به گزارش
جهانبین نیوز به نقل از جامنیوز، چندی است که در کشورمان پدیده عجیبی مُد شده است. البته در کشوری که هر روز انواع جدیدی از لباس و مانتو، مدل مو و حتی نحوه حرف زدن مُد میشود؛ رایج شدن چنین چیزی جای تعجب ندارد. پدیدهای که رفته رفته در حال تبدیل شدن به یک بیماری اپیدمی است و شاید باعث کمرنگ شدن مشابه اصلی آن شود. این پدیده چیزی نیست جز ریش داعشی!
پدیده که واقعا ریش (به معنی زخم) است، نه محاسن! یک ریشِ بیریشه! متاسفانه در دورانی قرار داریم که هر چیزی به بازیچه برخی از جوانان ناآگاه و غافل تبدیل شده، حتی مواردی که مربوط به مذهب و دین شود؛ از چادر و مقنعه گرفته تا ریش و تسبیح، و حتی همین چندی پیش پوشاندن لباس سیاه بر تن یک سگ (معاذالله).
داشتن ریش برای همه مردان امری پسندیده و جذاب است، بر منکرش ... ! بهتر از آن است که صورت خود را تراشیده و تفاوتی با دختر خانمها نداشته باشند! اما به یک شرط! به شرطی که این موهای صورت، محاسن باشد نه ریش! ریشی که به معنای واقعی کلمه زخم است. زخمی بر تن معنویت و مردانگی.
مگر تا همین چند وقت پیش (سه چهار سال قبل) نبود که بچه مذهبیهایی که محاسن بلند کردهاند، با چشم بد و حتی دید انزجار به آنها نگاه میشد. حتی مورد کنایهها، فحش و فضیحتهای عدهای جوان خام نابالغ قرار میگرفتند. یادم میآید سالها پیش به آنها تیکه میانداختند: طالبان! میگفتند ریشهایتان شبیه طالبان است! چطور اکنون ریش داعشی که از چند فرسخی احساس تهوع را به آدم دست میدهد، مُد است ولی ریش بچهمذهبیها بد؟!
مگر تا همین چند وقت پیش نبود که وقتی دختر خانمهای نه چندان مقیدی از کنار یک بچه مذهبی یا بسیجی با محاسن رد میشد؛ با درآوردن صدای "ایییش" از خود، به سرعت مسیر خود را کج کرده و گویی که صحنه نامطلوبی دیده از محل حادثه میگریختند؟! اما اکنون اگر کمی در خیابانها قدم بزنی، همان دخترها را با سر و وضع بسیار اسفبار میبینی که دست در دست یک ریش داعشی خرامان خرامان مسیر را گز میکنند و قهقه مستانه سر میدهند.
انگار نه انگار ریشی که او با آن در حال طی طریق است بسیار ناخوشایندتر از محاسن عادی بسیجیها و بچه هیئتیها است. البته جای خرده گرفتن نیست، زیرا آن ریش اصلا و ابدا جنبه معنوی ندارد. نه تنها جنبه معنوی نداشته بلکه بسیار منزجر کننده و نامرتب بوده، بگونهای که رغبت پرسیدن آدرس حتی وقتی که گمشدهای را هم از آدم میگیرد. تعجبی ندارد که در و تخته باهم جور هستند.
به راستی مگر این ریش، نماد تروریستهای خونخوار، وحشی، پست فطرت، حیوان صفت و جناتکار داعشی نیست؟ به راستی مگر این داعشیها سر آدمهای بیگناه را - از بچه چند ساله تا زن و مرد سالمند - گوش تا گوش نمیبرند؟ به راستی مگر این داعشی ها قلب و جگر سربازان سوری را از سینه درنیاورده و به دندان نمیکشند؟ به راستی مگر همین ترس از نزدیک شدن داعشیها به مرزهایمان نبود که باعث شد بسیاری در همین تهران مثل بید به خود بلرزند؟
پس حالا چطور است که عاشق سینه چاک و کشته مردهی ریش داعشی شدهاید آقا پسرها؟! کسانی که تا قبل از اینکه چیزی از داعش بدانید صورت خود را مثل دوستان مونث خود بند میانداختید تا مبادا ذرهای مو باعث شود مَرد جلوه کنید و بعضیها خوششان نیاید! گویی بشدت به داعشیها علاقه دارید؛ البته آنها هم به شما علاقه دارند!
سوال نگارنده این درددل اینجاست که این ریش نازیبا چه چیزی را اثبات میکند؟ ظاهر به صلاح بودن را یا معنوی بودن؟ یا فقط تب مُدی است که همیشه برای چند وقتی عدهای را مبتلا ساخته و بعد از اینکه صدمه خود را وارد کرد، برطرف خواهد شد؟ یا شاید هم اثباتی است بر مَرد بودن؟! گمان نمیکنم...
ای کاش برخی جوانان ما این مقدار جوگیر و تاثیر پذیر نبودند. ای کاش جوانان ما به این سادگی تغییر موضع نداده و بادی به هر جهت نبودند. ای کاش جوانان ما کمی، فقط کمی تفکر میکردند؛ بجای اطلاعت کودکانه و چشم بسته! امید است که با بصیرت و ضمیر آگاه به این هجمههای فرهنگی دقت شود و برای آنها درمانی در نظر بگیرند؛ زیرا متاسفانه کار برخی موارد از پیشگیری گذشته است!
انتهای پیام/1026ج