اگرچه اكثر سياستمداران، صحنه سياسي كشور را مبتني بر جناحبندي اصولگرا - اصلاحطلب ميبينند اما بخش اعظم نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي در قالببنديهاي مذكور قرار نميگيرند.
اين دسته از نظر فكري خود را اصولگرا ميدانند اما وابستگي ساختاري به سياستمداران حوزه اصولگرايي ندارند. اين جماعت، اصولگرايي را نه در مقابل اصلاحطلبي، بلكه انديشه همتراز انقلاب اسلامي ميدانند. اين دسته از نيروهاي انقلاب اسلامي را «حزبالله» مينامند. حزبالله در چارچوب تنگ جناحي عمل نميكند و به همين دليل معمولاً مورد بيمهري هر دو جناح كشور است. بعضي از كساني كه خود را معتدل و اعتدالي ميدانند، حزبالله را قطب مقابل افراطيون اصلاحطلب (تجديدنظرطلب) ميدانند و سعي ميكنند از هر دو طيف به بهانه مخالفت با تندروي ابراز برائت نمايند. حال آنكه حزبالله حاضر است براي حفظ و استمرار انقلاب اسلامي، جان و مال و ناموس خود را فدا نمايد و طيف مقابل به دنبال براندازي است و غرب بارها براي آنان كف و سوت زده است. اكنون كه كشور وارد مرحلهاي جديد از جهت مديريتي ميشود، حزبالله ضمن احترام به رأي و منتخب ملت دلشورهها و نگرانيها و دغدغههايي دارد كه ميتوان نمايي از آن را در عناوين ذيلالذكر خلاصه نمود: ۱- حزبالله نگران است كه سمت و سوي اداره كشور در جهتي قرار گيرد كه كساني كه ديروز مدل حكومتي مقابل جمهوري اسلامي طراحي ميكردند، ميداندار اداره كشور شوند. طراحان «حاكميت دوگانه» «مشروطهخواهي»، «جمهوري خواهي» و «دموكراسي خواهي» اكنون در كجاي پازل دكترروحاني قرار ميگيرند؟ طبيعتاً هر قدر آنان در پازل دولت خودنمايي نمايند،رئيسجمهور منتخب را از جغرافياي حزبالله دور خواهند كرد. ۲- حزبالله نگران است كه به بهانه اشتغال، تورم و توليد، توسعه،روح اسلام انقلابي در كشور به حاشيه رانده شود و گفتمان غالب به رفاه تقليل يابد و آرمانگرايي توسط واقعگرايي بلعيده شود. ۳- حزبالله نگران است كه حوزه فرهنگ همانند دوران خاتمي و احمدينژاد نه با برنامه ايجابي اداره شود و نه اجازه برخورد سلبي صادر شود. جمهوري اسلامي در همه عرصههاي اقتصادي، نظامي، امنيتي و سياسي مقاومت كرده است، اما حوزه فرهنگ كه به تعبير مقام معظم رهبري مظلوم است، همچنان ميتواند ميدان تاخت و تازه دشمن باشد و مديران با ژست روشنفكري در قبال آن بيبرنامه باشند و سكوت را راهبرد خود سازند. ۴- حزبالله نگران است كه احزاب سكولار و برانداز و عبور كرده از جمهوري اسلامي كه بعد از فتنه ۱۳۸۸ قانوناً منحل شدهاند و محتواي رسانهاي خود را در غرب بارگزاري ميكنند، بخواهند هويت خود را مجدداً به دست آورند و بدون پاسخگويي به دهها سند رفتاري و فكري خود، بخواهند با كنتوري صفر يا تابلويي سفيد خودنمايي كنند. اين صحنه از مهمترين آزمايشهاي رئيسجمهور محترم و منتخب خواهد بود. ۵- حزبالله نگران است كه دكتر روحاني به جهت نوع وظيفهاي كه به عهده داشته، همچنان محور يارگيري خود را نسل اول انقلاب قرار دهد و نتواند به بدنه جوان و متدين كشور وصل شود. اصولاً ايشان با جوانان مؤمن به انقلاب اسلامي كه محور اصلي آنان در دانشگاه است ارتباطي ندارند و ميتوان نگران بود كه دكتر روحاني به بهانه توجه به تجربه و اعتدال به نسل سوم انقلاب وصل نشود و كادر آينده كشور ساخته نشود. ۶- حزبالله نگران است كه دولت جديد محاسن دولت هاشمي را ببيند اما به جهت تعلق عاطفي يا به كارگيري همان مديران، معايب آن را نبيند، لذا در مدلسازي توسعه و نوع نگاه به عرصه فرهنگ و زيست مديران و سبك زندگي به همان شيوه عمل و فاصله مديران و مردم مشهود شود. ۷- حزبالله نگران است كه همانند دوران احمدينژاد و خاتمي، بعضاً در سياست خارجي دو حنجره باز شود يا چند صدايي مشاهده شود و سياستهاي كلي نظام مورد تفسير تقليلگرايانه قرار گيرد يا عدهاي بخواهند راهبردهاي كلي نظام را استحاله نمايند و بهانه آن را «ايجاد فضاي جديد» يا «تنشزدايي» بنامند. ۸- حزبالله نگران است كه اگر فردا، روزنامهاي توقيف يا سايتي بسته شد يا صلاحيتي رد شد يا فلان فرد دستگير شد، به بهانه حفظ آزادي، رئيسجمهور را به همان وادي بكشانند كه احمدينژاد كشانده شد، يعني رئيسجمهور به جاي شوراي نگهبان مفسر قانون اساسي شود و فهم خود را فصلالخطاب بداند و خود را محور عدالت و مابقي را آلوده نشان دهد. بنابراين مرزهاي قوا را به هم ريختن، ميتواند از نگرانيهاي آينده باشد چرا كه محتمل است عدهاي بخواهند آن را بر دولت تحميل نمايند. اميد است مشي، نگرش و تصميمات رئيسجمهور منتخب به صورتي باشد كه نگارنده اين سطور در آينده با صراحت، بيمورد بودن اين نگرانيها را به اعتراف بنيشند و خود را شماتت كند. عبدالله گنجی