اما در این اثنا به چند نکته باید توجه ویژه داشت:
1- مهمترین دستاورد این توافق به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی در جمهوری اسلامی ایران است و نتیجه این تاکید بر مفاد NPT بر می گردد که طبق آن تمام کشورها حق داشتن فناوری صلح آمیز هسته ای را دارا می باشند و این جهان غرب بوده که مانع از دست یابی جمهوری اسلامی ایران به حق مسلم خود می شده است و حال این سوال مطرح است که تحریم ها و موانعی که ایجاد شده و مبنای آن عدم حق ایران بوده است در چه بازده زمانی بایستی مرتفع شده و بی اثر گردند؟
2- آنچه که از نتیجه مذاکرات با عنوان برد- برد از آن یاد می شود بیانگر این است که دنیا و قدرتهای آن متوجه شده اند که نه ایران قابل حذف کردن و به حاشیه بردن در جهان امروز است و نه در طرف مقابل لابی صهیونیستی می تواند در تمام مراحل تصمیم سازی در دنیا ایفای نقش کند بلکه قدرت رژیم نامشروع صهیونیستی هم در حال از بین رفتن است چرا که مطمئناً خواست آنها این توافق نبوده و می خواستند اورانیوم غنی شده از ایران خارج و تمام تاسیسات هسته ای ما از مرحله فعال به خاموش تبدیل شوند ولی دیپلماسی فعال جمهوری اسلامی با استفاده از موقعیت ژئواستراتژیک ایران در جهان توانست امتیازات زیادی را از طرف مقابل بگیرد و امتیاز داده شده نیز در قالب "داوطلبانه" تعریف می شود.
3- در سال 2003 جمهوری اسلامی ایران در توافق سعد آباد متوجه شد راستی طرف غربی قابل تشکیک است و آنها حاضر به اجرای مفاد توافق سعد آباد نیستند در نتیجه با استفاده از دانش بومی و صد البته با نثار تلاش و مجاهدت های بی وقفه شبانه روزی توانست تعداد سانتی فیوژهای خود را از 164 به 19000 ارتقاء بخشد و بخش های مختلف غنی سازی و چرخه صلح آمیز هسته ای را عملیاتی نماید، پس این تحریم ها بودند که باعث بالندگی جمهوری اسلامی و تقویت و بهره برداری از اعتماد به نفس ملی شدند و امروز این دنیای غرب است که بیشتر از ما از تحریم ها آسیب دیده و خواهان رفع تحریم ها شده است منتها چون غرورشان اجازه نمی داد یک بازی شطرنجی طراحی کرده که کشورهای 1+5 با بازیگردانی رژیم صهیونیستی در آن ایفای نقش می کنند تا با امتیازگیری از ایران بتوانند مشکلات خود را حل نمایند و موید این مطلب کاهش تحریم های طلا و فلزات گرانبها، خودروسازی، قطعات هواپیما، بیمه حمل و نقل و تداوم فروش نفت فصلی و جلوگیری از تحریم های جدید است.
4- نکنه آخر در مورد این توافق آنست که توافق شش ماهه فصل شروع و نقطه آغازی برای تحقق کامل آرمانهای جمهوری اسلامی ایران است و طرف ایرانی در جواب صحبت های جان کری و اوباما کماکان به طرف غربی و به خصوص امریکایی ها کاملاً بی اعتماد است و این ایران است که باز هم داوطلبانه دست به اعتماد سازی زده و این توافق را به عنوان مقدمه ای لازم می داند ولی نتیجه به دست آمده را کافی نمی داند و بایستی مرحله به مرحله پیش برویم و شرایط دوفاکتو فعلی را به دستاوردهای قطعی تبدیل کنیم.
مجتبی صالحی فر-کارشناس مسائل سیاسی