مسئول بسيج اساتيد استان گفت: آنچه خدا مي پسندد قابل قبول است يعني هر مسئله فرهنگي که مطابق با حق بود ما قبول داريم و هر چه مطابق با حق نبود قبول نداريم.
۰
تاریخ انتشاريکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۶
کد مطلب : ۲۰۷۸۸
دکتر بسيج در همايش نقد نظريه نسبيّت:
نسبيت فرهنگي يا قومي مردود و حق گرايي قابل قبول است
به گزارش جهانبین نیوز به نقل از اساتيد برتر، دکتر بسيج مسئول بسیج اساتید استان، در همايش نقد نظريه نسبيت گفت: نظريه نسبيت يکي از نظريه هاي وارداتي مي باشد که بعد از دوران رنسانس وارد کشور ما شده است.
وي فرهنگ را يکي از مقولاتي که در جامعه شناسي مورد توجه قرار گرفته، مطرح کرد و افزود: نگاه پيامبران و انبياء الهي به فرهنگ متفاوت تر از بقيه انسانها مي باشد زيرا آنها فرهنگ را مقوله اي براي سعادت بشر مي دانند.
دکتر بسيج ارزيابي فرهنگ را ۴ شاخه مطرح نمود و تصريح کرد: فرهنگ بخشي از جزئيات دين را صريحا قبول نکرده است، برخي از آنها تاييد کرده، بخشي را تصحيح و بخشي از آنها را تعويق و تخريب کرده است.
وي خاطر نشان کرد: نسبيت در ۸ مورد کاربرد پيدا مي کند و ۶ مورد آن در باب نسبيت فرهنگي کاربرد دارد که مورد اول آن از افکار ويليام جيمز مي باشد که همه چيز را در حال تغيير و تحول مي داند حتي خدا، دوم: ما نمي توانيم آنچه در بيرون ذهن است را بشناسيم، سوم: تناسب نتيجه با استدلال، چهارم تناسب سوال و جواب، پنجم عصري بودن فهم از مباني ارزش فرهنگ، ششم: جابجايي فرهنگ نسبت به مولفه ها و قوم گرايي که اعتقاد دارند که فرهنگ خودشان برتر از همه قوم هاست.
مسئول بسيج اساتيد استان فرهنگ را مجموعه اي از بينش ها و کنش هاي انسان در ساحات مختلف، تعريف کرد و گفت: فرهنگ اعم از دين است و دين بخشي از فرهنگ مي باشد.
وي اضافه کرد: بخشي از تنوع هاي فرهنگي را دين اسلام قبول ندارد و تفاوت هاي فرهنگي بين اقوام و ملت ها وجود دارد که اگر ما تنوع فرهنگي را به رسميت بشناسيم پس در نتيجه نسبيت فرهنگي را پذيرفته ايم.
بسيج گفت: نسبيت موثر از پست مدرنيست است و آنچه ارزشمند است که به طور مطلق ثابت شود، پست مدرنيست در مقابل روايت هاي فراکلان قرار گرفته اما خود آن يکسري انگاره هايي ايجاد کرد که خودش به انحراف تفکر سرعت بخشيده است.
وي افزود: ما براي اينکه بدانيم يک نظريه درست است يا نه اولاً باید نسبت به آن شناخت داشته باشيم زيرا بدون شناخت انسان نمي توانيم نسبيت را قبول کنيم، دوماً بايد براي قبول هر چيزي يک ترازوي شنجش داشته باشيم. برخي از آيات قرآن و روايات به نوعي مي تواند مؤيد نسبيّت باشد مثلا اگر کسي اخلاق و رفتارش با من متفاوت بود، رفتار من با اوبايد چگونه باشد، بايد مثل انسان با رفتار کنيم و نسبت به همه مهربان باشيم زيرا زندگي مسالمت آميز داشتن يک اصل پذيرفته شده در اسلام است.
