حضور پُر رنگ مردم به خصوص نسل جوان و نوجوان در مراسم شبهای قدر، جشنهای عید غدیر، برنامههای اعتکاف و نیز مشارکت مؤثر این نسل در برنامههای کمک مؤمنانه و فعالیتهای جهادی در حوادث کشور، نشان از شُور و استقبال جامعه ایرانی از برنامههای معنوی است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «جهانبین نیوز »، سید محمد صادق موسوی در یادداشتی نوشت:
حضور پُر رنگ مردم به خصوص نسل جوان و نوجوان در مراسم شبهای قدر، جشنهای عید غدیر، برنامههای اعتکاف در جای جای ایران اسلامی و نیز مشارکت مؤثر این نسل در برنامههای کمک مؤمنانه و فعالیتهای جهادی در حوادث کشور، نشان از شور و استقبال جامعه ایرانی از برنامههای معنوی است.
مقولهای که به ندرت در تحلیلهای جامعه شناسان به آن اشاره میشود، به نظر میرسد این خصوصیت ریشه در آئین، سنت و تاریخ مردم ایران زمین دارد.
جامعه ایرانی از دیرباز تا کنون در مقابل هجوم فرهنگهای مختلف به نوعی واکنشی نشان داده که در نوع خود منحصر به فرد بوده است، به طور مثال جامعه ایرانی در طی حمله اسکندر مقدونی به ایران و نابودی سلسله پادشاهی و حکمرانی آن، هیچگاه متأثر از فرهنگ رومی نشد و فرهنگ و سبک زندگی خود را ادامه داد و حتی در طی سالهای اشغال، بعضی از مظاهر فرهنگ ایرانی را به حاکمان غیر ایرانی خود هم منتقل نمود تا جایی که رد پای سنتهای ایرانی در تاریخ اروپا هم دیده میشود، همین رویکرد و همین عدم پذیرش فرهنگ خارجی در حمله مغول، حمله اعراب و حمله افغانها به ایران نیز قابل مشاهده است.
در طول تاریخ ایرانیان انسانهایی نیک سرشت و یکتا پرست بودهاند و با حفظ این خصوصیت همواره نکات مثبت و همسوی با این فطرت پاک را قبول کرده و از پذیرش خورده فرهنگها و سبکهای زندگی غیر بومی خودداری کردهاند.
طبق نظر کارشناسان، جامعه ایرانی هیچگاه به اندازه زمان حال هدف هجمه فرهنگهای خارجی و غیر بومی نبوده است، تهاجمی که گاه بعضی از کشورها در مقابل حملههایی بسیار ضعیفتر از این هجوم، به نابودی کشیده شدهاند.
اما آنچه جامعه ایرانی را در مقابل این مسئله حفظ کرده است، گرایش جامعه ایرانی به معنویت و فرهنگ بومی خود و نیز نوع دوستی و صمیمیت حاضر در جامعه است، صمیمیت و رفتار مبتنی بر محبت که در کوچکترین واحد یک جامعه یعنی خانواده شکل گرفته و رشد مییابد، این مسئله شاید به ظاهر کوچک و بیاهمیت باشد اما زمانی مهم میشود که کارشناسان با بررسی جوامع سست و با شکست اجتماعی بالا، وجود این نکات را در خانوادهها و جوامع غیر ایرانی (شرقی و غربی) به شدت کم میدانند.
به طور مثال در ژاپن با بحران خانواده رو به رو شدهاند و بسیاری از خانوادهها از پذیرش پدربزرگ و مادربزرگ در خانواده خودداری میکنند و ایشان را به مراکز نگهداری از سالمندان میسپارند، امری که به شدت در ایران ناپسند و قبیح است و یا درجوامع اروپای غربی و آمریکای شمالی، محبت و صمیمیت در خانوادهها به حداقلی ترین حالت ممکن رسیده است و فرزندان نسبت به همدیگر گاهی مثل غریبهها رفتار میکنند و هیچ اهمیتی برای هم قائل نیستند و روابطی کاملا بر اساس منفعت بین ایشان حاکم است حال آنکه در جامعه ایرانی، برادری و خواهری در خانواده امری به شدت استوار و مستحکم است که فرزندان در خانواده برای حل مشکلات همدیگر سر از پا نمیشناسند و مصداق کامل شعر "چو عضوی به درد آور روزگار / دگر عضو ها را نماند قرار" هستند.
عنصر اصلی این فرهنگ و سنت در جامعه ایرانی همان یکتا پرستی و تعلق خاطر به معنویات است که با حضور در فعالیتهای جمعی آیینی و مذهبی نمود عینی یافته است و در حوزه شخصی نیز با سبک زندگی ایرانی اسلامی و عبادات فردی و رعایت اخلاق اسلامی باعث ایجاد چنین جامعهای شده است و به شهادت آمار در 30 سال اخیر به شدت رشد داشته تا جایی که کارشناسان این میزان گرایش جوانان و نوجوانان به فعالیتهای معنوی نظیر اعتکاف رجبیه را یک انقلاب در نوع خود میدانند چرا که نسبت چند ده برابری افزایش یافته است.
حفظ و صیانت از این روحیه و سبک زندگی، کلید اصلی پیروزی در این نبرد چند جانبه است و لازم است مردم و مسئولین با شناخت عوامل تقویت کننده این مسئله در افزایش این روحیه نقش آفرینی کنند.