شهید «حجت الله آقابابا نقنه» از شهدای عملیات «بیتالمقدس» در دوران دفاع مقدس است. او در وصیت نامه اش مینگارد: «و تو اى خواهر ايرانى چنان كن كه زينب كرد و به دنيا برسان كه من در مكتب زينب درس خوانده ام و صبر و مقاومت خود را از زينب طلب كن.»
به گزارش جهانبین نیوز؛ شهید حجت الله آقابابا نقنه پنجم مرداد ۱۳۳۹ در شهر نقنه از توابع شهرستان بروجن به دنیا آمد. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. پس از چند سال به استخدام بهداری بروجن درآمد. سال ۱۳۶۰ ازدواج کرد. اوایل سال ۱۳۶۱ از طرف بسیج به صورت داوطلب وارد جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. دوم خرداد ۱۳۶۱ با سمت مسئول واحد تدارکات و آرپی جی زن در خرمشهر، عملیات بیت المقدس بر اثر اصابت ترکش به پا و سینه به شهادت رسید. پیکر وی پس از تشییع در گلزار مطهر شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد.
وصیت نامه شهید حجت الله آقابابا نقنه
الَّذِينَ آمَنُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ۖ وَالَّذِينَ كَفَرُوا يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ الطَّاغُوتِ فَقَاتِلُوا أَوْلِيَاءَ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا (سوره نساء آيه 76)
كسانى كه ايمان آورده اند در راه خدا كارزار مى كنند و كسانى كه كافر شده اند در راه طاغوت مى جنگند پس با ياران شيطان بجنگيد كه نيرنگ شيطان [در نهايت] ضعيف است (۷۶)
(ملتى كه شهادت براى او سعادت است پيروز است) (امام خمينى )
هان اى حسين (ع ) من اگر در روز عاشورا نبودم به نداى تو پاسخ گويم ولى امروز در كربلاى ايران به نداى تو لبيك گفته و سينه ام را سپر كرده و از آرمان تو دفاع ميكنم و همچنان به سوى تو پيش مىآيم تا مرا همانند سربازان خود سرم را در آغوش گرفته و آرزوى من جوان را برآورده كنى.
هان اى حسين (ع ) من يك جوان ايرانى هستم كه در مكتب تو آموزش ديده ام و همچنان مسير تو را طى كرده تا به شهادت رسيدم و هر جا او را ديدم به استقبال او رفتم و همانند تو زير بار ظلم نرفتم و شهادت را بر زندگى ننگين ترجيح دادم.
و تو اى خداى من همانطوري كه سخنانم را قبلا با حسين (ع) شنيدی، من يكى از سربازان حسين (ع) هستم و چيزى نداشتم كه براى تو هديه بياورم ولى نه يك بدن آلوده به گناه همراه آورده ام اى خداى من آيا بدنى كه براى رضاى تو بر زمين خورده و خون از رگهاى اين بدن در راه تو به زمين ريخته شده آيا اين بدن را هم در در آتش مي سوزانى؟
آيا بدنى كه خود را در برابر گلولههاى دشمنان تو قرار داده و دستى كه سلاح بر کف گرفته و با دشمنان تو به نبرد برخاسته. آيا آن پايى كه به فرمان تو در خط مقدم جبهه پيش آمده است آيا سينه اى كه پر از محبت توست در آتش مىسوزانى؟ ولى نه، من به شما اميدوار هستم و ميدانم كه حركت در راه تو نيكوست و ميدانم كه بدنم را نمىسوزانى؟
چونكه فرموده اى كه من يار توبهكنندگان هستم و تو اى خواهر ايرانى چنان كن كه زينب كرد و به دنيا برسان كه من در مكتب زينب درس خوانده ام و صبر و مقاومت خود را از زينب طلب كن.
و تو اى برادر جوان ايرانى همچنان با دشمنان اسلام مبارزه كن و در برابر آنها تسليم نشو تا برسى به كاخ سفيد را بر سر كاخ نشينان خراب كنى و به دنيا برسان كه من يك جوان ايرانى هستم و در مكتب حسين (ع ) درس خوانده ام و زير بار ظلم نمى روم و سازش نمیپذيرم و اينها هستند كه قرآنها را بر سرنيزه كرده و مىخواستند سربازان اسلام را فريب دهند.
پيامى كه من براى پدر و مادرم دارم اين است كه دست از امام امت و روحانيت اصيل بر ندارند و كسى در شهادت من گريه نكند همان طوري كه امام حسين (ع ) فرمود دشمن شاد مى شويد.
پيام من به خواهر مهربانم اين است كه صبر زينبی داشته باشد و در شهادت من گريه نكند و اگر هم گريه كرد براى اسيرى زينب گريه كند و همانطوري كه قبلا گفته بودم راه فرجالله را ادامه میدهم تا به قافله او برسم.
پيام من به برادرانم اين است كه همانند سربازان على(ع) نگذارند سنگر من خالى بماند و دست از دامان امام امت و روحانيت عزيز برنداريد كه اينها نمايندگى از طرف مهدى موعود(عج) هستند كه تا انقلاب مهدى (عج) اين انقلاب را چرخانيده و از سربازان مهدى ثبت نام مىكنند و سعى كنيد همانند من ثبتنام به عمل آوريد و پيام من به همكاران عزيز اين است كه انقلاب را هر چه زودتر در [محیط] بيمارستان صادر كنيد و الا در روز قيامت مسئول هستيد.