به گزارش
جهانبین نیوز؛ شهید حسن ساعدی چهاردهم فروردین 1347 در روستای مرغملک از توابع شهرستان شهرکرد استان چهارمحال و بختیاری دیده به جهان گشود. پدرش شنبه کشاورز بود و مادرش شوکت خانهدار. تا پایان ابتدایی درس خواند و به خاطر فقر حاکم ترک تحصیل کرد و در مغازه گز پزی مشغول کار شد. از سوی بسیج همراه با سپاهیان محمد عازم جبهه شد. بیست و یکم دی 1365 در عملیات کربلای 5 براثر اصابت گلوله و ترکش به سر در منطقه شلمچه به شهادت رسید.
شهید حسن ساعدی با اشاره به آیه:
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون.
گمان مبريد كه كسانى كه درراه خدا كشته مىشوند مردهاند بلكه آنان زندهاند و نزد خدايشان روزى میخورند.
وصیتنامه خود را اینگونه شروع میکند:
بانام الله پاسدار حرمت خون شهيدان، با درود و سلام فراوان برمنجى عالم بشريت مهدى موعود (عج) و نائب برحقش امام امت موسى زمان خمينى بتشکن و سلام بیکران به بلندى کوهها و درازى رودخانهها بر آن شهيدان راه حق و حقیقت و درود بر مجروحین و معلولین و اسراء و مفقودين كه درراه حق و حقیقت جان باختند و درخت بیثمر انقلاب را آبيارى و به ثمر رساندند.
وصيت من بر امت اسلامى ايران اين است کهای مردم میبینید كه اين جوانان شیردل يكى پس از ديگرى در جبههها حضور مییابند و با ستيز با كفر پس از كشتن هزاران دشمن به شهادت میرسند اى امت اسلامى میدانید كه اینها اگر شهید شوند پيروزند و اگر هم میکشند دشمن راهم پیروزند پيام اول این است كه راه سرخ اين شهيدان را كه همچون راه حسين است ادامه دهيد.
اى مردم شهيدپرور بدانيد ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اوليائه. جهاد درى است از درهای بهشت برای اولیاء خاص خداوند پس بیایید و در اين جهاد بزرگ شركت كنيد. اى كسانى كه توفيق نمییابید به جبهه بیایید بدانيد كه فردا روز قيامت پاسخگوى خون شهيدان هستيد.
پيام دوم من به شما امت حزبالله این است كه و اعتصموا بحبل الله جمیعاً و لاتفرقوا. همگی به ریسمان الهى چنگ زنيد و نگذاريد دشمن بين شما تفرقه بياندازد و وحدت و یکپارچگی خود را حفظ كنيد و نگذاريد منافقين بين شما رخنه كنند. همانطور كه امام امت فرمودند: منافقين از كفار بدترند اى مردم بدانيد كه مسئوليت سنگين است. بايد آنقدر مواظب ايمان خود باشيد كه دشمن نتواند ضربهای به انقلاب بزنند. جواب اين شهيدان را در روز قيامت ماها بايد بدهيم از اينكه خداوند توفيق شهادت را به من داد خدا را شكرمى كنم كه مرا خوار نساخت و درراه هدف مقدس الهى به شهادت رساند. اى مردم میدانید كه باگذشت روزگار من از ياد شما خواهم رفت اما چيزى كه در ياد شما بايد باشد راه مقدسی است كه من انتخاب کردهام.
اما اى مادر از تو میخواهم كه چون زينب زمان بردبار باشى و با آن بردباريت ضربهای به منافقين بزنى. كه مرا حلال كنى تو برای من خيلى زحمتها کشیدی و شبها بیخوابی كشيدى تا من را بزرگ كردى؛ و مادرم از تو میخواهم كه در مرگ من گريه بلندبلند نکنی تا دشمن صدايت رانفهمد و شاد نشود دیگر اینکه در مرگ من سیاه نپوشید.
پدر گرامى از تو میخواهم كه مرا حلال كنى و اما برادرانم از شما مىخواهم كه راه مرا که چون راه حسين است ادامه دهيد.
اى خواهرانم از شما میخواهم كه در حفظ حجاب اسلامى كوشا باشيد؛ و از همه آشنايان و اقوام طلب حلاليت دارم و التماس دعا میکنم والسلام عليكم و رحمتالله وبركاته
حسن ساعدى 29/9/60
خداحافظ شما
شهيدان میروند نوبت بهنوبت / خوش آن روزی كه نوبت بر من آید
شهدان نو گل باغ بهشتند / وصیتنامه را با خون نوشتند
انتهای پیام/1030ج