به گزارش
جهانبین نیوز، حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۳۹۲ دیداری با اعضای ستاد نکوداشت علیمردان خان بختیاری داشتند. ایشان در این دیدار ، قوم بختیاری و لُرها را جزء بهترین و باوفاترین اقوام ایرانی دانستند و صفات صداقت، شجاعت، غیرت، صفا و پایداری بر عقائد اسلامی و شیعی را جزء خصیصه های برجسته قوم بختیاری برشمردند ایشان ویژگی برجسته علیمردان خان را مبارزه علیه استبداد رضاخانی با الهام گرفتن از عقاید و احساسات دینی دانستند.
به همین دلیل برای آشنایی بیشتر با علیمردان خان بختیاری به مراجعه به مرکز اسناد انقلاب اسلامی به مطالب ذیل دست پیدا کردیم:
سیاستها و اقدامات رضاشاه، به تدریج زمینه نارضایتی و قیام عمومی ایل بختیاری را فراهم ساخت. در بهار سال ۱۳۰۸ شمسی، تعدیات و ظلم و ستم رضاه شاه، خون علی مردان خان و بسیاری از مردان ایل را به جوش آورده بود. از دست دادن گلّه و احشام، كنار گذاشتن اسب و تفنگ، زندگی زیر سقف خانهای كه در مكانی نامناسب بنا شده و به آن عادت نداشتند، گذاشتن كلاه پهلوی بر سر، پرداخت مالیاتی سنگین، دوری از ایل و خدمت به رضا شاه و دهها تصور و فكر دیگر، چون خوره به جان جوانان بختیاری افتاده بود. عشایر از این همه ظلم و اجحاف به ستوه آمده بودند. فقط منتظر تلنگری بودند تا بپا خیزند و بر علیه ظلم رضا شاه وارد جنگ شوند.
در این راستا علی مردان خان در گرمسیر خوزستان با مردان ایلش به شور نشست و میخواست بداند اگر بخواهد قیام كند او را همراهی خواهند كرد؟ مردان ایلیاتی كه تاكنون چنین تحقیر و مورد ظلم واقع نشده بودند، مردانه هم قسم شدند كه تا پای جان او را همراهی خواهند كرد. به سرعت طوایف دیگری از چهارلنگ و هفتلنگ به او پیوستند. اولاد چراغعلی خان بابا احمدی برای رویارویی با رضا شاه بیتابی میكردند. بسیاری از خوانین جوان نیز همدل و همصدا با او طوایف را تحریك و تشویق نمودند كه با وی همراه شوند. اخبار این خیزش مردمی به گوش دولتیان رسید. رزمندگان بختیاری در اولین اقدام خود «پل شالو» را منهدم و راههای ارتباطی را قطع كردند، تا در صورت حملۀ قوای دولتی غافلگیر نشوند.
با فرارسیدن موسم كوچ، علی مردان خان رزمندگانش را به ییلاق هدایت كرد. خشم مردم از رضا شاه و عمالش سبب گردید تا خان جوان و محبوب، همه جا با استقبال گستردۀ عموم مردم مواجه شود. مردم با ساز و دهل از وی استقبال و پیشاپیش نیروهایش، گوسفند قربانی و داوطلبانه آذوقه و مایحتاج مورد نیاز رزمندگانش را تأمین میكردند و جوانان به او میپیوستند.
با تلاشهای بیوقفۀ علی مردان خان، قشونی از جوانان بختیاری تشكیل گردید كه قلبشان سرشار از نفرت و كینه فراوان نسبت به رضا شاه بود. در همین ایام، بهطور پیاپی، برخی كلانتران و معتمدان هفتلنگ نیز به دیدار علی مردان خان میآمدند و با وی به شور و تبادل نظر میپرداختند. با این رایزنیها بخش مهمی از ایل محمود صالح، چهل چشمه را ترك گفتند و به علی مردان خان پیوستند و در دولت آباد استقرار یافتند.
علی مردان بختیاری در مشورت با همراهانش و با هدف انسجام بخشی بیشتر میان نیروهایش، دست به یك ابتكار زد و آن تشكیل یك هیات بود. این هیات كه نام كامل آن هیأت اجتماعیۀ بختیاری بود متشكل از ۱۲ نفر از سران و كلانتران بختیاری بود. در برخی نقل قولها آمده كه آ اسكندر بابا احمدی بهعنوان رئیس هیأت انتخاب گردید. وظیفۀ هیأت سازماندهی نیروها و رهبری عملیات جنگی بود. هدف بزرگ هیأت نیز استیفای حقوق از دست رفتۀ عشایر بود. جوانان بختیاری برای اثبات وفاداری و پایبندی به قیام، به قرآن سوگند خوردند و برخی مهر و امضاء كردند.
