داشتهها، دانستهها و ظرفيتهاي فردي رئيس جمهور از مهمترين عوامل تأثيرگذار در اداره كشور است.
به صورت طبيعي يك رئيس جمهور علاقهمند است كه منويات و ديدگاهايش توسط زير مجموعه مورد توجه قرار گيرد و دنبال شود. رئيس جمهور به صورت طبيعي علاقهمند است كه شخصاً كابينه را خطدهي كند و از ديدگاه افكار عمومي آدم خودش باشد و اصحاب قدرت و جريانات و شخصيتها تابلوي راهنماي وي را در دست نگيرند. اين علاقهمندي زماني ميسر و ميسور است كه شخص رئيس جمهور داراي تجربياتي گرانسنگ و داشتههايي منحصر به فرد باشد. قدرت راهبري دولت بارزترين اين خصيصههاست. دكتر روحاني از اين منظر، داشتهها و دانستههايي دارد كه ميتواند وي را به يك رئيس جمهور تعاملكننده و به كار گيرنده همه ظرفيتها تبديل كند. يكي از مهمترين اين تجربيات، پنج دوره نمايندگي مجلس است. اين تجربه از چند جهت ميتواند به وي كمك كند: اول اينكه فهم عميقي از قدرت، اختيارات و وظايف مجلس دارد. دوم اينكه ارزش عمل يا عدم عمل به قانون را ميداند و سوم اينكه روش و راه تعامل با مجلس را در ادوار مختلف ديده و تجربه كرده است. بنابراين پيش بيني ميشود، وي يكي از بهترين رؤساي جمهور در تعامل با مجلس فعلي و مجلس آينده و يكي از بهترين مجريان قانون در كشور باشد. اين تجربه چيزي است كه احمدينژاد فاقد آن بود و شايد يكي از مشكلات وي و مجلس از همين نقطه نشئت ميگرفت. دومين داشته دكتر روحاني تسلط وي بر علم حقوق است، بنابراين در اجراي قانون اساسي و روابط قوا نياز به شيطنت مشاورين حقوقي ندارد. در عين حال چون گرايش تحصيلي وي حقوق اساسي است، رابطه حكومت و مردم و اختيارات و حقوق هر يك را به خوبي ميداند و انشاءالله عمل ميكند. سومين داشته وي اشراف به ابعاد مختلف كشور است. حضور طولاني وي در عاليترين شورايي كه خطوط قرمز كشور را تعيين ميكند، وي را به گنجينه اسرار و اطلاعات و چالشها و قوتهاي نظام تبديل كرده است و مطالعات ميداني و پژوهشهاي توسعه و حتي بنيادين وي در مركز استراتژيك مجمع تشخيص مصلحت ميتواند جهت تعيين راهبردهاي ميان مدت كشور وي را كمك كند و با مسيرهاي آزمون و خطا كمتر درگير شود. چهارمين دانسته وي كه متأثر از خدمت طولاني در دبيرخانه شوراي امنيت ملي يا عضويت در آن شورا است، اشراف كامل بر پشت پرده مجلس ششم و ارتباطات خارجي تجديدنظرطلبان همانند كنفرانس برلين، ارتباطات با سوروس، جلسات محرمانه فراكسيون مشاركت در مجلس ششم و موارد ديگري است كه حتي كروبي نيز بعضي مواقع اصلاحطلبان را نسبت به افشاي آنان تهديد ميكرد. حتي دكتر روحاني دقيقاً از محاورات و محتواي جلسات اصلاحطلبان در شش ماهه منتهي به انتخابات ۱۳۸۸ اطلاع كامل دارد، يعني ميداند خاتمي گفته است در اين انتخابات چگونه بايد عمل كرد، موسوي خوئينيها چه مسيري را طي ميكرده است، شوراي مركزي حزب مشاركت در جلسات چه سخناني ميگفتند و ... بنابراين موارد ذكر شده بخشي از تجربهاي است كه ميتواند به كمك رئيس جمهور منتخب بيايد و از اول كار تعاملات و گزينشهاي وي را سامان بدهد. نيروهاي مؤمن به انقلاب اسلامي هيچ تصوير پيشداورانهاي نبايد از روحاني داشته باشند. هرگونه قضاوت پيشگويانه ميتواند به عنوان يك اشتباه راهبردي محسوب گردد. در صورتي ميتوان به مسير آينده دكتر روحاني خدشه وارد كرد كه ببينيم به رغم دانستهها و داشتههايش ميدانداري دولت به دست جرياني است كه به تعبير امام، اعتقاد خالص و واقعي به اسلام ناب و انقلاب اسلامي ندارند يا براي اداره كشور نسخههايي را ميپيچند كه با بوم اين انقلاب و ملت سازگار نيست. اگر چه دكتر روحاني بر اعتدال تأكيد كرده اما تجربه سياسي در ايران پيش از انقلاب نشان داده است كه هيچ كس نتوانسته است در خط ميانه سياست توفيق همراهي بيابد و بينالامرين هميشه موجب انزوا گرديده است. تجربه دكتر روحاني به خوبي اين واقعيت را ميشناسد كه موتور محركه انقلاب اسلامي در ميدانهاي مواجهه با منحرفين و استكبار جواناني هستند كه مقام معظم رهبري آنان را فتحالفتوح امام ميخوانند. هم آناني كه احمدينژاد به صورت داوطلبانه خود را از حمايتشان محروم كرد و هم آنان كه در تعبير بزرگان نظام «بچه حزباللهي» محسوب ميشوند و هر چند به خاطر شرايط سني ميتوانند دچار اشتباهاتي شوند اما چارچوب دوستيشان با افراد حركت در چارچوب انقلاب است. همانهايي كه در ۱۶ آذر ۱۳۸۳ براي خاتمي كف زدند و از وي در مقابل «عبور كردگان از خاتمي» حمايت كردند. منتخب ملت اين جريان زلال و پويا را دست كم نگيرد، اين ظرفيت كارگشاست.