به گزارش
جهانبین نیوز؛ این روزها و در آستانه سالروز ۲۸ مردادماه، سالروز کودتای ننگین و سرنگونی دولت مصدق آنچه بیش از پیش مورد توجه قرار میگیرد نتیجه اعتماد به آمریکا و سرنگونی نهضت مردمی مشروطه است، بدون تردید یکی از مهمترین جریانها و احزابی که در دهه ۲۰ تشکیل شد و نقش مهمی در عرصه سیاسی داشت، جبهه ملی است که در آبانماه ۱۳۲۸ بهطور رسمی شروع به کار کرد.
جبهه ملی که با ریاست دکتر مصدق کار خود را آغاز کرد، شامل جریانها و احزاب مختلف دیگری نیز میشد، در واقع مؤسسان جبهه ملی، مدیران برخی جراید، احزاب و گروههای سیاسی بودند که با حفظ تشکل حزبی خود به عضویت جبهه ملی درآمدند. دکتر مصدق با پیشنهاد اعضای مجلس ۱۶ و البته با حمایت آیتالله کاشانی، در اولین روزهای سال ۱۳۳۰، به مقام نخستوزیری رسید. وی مهمترین هدف خود را در جایگاه نخستوزیری، ملی شدن صنعت نفت میدانست که در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ با تأیید مجلس سنا، از زیر سلطه کمپانی انگلیس خارج شد.
اعتماد به غرب مهمترین اشتباه مصدق بودبسیاری از مورخین و محققینی که در حوزه مسائل ایران، به خصوص دوران حساس دهه ۳۰ فعالیت دارند، اعتماد به غرب را از مهمترین اشتباهات دکتر مصدق میدانند که منجر به فروپاشی دولت وی نیز شد، پس از پیروزی ایران بر کمپانی انگلیسی در خصوص ملی شدن صنعت نفت، از آنجایی که فروش نفت ایران کاهش پیدا کرد، مشکلات اقتصادی بحرانی را در کشور به وجود آورده بود.
امیدهای دکتر مصدق به مساعدت دولت آمریکا برای مواجهه با مشکلاتی که انگلستان برای ایران به وجود آورد، ایشان را با شرایط دشواری مواجه نمود. دکتر مصدق گمان میکرد که دولت آمریکا برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم در ایران، با توجه به جایگاه حساس و استراتژیک ایران برای آمریکا، در مقابل انگلیس قرار میگیرد و در نهایت، با کمکهای مالی، منجر به خروج ایران از این شرایط بحرانی میشود. همین اتکا به کمک دولت آمریکا، در آن شرایط حساس، که با جواب منفی آمریکا همراه بود، یکی از مهمترین دلایل سقوط دولت وی بود. با ایجاد اختلاف میان آیتالله کاشانی به عنوان رهبر دینی نهضت و مصدق به عنوان رهبر ملی، باعث شد انحرافات زیادی در اصل انقلاب مشروطه به وجود آید و پس از آن بود که آمریکاییها بهعنوان قدرت نوظهور بعد از جنگهای جهانی اول و دوم توانستند جای انگلستان را در خاورمیانه گرفته و به بزرگترین منبع نفتی منطقه یعنی ایران دست پیدا کنند.
در نهایت این آمریکا بود که معادله و بازی جدید در ایران را با کودتای ۲۸ مرداد برد و اعتماد بیش از حد در نهایت کار را به سرانجام شومی کشاند. متأسفانه همین روند ادامه یافت و پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز شاهد همین اعتمادهای بیجا بودهایم. برای نمونه، مرحوم بازرگان که خودش شاهد همهی حوادث نهضت بود، بازهم چشم به کمکهای آمریکا دوخته و منتظر بود که کمکهای این کشور به ایران برسد. او تصور میکرد که مذاکره با آمریکا میتواند کشور را نجات دهد، اما تاریخ نشان داد که او هم اشتباه میکرد.
در این میان نزدیک شدن و اعتماد مصدق به آمریکا در کنار دشمنی عمیقش با انگلیس، باعث شد که وی بدون توجه به مشی مشترک این دو کشور، از این ارتباط صمیمی با آمریکا متضرر شده و در واقع تمام نهضت را دچار اضمحلال کند.
یکی دیگر از اشتباهات مصدق آن بود که برای مقابله با دو قدرت سنتی انگلیس و روسیه، به قدرت سوم یعنی امریکا گرایش پیدا کرد، در حقیقت بزرگترین اشتباه مصدق همانی بود که رهبر انقلاب، در دیدار با دانش آموزان و دانشجویان رد تاریخ ۱۲ آبان ماه سال ۹۲ فرمودند: «هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند.»
کودتای ۲۸ مرداد در شرایطی رخ داد که مصدق تمام تلاش خود را کرده بود تا بر موجی که در دنیا به راه افتاده بود سوار شده و به جای انگلستان، آمریکا را به عنوان ابرقدرت نوین به رسمیت بشناسد. با وجود اینکه این روزها صحبت از اعتماد متقابل در گفت و گوهای هسته ای با آمریکا است، تاریخ ایران و به خصوص دوران مشروطه نیز نشان داده که چندان هم نمیتوان به طرف آمریکایی اعتماد کرد.
روز ۲۸ مردادماه و ملی شدن صنعت نفت به خوبی این مسئله را نشان داده است، که اعتماد به آمریکا نتیجه ای جز اضمحلال ندارد.
انتهای پیام/1028ج