به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «
جهانبین نیوز»، شهید بختیار احمدی فرزند محمد پنجم فروردین 1348 در شهر بن از توابع استان چهارمحال و بختیاری به دنیا آمد. دانشآموز سوم متوسطه بود که از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و یکم دی 1365 در شلمچه به شهادت رسید. وی قبل از عملیات وصیتنامهای به این شرح به رشته تحریر درآورده است که میبینید:
بسم رب الشهدا والصالحین
الذین آمنواوها جرواوجاهدوافی سبیـــل اللـــــه بااموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله واولئک هم الفائزون.
آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و جهاد نمودند درراه خدا به مآلهایشان و جانهایشان بزرگترند به مرتبه خداوند و آنان از گروه کامیابان هستند.
با درود و سلام به پیشگاه مقدس مهدی (عج) و نائب برحقش امام امت و شهیدان و معلولین و مجروحین و مفقودین و اسراء جنگ تحمیلی. وصیتنامه خود را شروع میکنم.
من کوچکتر از آنم که پیامی به این امت قهرمان داشته باشم ولی نکاتی را بهعنوان تذکر به عرض میرسانم ای امت دلاور ایران، مبادا امام را تنها بگذارید و مانند کوفیان که امام را خواندند ولی بعداً حیله و نیرنگ دشمنان اسلام در آنها اثر گذاشت و امام حسین را تنها گذاشتند؛ و مبادا مساجد را خالی کنید و بیاعتنا به نماز جماعت باشید که دشمنان از این مسئله سوءاستفاده خواهند کرد. مواظب باشید دنیا شمارا فریب ندهد که اگر شما فریب نخورید سعادتمند خواهید بود؛ و اعمالتان بربادفنا نرفته است. ای امت دلاور صبر را پیشه کنید؛ و درراه رسیدن به هدف تلاش و کوشش کنید و مقاوم باشید که یاران حسین (ع) تمام مشکلات را تنها به خاطر اسلام تحمل کردند؛ و تا پای جان ایستادگی کردند تا بالاخره اسلام را با خون خود حفظ نمودند.
سخنی با معلمین خوددارم و از کسانی که تابهحال به من درس آموختهاند کمال قدردانی و تشکر مینمایم؛ و از آنان میخواهم اگر از من اشتباهی سرزده است مرا ببخشند و در تربیت اسلام کوشا باشند. سخنی نیز با همکلاسیهایم دارم ای دوستان، مبادا از کنار مسائل بیتفاوت بگذرید. مبادا درس نخوانید. تا میتوانید علم فرابگیرید.
قلمهای شما مانند مسلسلی است. پس سعی کنید آن را علیه دشمنان اسلام بکار بگیرید و همواره گوشبهفرمان معلمین خود باشید. سخنی با جوانان وهم سن و سالان خوددارم. برادران گرامی و عزیز پس از شهادت من اسلحه به زمین افتاده مرا در دستگیرید و لباسهای رزم بپوشید و کوله بارم را به پشت نهید و این راه را ازاینجاکه من ماندهام ادامه دهید که طلوع فجر بسیار نزدیک است.
سخنی با خواهران دینی خوددارم و آن است که خواهر گرامی و عزیزم حجاب و عفت خود را رعایت کنید که حجاب شما کوبندهتر از خون سرخ من شهید است. سخنی با خانواده خودم دارم. ای برادر و خواهر و مادر عزیزم، میدانم تحمل داغ من سخت است ولی شما باید برای رضای خدا و به خاطر اسلام تحملکنید؛ و صبر را پیشه کنید. ولی ساکت ننشینید. همانگونه که شهادت دو چهره دارد. خون و پیام.
از شما میخواهم که فریاد مظلومیت ملت ایران را به گوش جهانیان برسانید و هر وقت به یاد من افتادید واقعه کربلا را به یادآورید و افتخار کنید که من درراه خدا به شهادت رسیدم و به یادآورید موقعی را که میگفتیم ایکاش در زمان حسین (ع) بودیم و جان را فدای عقیده و هدف آن حضرت مینمودیم اگر از من بدی دیدهاید به بزرگی خودتان ببخشید و مرا حلال کنید. از کلیه قوموخویشان، دوستان و آشنایان حلالیت میطلبم وصیتنامه خود را با قطعه شعری به پایان میبرم .
شهیدان میروند نوبت بهنوبت
خوش آن روزی که نوبت برمن آید
شهیدان نو گل باغ بهشتند
وصیتنامه را با خون نوشتند
خدایا-خدایا-تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
به امید پیروزی رزمندگان اسلام بر کفر جهانی
27/10/1365
انتهای پیام/1030ج