وي در نتيجه مباحث خود نسبيّت فرهنگي يا قومي را را از نظر شيعه رد کرد و حق گرايي را قابل قبول اعلام نمود و گفت: آنچه خدا مي پسندد قابل قبول است، هر مسئله فرهنگي که مطابق با حق بود ما قبول داريم و هرچه مطابق با حق نبود قبول نداريم.
انتهای خبر/۱۰۲۴ج/۵۵۰ الف
وي فرهنگ را يکي از مقولاتي که در جامعه شناسي مورد توجه قرار گرفته، مطرح کرد و افزود: نگاه پيامبران و انبياء الهي به فرهنگ متفاوت تر از بقيه انسانها مي باشد زيرا آنها فرهنگ را مقوله اي براي سعادت بشر مي دانند.
دکتر بسيج ارزيابي فرهنگ را ۴ شاخه مطرح نمود و تصريح کرد: فرهنگ بخشي از جزئيات دين را صريحا قبول نکرده است، برخي از آنها تاييد کرده، بخشي را تصحيح و بخشي از آنها را تعويق و تخريب کرده است.
وي خاطر نشان کرد: نسبيت در ۸ مورد کاربرد پيدا مي کند و ۶ مورد آن در باب نسبيت فرهنگي کاربرد دارد که مورد اول آن از افکار ويليام جيمز مي باشد که همه چيز را در حال تغيير و تحول مي داند حتي خدا، دوم: ما نمي توانيم آنچه در بيرون ذهن است را بشناسيم، سوم: تناسب نتيجه با استدلال، چهارم تناسب سوال و جواب، پنجم عصري بودن فهم از مباني ارزش فرهنگ، ششم: جابجايي فرهنگ نسبت به مولفه ها و قوم گرايي که اعتقاد دارند که فرهنگ خودشان برتر از همه قوم هاست.
مسئول بسيج اساتيد استان فرهنگ را مجموعه اي از بينش ها و کنش هاي انسان در ساحات مختلف، تعريف کرد و گفت: فرهنگ اعم از دين است و دين بخشي از فرهنگ مي باشد.
وي اضافه کرد: بخشي از تنوع هاي فرهنگي را دين اسلام قبول ندارد و تفاوت هاي فرهنگي بين اقوام و ملت ها وجود دارد که اگر ما تنوع فرهنگي را به رسميت بشناسيم پس در نتيجه نسبيت فرهنگي را پذيرفته ايم.
بسيج گفت: نسبيت موثر از پست مدرنيست است و آنچه ارزشمند است که به طور مطلق ثابت شود، پست مدرنيست در مقابل روايت هاي فراکلان قرار گرفته اما خود آن يکسري انگاره هايي ايجاد کرد که خودش به انحراف تفکر سرعت بخشيده است.
وي افزود: ما براي اينکه بدانيم يک نظريه درست است يا نه اولاً باید نسبت به آن شناخت داشته باشيم زيرا بدون شناخت انسان نمي توانيم نسبيت را قبول کنيم، دوماً بايد براي قبول هر چيزي يک ترازوي شنجش داشته باشيم. برخي از آيات قرآن و روايات به نوعي مي تواند مؤيد نسبيّت باشد مثلا اگر کسي اخلاق و رفتارش با من متفاوت بود، رفتار من با اوبايد چگونه باشد، بايد مثل انسان با رفتار کنيم و نسبت به همه مهربان باشيم زيرا زندگي مسالمت آميز داشتن يک اصل پذيرفته شده در اسلام است.
وي در نتيجه مباحث خود نسبيّت فرهنگي يا قومي را را از نظر شيعه رد کرد و حق گرايي را قابل قبول اعلام نمود و گفت: آنچه خدا مي پسندد قابل قبول است، هر مسئله فرهنگي که مطابق با حق بود ما قبول داريم و هرچه مطابق با حق نبود قبول نداريم.
انتهای خبر/۱۰۲۴ج/۵۵۰ الف