ها در راستای حفظ نفوذ و سهیم بودن درقدرت بوده، حال اینکه درکمال ناباوری، دیگران را به قبضه کردن قدرت متهم می کنند. این نکته را نیز نباید فراموش کرد هنگامی که مردم نگران خطر اشرافی گری و عافیت طلبی بودند و انتظار همراهی آقایان را با انقلاب داشتند، این افراد عافیت طلب به دنبال چه کارهایی بودند.
نکته چهارم:
آشکارا پیداست که هر انقلابی دارای رویش ها و ریزش هایی است، به این بهانه که کسی قبلا انقلابی نبوده است و حالا انقلابی شده است، نمی توان به آنها جدید الاسلام گفت و آنان را مواخذه نمود، این درحالی است که افرادی در گذشته با اسلام و انقلاب بودند و امروز به انقلاب پشت کرده اند و از قطار انقلاب جا مانده اند.
بانیم نگاهی به تاريخ صدر اسلام و انقلاب اسلامى، مى بينيم که اتفاقا برخی از اين "قديم الاسلام ها" بودند که بلاهاى مختلف را بر سر جامعه مسلمين آوردند.
مخالفت با دستورات پيامبر توسط همين گروه انجام شد، سقيفه را همين جماعت قديم الاسلام به وجود آوردند، جنگ جمل و صفين و خوارج هم همين ها به حضرت امير(ع) تحميل کردند، صلح امام حسن(ع) هم محصول بى کفايتى همين جماعت بود، حسين بن على(ع) را هم قديم الاسلام ها به مسلخ کشاندند و ...
گویا ایشان فراموش کرده اند که انقلابی ماندن ارزش بیشتری دارند تا انقلابی بودن (البته دراصل و علل گرایش به انقلاب شیخ تکنوکرات طبق اسناد و شواهد تردیدهایی جدی وجود دارد...)
در تاريخ انقلاب اسلامى هم که نيازی به مثال آوردن نیست ؟
حال مشخص نیست دقيقا به چه چیز قديم الاسلام ها مى نازند جناب شیخ؟ و چرا سعی درمصادره انقلاب به نام عده ای خاص را دارند.!
درپایان ذکر این نکته خالی از لطف نیست که بدانیم ملی عزیز ایران اسلامی در طول تاریخ پس ازانقلاب بارها و بارها شاهد انحراف این قدیم الانقلاب ها بوده اند و این گونه سخنان و فرمایشات در ذهن این ملت مسبوق به سابقه است و مطلب جدیدی به شمار نمی آید، لکن نکته ای که گویندگان این مطالب باید به ان توجه کنند این است که ملت انقلابی ایران از این گونه امتحانات به کرات با پیروزی و سربلندی بیرون آمده اند و هرگز تحت تاثیر این القائات عوام فریب نبوده و انشاا.. نخواهند بود، به لطف حضرت حق و الطاف امام زمان(عج) و هدایتگری های پیامبرگونه رهبری انقلاب، مسیر این را با قدرت و قوت طی خواهند نمود.
امیداست که خداوند متعال به همه توفیق ماندن درمسیر انقلاب را عنایت بفرمایند، که در غیر این صورت خسر الدنیا و الاخره خواهیم بود.
مرتضی کیانی