محمد رضا عسکری ارمندی، کارشناس ارشد علوم سیاسی در مورد فضای کلی نظام بین الملل در رابطه با تنش های بین ایران و آمریکا در گفتگو با خبرنگار
جهانبین نیوز گفت: در این رابطه بهتر است فضای پس از انعقاد برجام و فضای پس از خروج آمریکا از این توافق را مد نظر قرار دهیم.
وی تصریح کرد: در واقع پس از برجام بسیاری از تحلیلگران سیاسی نسبت به وضعیت منطقه و جهان خوشبین شدند و همین مسئله هم موجب فراهم شدن زمینه های اعتماد ساز بین ایران و کشورهای منطقه و جهان شد.
عسگری ادامه داد: در همین چارچوب بود که بسیاری از کشورهای منطقه برای برقراری ارتباط با ایران و بسیاری از شرکت های بزرگ و صاحبان سرمایه خارجی برای ورود به بازار ایران تلاش کردند.
وی با اشاره به اینکه یک فضای مثبت در نظام بین الملل شکل گرفت که تحت تأثیر توافق ایران و کشورهای 1+5 بود اذعان داشت: اما با خروج آمریکا از برجام در اردیبهشت 97، تمامی آنچه ساخته شد به یکباره فرو ریخت و مسئول مستقیم آن نیز دستگاه سیاست خارجی آمریکا به رهبری ترامپ بود.
عسگری عنوان کرد: فضای پس از این اقدام یک فضای ناسالم برای فشار همه جانبه بر علیه جمهوری اسلامی ایران بود، اگر چه اروپا تلاش هایی برای حفظ پایه های این توافق داشت اما به دلیل عدم پایبندی به این توافق که به دلیل وابستگی به آمریکا بود علناً نتوانست نقش موثری داشته باشد.
وی افزود: در واقع هدف اتحادیه اروپا مشخص کردن جایگاه خود به عنوان یک بازیگر قدرتمند در نظام بین الملل بود اما به دلایل مختلف، نشان داد توانایی برای ایفای این نقش را ندارد.
عسگری یادآور شد: بدین ترتیب فضای شکل گرفته پس از این اتفاقات به همه جهان نشان داد که عامل اصلی تنش ها در جهان آمریکا است چرا که ایران نسبت به توافق صورت گرفته کاملا پایبند بوده و نتیجه گزارشات سازمان ملل و آژانس انرژی اتمی خود گویای پایبند بودن ایران نسبت به این توافق است.
سیاست خارجی آمریکا دچار سردرگمی است
عسکری در مورد هدف اتاق فکر آمریکا و رئیس جمهور این کشور "ترامپ" برای ایجاد چنین فضاهایی تنش زایی گفت: به نظر من اتاق فکر سیاست خارجی آمریکا گرفتار یک نوع سردرگمی شده است.
وی اظهار کرد: وقتی تصمیم گیران آمریکایی بدون هیچ سند و مدرکی از یک توافق بزرگ جهانی خارج می شوند این نشان می دهد که اتفاقا مشکل در همان مرکز تولید فکر است و تلاش این اتاق فکر نیز ایجاد چالش در جهان است و از نظر آنها در شرایطی که جایگاه ابرقدرتی آمریکا در نظام بین الملل دچار افول و زوال شده و قدرت های دیگری چون اتحادیه اروپا، روسیه، چین و... در حال تبدیل شدن به یک قدرت موثر هستند تولید یک چالش بزرگ و ارائه راهکار آن تنها بوسیله آمریکا یعنی کمرنگ کردن جایگاه سایر قدرت ها و در رأس قرار دادن آمریکا به عنوان یک قدرت هژمونیک است.
عسگری بیان داشت: به عبارتی تلاش آمریکا و شخص ترامپ گذر از نظام چندجانیه گرایی بود که اوباما بوجود آورد و رسیدن به قدرت برتر در نظام بین الملل، بنابراین چه گزینه ای بهتر از جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشوری که در چهل سال اخیر حتی حاضر به پذیرش مذاکره با آمریکایی ها هم نشده و صریحاً این کشور را مرکز تولید تروریست و مسبب جنگ در جهان می داند.
عسگری تصریح کرد: به همین جهت است که می گوییم سیاست خارجی آمریکا دچار سردرگمی شده است و در محاسبات خود اشتباهات زیادی کردند. تصور آنها بر این بوده که با تحریم و مطرح کردن جنگ می توانند از ایران امتیازات بیشتری گرفته و راه تسلیم ایران را به دنیا نشان دهند تا از این طرق به جایگاه مد نظر خود دست یابند که البته کاملاً اشتباه کرده و در این طرح نیز شکست خوردند.
آمریکا در تمامی برنامه های خود دچار اشتباه شدند و تنها گزینه فرار از این رسوایی را در وساطت کشورهای دیگر می دانند
این کارشناس سیاسی در رابطه با دلیل انتخاب ژاپن برای میانجیگری با ایران بیان داشت: این مسئله هم در ادامه به بن بست رسیدن محاسبات تصمیم گیران آمریکایی است.
