ای مردم به فکر روز محشر باشید. این جهان محل امتحان است. هر که در امتحان الهی قبول شد، جایش در بهشت است و آنکس که در امتحان الهی قبول نشد، جایش در دوزخ است و از دوزخیان محسوب میشود.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «جهانبین نیوز»، شهید جان محمد اکبری احمد محمودی، یکم اسفند ۱۳۳۲ در روستای میهه از توابع شهرستان شهرکرد به دنیا آمد. پدرش عیدی محمد کشاورز بود. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کارگر بود. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد و صاحب دو پسر شد. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. بیست و سوم اسفند ۱۳۶۶، در شاخ شمیران توسط نیروهای عراقی براثر اصابت گلوله به سر به شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای زادگاهش قرار دارد. برادر او نور محمد نیز به شهادت رسیده است. شهید جان محمد اکبری احمد محمودی در بخشی از وصیتنامهاش مینگارد:
وصیت به خانواده و فرزندان میکنم و اگر بنده لیاقت پیدا کردم که درراه حسین (ع) و دفاع از مملکت اسلامی و دین اسلام به شهادت رسیدم این وصیتنامه به فرزندان خود میکنم.
محمد را قربانی کردم به راه حسین (ع) و پسر کوچکم را، امیدوارم همانطوری که از اسمش پیداست مثل زینالعابدین تا توان دارد دین اسلام را دنبال کند و راه شهیدان اسلام را ادامه دهند.
انشاءالله که پدرتان اگر خداوند قبول کند سعادت کرده است در راهی که حسین زهرا سرش را داده است، شهید شده است. امیدوارم که شما فرزندان ادامهدهنده راه من و شهیدان اسلام باشند و وصیت به برادران بزرگترم و بستگان دارم که بنده حقیر را حلال کنید.
اگر بدی از بنده دیدهاید امیدوارم که مرا ببخشید و از برادران تنها تقاضا دارم که بچههای مرا تربیت اسلامی کنند و آنان را به مدرسه بفرستید و نگذارید آنان بیسواد و بیتربیت بار بیایند که اسلام به وجود جوانانی که درراه حسین (ع) جان فدا میکنند نیازمند است و مجدداً از برادرانم حلالیت میطلبم و امیدوارم که از بچههای من هم مانند بچههای خود محافظت کنند و آنان را نوازش دهند.
همسرم از بچههای من کوتاهی نکنید تا اینکه به سن بلوغ برسند و مانند زینب (س) صبر و استقامت داشته باش و مثل زینب (س) شجاع باش که زینب (س) تحمل ۷۲ تن شهدا را نمود. امیدوارم که مرا ببخشید و حلال کنید و از تو میخواهم بچهها را چنان تربیت کنید که ادامهدهنده راه من و دیگر شهیدان اسلام و سالار شهیدان باشند.
وصیت به پدرزنم که ضمن عرض سلام و خداحافظی از شما میخواهم که محمد و سجاد را همانند بچههای خود بزرگ کنید و به مدرسه بفرستید و آنان را در دل گرم بگیرید.
به فکر من نیفتند و از وصیت من کوتاهی نکنید که بچهها را به امید تو گذاشتم و همسرم بعد از اربعین من بچهها را برمیداری به خانه پدرت میروی و اگر خانه را مشتری گرفت بفروشید و تا اینکه بچهها بزرگ شوند هم خدا کریم است؛ و آقا نجف یوسفی تو به فکر بچهها باش و من به امید تو این وصیت را کردم و بچهها را به دستتو سپردم و تو را به دست خدا میسپارم.
ای امت اسلامی همگی جوانانتان را به جبهه بفرستید. ای مادران نکند از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگیری کنید که فردای قیامت نمیتوانید جواب زینب را بدهید زیرا زینب تحمل ۷۲ تن شهید را نمود.
این جهان محل امتحان است. هر که در امتحان الهی قبول شد، جایش در بهشت است و آنکس که در امتحان الهی قبول نشد، جایش در دوزخ است و از دوزخیان محسوب میشود. در پایان از امت شهیدپرور میخواهم که همگی جوانان خود را به جبهه بفرستید.