هر وقت خواستید عملی انجام دهید و یا حرفی بزنید خوب فکر کنید؛ ببینید اگر رضایت خدا در آن بود آن عمل را انجام دهید.
به گزارش «جهانبین نیوز»، شهید عبدالرحیم غلامیان بیستم فروردین 1343 در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن به دنیا آمد. تا چهارم متوسطه رشته اتومکانیک درس خواند. بهعنوان پاسدار در جبهه حضور یافت و بیست و چهارم دی 1361 با سمت معاون تخریب در عین خوش براثر اصابت گلوله به شهادت رسید. تاکنون اثری از پیکرش به دست نیامده است. مزار یادبود وی در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. شهید مفقودالجسد عبدالرحیم غلامیان در وصیتنامه خود مینویسد:
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با درود و سلام به روح پرفتوح خاتم پیامبران محمد مصطفی و با درود به مهدی موعود یاور مستضعفان، پناه بیپناهان؛ امام زمان (عج) و نائب برحقش روحالله الموسوی الخمینی (ره) و امت شهیدپرور و پویندگان راه سرخ حسین (ع).
میترسم حق غلامی را ادا نکرده باشم
بار الها! میترسم آنطور که غلام بایستی در مقابل اربابش ادای وظیفه کند نکرده باشم که نکردهام و حق غلامی را ادا نکرده باشم.
ترسم از آن است که نکند در مقابل دشمن بترسم و پاهایم بلرزد و جزء سربازان تو قرار نگیرم درحالیکه این نوا را بر زیر لب زمزمه میکردم (اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ جُنْدِک فَإِنَّ جُنْدَک هُمُ الْغَالِبُونَ).
معبود من نمیتوانم زنده باشم و نفس بکشم درحالیکه همه دوستانم پر کشیدند و بهسوی تو آمدند و آنها را فراخواندی.
برادران شهیدم که از مقربین و پرهیزکارترین افراد بودند و با شهادتشان مرا به خود آوردند که آری بایستی رفت. مصیب که پر از اخلاص و معصومیت بود و شهادت او زندگیایم را عوض کرد. آیا من رفیق نیمهراه شدم با او که مسلماً من چون خودت گفتهای: کلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ
الهی رضاً برضائک
خدایا رضایتت را در این دیدم که به جبهه بیایم و اگر رضایت تو در شهید شدنم است پس مرا ببر و اگر رضایت تو درماندنم است مرا نگهدار و متوجهم باش. الهی رضاً برضائک و تسلیماً لامرک
و اما سخنی بهعنوان وصیت چراکه وصیت از سنت من است. البته خود را در آن حد نمیبینم که نصیحتی کنم و یا پیامی بدهم؛ و اما همانطور مه در اول صفحه نوشتم ای کسانی که ایمان آوردهاید اطاعت کنید از خدا و رسول و اولامر که همان ولایتفقیه است.
توجه به رضایت خدا در کارها
هر وقت خواستید عملی انجام دهید و یا حرفی بزنید خوب فکر کنید ببینید اگر رضایت خدا در آن بود آن عمل انجام شود و الا نه.
سفارش شهید
و اما سخنی با خانواده عزیز و ارزشمند در شهادت من گریه و زاری مکنید، لباس مشکی نپوشید و ناراحت نباشید که إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعُونَ.
پدرم؛ از شما پدر بزرگوار میخواهم که برادران و خواهرانم را طوری تربیت کنید که افرادی مفید برای جمهوری اسلامی باشند و حتماً یکی از برادرانم به حوزه بروند.
مادرم؛ مثل کوه محکم و استوار باش، چراکه ماها عزیزتر از علیاکبر امام حسین (ع) نیستیم.
خواهرانم زینب وار بایستید و استقامت کنید کهان الله مع الصابرین؛ و اما یک خواهش از پدرم دارم و آن اینکه در صورت امکان مرا در روضه الشهدای بروجن به خاک بسپارند. (درصورتیکه از جسمم چیزی ماند!)
در پایان از تمام دوستان و آشنایان و اقوام حلالیت میطلبم به امید پیروزی حق علیه باطل.
وصیتنامه برادر غلامیان، لطفاً تا بعد از شهادت خوانده نشود.