از چند روز گذشته لحن آمریکای ها تغییر کرده است و مقامات این کشور از این صحبت می کنند که اگر رژیم اسد سلاح های شیمیایی خود را در دسترس جامعه بینالمللی قراردهد آنوقت حمله متوقف خواهد شد.
استقامت محور مقاومت و بهتبع آن، پیشرویهای قابل توجه ارتش سوریه در پاکسازی مناطق آلوده به تروریستها و چیرهشدن بر جو حاکم در سوریه، احساس ناتوانی در جلو بردن چنین جنگ داخلی را برای امریکا سخت جلوه داد و در صدد ایجاد یک اولتیماتوم جدی برای دولت سوریه شد تا از این طریق هم اسد را در موضع ضعف قرار دهد و هم تکلیف خود را در منطقه بعد از ماهها صرف وقت و هزینه یکسره کند. در این میان اما ماهیت بلوف رسانهای امریکا در حمله به سوریه آشکار شد و عقب نشینیهای گسترده اوباما در این مسیر و نگاههای مخالف جنگ جوامع بین الملل، شاید هیمنه هژمونی امریکا را بیش از پیش در لای چرخهای آسیاب محور مقاومت خرد کرد. ارجاع پرونده جنگ به کنگره و مجلس سنا و پذیرفتن پیشنهاد روسیه مبنی بر ارجاع پرونده سوریه به شورای امنیت، حکایت از واقعبینی اساسی امریکا دارد. امریکا امروز تنها به این بسنده کرده است که باید یک حمله محدود آن هم به چند نفطه حساس سوریه داشته باشد ولی این تصمیم نیز شبیه یک بلوف می ماند چرا که آن هم معضلاتی برای اوباما ایجاد خواهد کرد.آمریکاییها در حال حاضر دچار چند معضل راهبردی هستند:
۱- اولین معضل این است که اطمینانی ندارند که یک حمله تمیز و محدود میتوانند انجام دهند بلکه نگرانند که حمله، ابعاد گسترده ای پیدا کند. شاید انتظار امریکایی ها از مطرح کردن حمله محدود، شنیدن پاسخ محدود بود ولی این پاسخ در عین ناباوری، از سوی حامیان سوریه به صورت وسیع و غیر قابل کنترل پاسخ داده شد. حامیان سوریه اعلام داشتند که شاید شروع کننده جنگ امریکا باشد ولی پایان دهنده آن قطعاً نخواهد بود وشنیدن این پاسخ تکراری، امروز تزلزل عظیمی را در رفتار امریکا ایجاد کرده است.
۲- معضل دوم آمریکاییها این است که اگر این فرض راهبردی را بپذیریم که هدفگذاری اصلی آمریکا در منطقه ایجاد ثبات است، این جنگ، منطقه را در یک بی ثباتی میان مدت رفع ناشدنی فروخواهد برد. گروه های فرقهای و تروریستی را جسورتر می کند. باعث گسترش نقل و انتقال تسلیحات به منطقه خواهد شد. حتما جریان آزاد انرژی، امنیت اسراییل را مورد تهدید قرار خواهد داد و هیچ دورنمای سیاسی برای پایان این درگیری دیگر وجود نخواهد داشت.
۳- معضل سوم آمریکاییها ، ایران است و آنها میگویند که اگر وارد درگیری نظامی با سوریه شوند دو اتفاق در ایران می افتد. اولین اتفاق این است که گفتمان اعتدال که به یک گفتمان برتر تبدیل شده است به شدت تضعیف خواهد شد و عملاً فضای ایران به یک فضای مقاومتی و حماسی و جنگی تبدیل خواهد شد که دیگر جایی برای صحبت از رابطه با آمریکا نخواهد بود. اتفاق دوم این است که مذاکرات هسته ای نابود خواهد شد. در حالی که آمریکا به بزرگترین متحد ایران حمله کرده است چطور باید انتظار داشت که ایران وارد مذاکره با دولتهای آمریکا و اروپا شود و این مذاکره نتیجه بخش باشد و یقیناً مذاکرات عقیم خواهد ماند.
۴- معضل بعدی آمریکایی ها این است که اگر وارد جنگ گسترده شوند چارهای جز ساقط کردن اسد نخواهند داشت و اگر اسد را ساقط کنند جایگزینهای اسد برای منافع راهبردی آمریکا از خود اسد خطرناکتر هستند. به همین دلایل آمریکاییهای به دنبال یک سناریوی جایگزین می گردند و آمریکا نهایتاً مجبور خواهد شد یک حمله محدود انجام دهد.
با این وجود از چند روز گذشته لحن آمریکای ها تغییر کرده است و مقامات این کشور از این صحبت می کنند که اگر رژیم اسد سلاح های شیمیایی خود را در دسترس جامعه بینالمللی قراردهد آنوقت حمله متوقف خواهد شد. بنابراین آمریکاییها به دنبال روشی هستند که با حفظ آبرو حملهای انجام ندهند. چرا که میدانند که قادر به تحمل تبعات امنیتی و راهبردی این حمله نخواهند بود و این حمله، آنطوری که آنها بخواهند پیش نخواهد رفت.