۰
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۱۰:۱۳
کد مطلب : ۵۰۹۱۱

نگاهی به زندگی طلبه شهید سيد علی اكبر تربتی از شهدای عشایری چهارمحال و بختیاری

شهيد سيد علی اكبر تربتی هفتم فروردین ماه 1341در يك خانه كوچك و فقيرانه در روستای نقنه از توابع شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاری دیده به جهان گشود.
نگاهی به زندگی طلبه شهید سيد علی اكبر تربتی از شهدای عشایری چهارمحال و بختیاری
به گزارش جهانبین نیوز؛ شهيد سيد علی‌اكبر تربتي هفتم فروردین ماه 1341 در يك خانه كوچك و فقيرانه در روستای نقنه از توابع شهرستان بروجن استان چهارمحال و بختیاریدیده به جهان گشود. پدرش سیدمحمد کارگر بود و مادرش صدیقه خانه‌دار.

در سن هفت سالگی برای کسب علم وارد دبستان نقنه شد. تا كلاس پنجم در نقنه درس خواند و برای ادامه تحصیل به مدرسه علميه دهاقان رفت، و به درس طلبگی ادامه داد و بعد از چند سال کسب علوم حوزوی در مدرسه علميه دهاقان به اصفهان ،مدرسه صدر خواجه رفت و درس را ادامه داد.

شهيد از زمانیكه وارد مدرسه دهاقان شد با مطالعه رساله امام خميني (ره) نسبت به پخش اعلامیه‌ها، نوارها و عكس‌های امام اقدام می کرد. و همه مردم را با اسلام و با امام آشنا می كرد تا اينكه انقلاب شد و هر روز راه پيمائي راه می انداخت و بر عليه رژيم پهلوی شعار می داد .تا اينكه امام به ايران آمدند. با ورود امام به کشور مااين شهيد را در خانه خيلی كم می ديديم و هر روز به قم و تهران مي رفت. اين شهيد هر كجا كه بود شبهای جمعه خود را به مساجد می رساند و با برگزاری دعای كميل به نوحه خوانی و سينه زنی می پرداخت. در سال 1358 مردم او را برای شوراي روستا انتخاب كردند و در حالی كه كار شورا را انجام می داد به جنگ زدگان و فقرا كمك می كرد. اگر 100 تومان داشت 50 تومان آن را به راه خیر می داد، تا اينكه جنگ تحميلی شروع شد. با شروع جنگ خيلی دلش می خواست كه به جبهه برود. تا اينكه به سن سربازی رسید و لباس مقدس سربازی را به تن کرد.

بر اثر كسالتی كه داشت بعد از چند ماه معاف شد. مجددا درس را شروع كرد و همكاری با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در الویت قرار داد و خدمات خود را دنبال می كرد. همیشه آرزوی شهادت را در سر می پروراند و می گفت كه خوش به حال آنان كه در راه خدا شهيد می شوند و همه جای ايران مخصوصا اصفهان و روستاهای اطراف كه شهيد می آوردند به تشيع جنازه می رفت و به پيكر پاك آنها سلام می كرد و به خانواده شهدا سركشی می كرد و برای شهدا نوحه می نوشت و به نوحه سرائی و سينه زنی می پرداخت. برای آنها قرآن می خواند و هر شب جمعه در گلستان شهدا در سر مزار شهدا دعای كميل می خواند و هميشه از خداوند طلب شهادت می كرد. چون اين شهيد خيلی علاقه به شهادت داشت از روزی كه شهيد رجائی و شهيد باهنر به شهادت رسیدند خيلي افسوس می خورد كه چرا آنها شهيد بشوند و ما شهيد نشويم. در حالی که ماه بیشتر از جنگ نگذشته بود زمستان 1359 بصورت داوطلب عازم جبهه حق عليه باطل شد. سال 1361 برای ديدار با امام و پوشيدن لباس مقدس روحانيت به مرخصی آمد و به ملاقات امام به تهران رفتند. با دست حضرت امام اين لباس پر افتخار را پوشيدند و به اصفهان آمد. سه روز در اصفهان بود وسپس عازم مناطق عملیاتی جنوب شد. در تاریخ 20/2/1361 درمنطقه عملیاتی بیت المقدس به آرزوی دیرینه اش که شهادت بود رسید. پیکر مطهرش پس از تشییع با شکوهی در گلزار شهدا نقنه به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/1026ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

شنبه ۲۱ خرداد ۱۴۰۱

ساعت:

۱۰:۱۷:۰۳

11 Jun 2022