وی با اشاره به اینکه در واقع آمریکایی ها در تمامی برنامه های خود دچار اشتباه شدند و حالا تنها گزینه فرار از این رسوایی را در وساطت کشورهای دیگر می دانند عنوان کرد: البته در اینکه چرا ژاپن به عنوان کشور میانجی انتخاب شده دلایل مختلفی وجود دارد از جمله: محبوبیت ژاپن در بین کشورهای خاورمیانه به این جهت که سابقه تاریخی این کشور در منطقه برخلاف آمریکا و اروپای امپریالیسم، مثبت است، روابط اقتصادی ایران و ژاپن به خصوص در زمینه نفت، ناتوانی اروپا و کشورهای عربی منطقه به عبارتی اروپا در جریان برجام ناکارمدی خود را نشان داد و کشورهای عربی منطقه نیز به دلایل مختلف و از جمله عدم روابط با ایران گزینه مناسبی نبودند اما مهمترین مسئله این است که ژاپن پس از جنگ جهانی دوم تا حدود زیادی در مسائل سیاسی در حاشیه قرار گرفته و تنها بر اقتصاد تمرکز کرده است به همین جهت ورود ژاپن به عنوان واسطه در تنشی که آمریکا ایجاد کرده می تواند دروازه ورود ژاپن به مسائل سیاسی در نظام بین الملل و به خصوص در خاورمیانه شود که از این حیث جایگاه ژاپن در جهان را به عنوان یک بازیگر موثر تثبیت خواهد کرد.
پاسخ های قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان دهنده آشکار یک جریان و یک راه مشخص است و آن راه مقاومت در برابر زورگویی برخی کشورهای جهان مثل آمریکا است
وی در ارتباط با دیدار شینزو آبه و مقام معظم رهبری ایران گفت: در دیدار اخیر یک نکته مهم وجود دارد و آن درخواست نخست وزیر ژاپن برای دیدار با رهبری جمهوری اسلامی ایران بود و آنچه در این دیدار مطرح شد به خوبی نشان داد که رهبری ایران در جایگاه رهبری جریان مقاومت در جهان است. در واقع در این دیدار نکته های طلایی زیادی وجود دارد که جای تأمل بسیار دارد.
عسکری ارمندی گفت: پاسخ های قاطع رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان دهنده آشکار یک جریان و یک راه مشخص است و آن راه مقاومت در برابر زورگویی برخی کشورهای جهان مثل آمریکا است، و اتفاقا نشان داد که مقاومت در این شرایط تدبیری خردمندانه است که البته باید درسی بزرگ باشد برای دستگاه سیاست خارجی و همه مسئولین کشور، این شرایط را قبلا در تاریخ بارها خوانده ایم در واقع رهبران زیادی بودند که در مذاکره با آمریکا و کشورهای زورگو از موضع خود عقب نشینی کردند و همین مسئله موجب واگذار کردن امتیازات مختلفی شد اما سیاست حکیمانه رهبر معظم انقلاب اسلامی نشان داد دیگر خبری از سیاست های هویج و چماقی معروف آمریکایی ها نیست، زیرا رهبری ایران صرفا رهبر سیاسی نیست بلکه رهبر یک امت اسلامی و رهبر یک جریان بزرگ بنام مقاومت در جهان است. پاسخ های رهبر ایران به درخواست ها یا پیام های آبه نیز در همین چارچوب بررسی می شود به عبارتی نوع پاسخ ها نشان از یک رهبری خردمند در همه عرصه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... دارد و به نوعی مشخص کننده سیاست های جمهوری اسلامی ایران در ادامه مسیر بود و از طرفی نیز پیام واضحی برای ترامپ و دستگاه سیاست خارجی آمریکا بود که در برابر جریان مقاومت به بن بست خورده و نمی توانند شرایط خود را به رهبری و مردم ایران دیکته کند بلکه باید به حقوق ملت ایران احترام بگذارند.
این کارشناس ارشد علوم سیاسی در پاسخ به این سوال که آیا این دیدار و بیانات رهبری می تواند درسی برای دستگاه سیاست خارجی باشد بیان داشتند: بله، قطعا همینطور است و بیانات رهبری جمهوری اسلامی ایران در دیدار با آبه همانند یک واحد درسی در رشته علوم سیاسی است. در واقع لازم است محتوای این دیدار مورد بررسی قرار گیرد و پیام های متعدد آن به عنوان درسی برای دیپلمات ها و اعضای دستگاه وزارت خارجه ما باشد. درسی که از این دیدار باید آموخت این است که راه جمهوری اسلامی ایران مسیر صلح و احترام به قوانین بین المللی است و کسی که خلاف این مسیر قرار دارد آمریکا و متحدین منطقه ای و جهانی آن هستند بنابراین آمریکا است که باید به قوانین بین المللی احترام بگذارد و از مواضع خود عقب نشینی کند. همانگونه که رهبر معظم انقلاب هم در پاسخ سوال آبه مبنی بر آمادگی آمریکا برای مذاکره صادقانه با ایران فرمودند: ما این حرف را اصلاً باور نمیکنیم زیرا مذاکرات صادقانه از جانب شخصی همچون ترامپ، صادر نمیشود. صداقت در میان مقامات آمریکایی بسیار کمیاب است.
یا همچنین در پاسخ به این سوال نخست وزیر ژاپن که ترامپ گفته مذاکره با آمریکا موجب پیشرفت ایران خواهد شد فرمودند:
ما به لطف خداوند، بدون مذاکره با آمریکا و با وجود تحریم هم به پیشرفت خواهیم رسید.
این موارد و ده ها نکته دیگر درس هایی هستند که همه ما و به ویژه دستگاه وزارت خارجه می بایست در دستور کار خود قرار دهد.
انتهای پیام/ 630 ل