سرانجام حركت آغاز شد و در ابتدا یاران علی مردان خان شهركرد را علی مردان خان با نیروهایش كه تعداد آنها ۲۰۰۰نفر بود و بر پرچم آنان عبارت لا اله الا الله، محمد رسول الله و علی ولی الله نقش بسته بود به تصرّف خود در آوردند. دولت طاغوت كه از اقدامات شجاعانۀ سواران بختیاری به وحشت افتاده بود، یك ستون نیروی نظامی با وسایل موتوری به فرماندهی سرهنگ «محمد خان میمند» از راه تنگ «بیدكان» جهت مقابله با رزمندگان بختیاری اعزام كرد. سواران شجاع و مؤمن بختیاری به فرماندهی «نادرقلی خان» پسر سردار اشجع و «اسماعیل خان زراسوند» داماد لطفعلی خان امیر مفخم، با تصرّف «تنگ انجیره» و ارتفاعات مشرف بر دشت، در تنگ بیدكان مستقر شدند و با نبردی شجاعانه، قوای مزبور را درهم كوبیدند و به محاصره درآورند. قوای نظامی چند بار تلاش كردند تا با حمله به تنگ بیدكان قوای نظامی در محاصره را نجات دهند، اما با دادن تلفات زیاد ناكام ماندند. در نتیجه، نیروهای نظامی به فرماندهی سرهنگ محمد خان میمند مجبور شدند، در قلعۀ ابوالقاسم خان ضرغام در «سفید دشت» پناه بگیرند و به محاصره كامل در آمدند.
سرانجام رضاخان و دولتش با اعزام هواپیماهای جنگی چند نوبت مردم بیدفاع را در شهركرد و مناطق نزدیك به میدان جنگ بمباران كردند. چراكه با اقداماتی كه رزمندگان بختیاری انجام داده بودند، رضا شاه به شدّت وحشتزده و عصبانی شده بود. از سوی دیگر نیز بختیاریهای ساكن در اصفهان نیز با تبلیغات وسیع خود، جنگ روانی به راه انداخته بودند و درصدد بودند ضمن تخریب روحیۀ نظامیان، مردم را به حمایت و پشتیبانی از قیام بختیاریها تحریك و تشویق كنند. شاه كه بسیار نگران بود مبادا بختیاری، اصفهان را تصرف نمایند و به سمت پایتخت حركت كنند، خوانین مسن، با نفوذ و مشغول در دستگاه دولتی را تحت فشار زیاد قرار دادند تا اسباب تفرقه و پراكندگی سواران بختیاری را فراهم سازند.
چند روز بعد، در سه فرسنگی شهركرد، جنگ خونینی صورت گرفت؛ ولی این بار نیز بختیاریها شكست خوردند. اردوی دو هزار نفری بختیاریها از زمان حركت به طرف شهركرد تا این نبرد نابرابر در حومۀ شهركرد، نزدیك به چهل و چهار روز با ارتش تا دندان مسلح رضا شاه جنگید. با این كه از مهمّات و اسلحه كافی و مجهزی برخودار نبودند، شجاعانه جنگیدند و علیرغم خلق حماسۀ وصف ناشدنی و رشادتهای فراوان با سلاحهای ابتدایی، پس از چند روز در مقابل قشون مجهز، زبده و تازه نفس رضا شاه شكست خوردند. تعدادی از رزمندگان به شهادت رسیدند و جمع كثیری مجروح و عدهای نیز اسیر شدند تعداد زیادی از رزمندگان نیز از جمله، علی مردان خان از مهلكه جان سالم بدر بردند.
بعد از تصرّف شهركرد و استقرار نیروهای نظامی در آن؛ علی مردان خان به همراه جمعی از یاران وفادارش به جنگ و گریز چریكی روی آورد و تلاش كرد خود را به مناطق كوهستانی و صعبالعبور پشت كوه موگویی برساند. قوای لرستان به فرماندهی سرتیپ مهدی قلی خان تاج بخش و سرهنگ رضاپور برای دستگیری خان، تا میانكوه وی را تعقیب كردند. علی مردان خان، از مناطق سخت و دشوار كینو و لپد عبور كرد. خان در بین مردم بسیار محبوب بود؛ به همین خاطر، مردم نه تنها با نیروی نظامی همكاری نمیكردند، بلكه برای جلوگیری از دستگیری خان، اطلاعات غلط به نیروهای نظامی میدادند.
در یكی از جنگ و گریزها علیمردانخان موفق گردید نیروهای دولتی را در تله انداخته و محاصره نماید. محاصره چند روزی طول كشید. آذوقههای نیروهای دولتی تمام شد سربازان از فرط گرسنگی. اسبهای خود را كشتند و میخوردند. وقتی علیمردان از این موضوع باخبر شد. دستور داد مقدار زیادی غذا برای سربازان فرستادند این موضوع باعث بهت و حیرت سربازان گردید.
علی مردان خان از طریق گردنههای صعبالعبور، راه سردشت را در پیش گرفت، تا به امامزاده احمد فدالهب رسید. سرهنگ صادقخان كه مأمور دستگیری خان بود، در امامزاده احمد فداله، با علی مردان خان ملاقات كرد و از جانب دولت به وی اطمینان داد كه در صورت تسلیم، خطری وی را تهدید نخواهد كرد. بسیاری از همراهان خان، با تسلیم شدن وی مخالفت كردند و بار دیگر بر وفاداریشان به خان تأكید ورزیدند. اما علی مردان خان كه در جنگهای چریكی متحمّل تلفات زیادی شده بود، ادامۀ جنگ را بیفایده دانست و راضی به آسیب دیدن مردم نبود. خان به همراه جمع كثیری از یارانش، روانۀ سردشت شد و از آنجا راهی دزفول گردید. در دزفول، میهمان شخصی به نام خرّم گردید. اهالی دزفول نیز، در مدّت توقّف در دزفول، از وی حمایت كردند. وی مردم را به آرامش دعوت نمود و به اتّفاق سرهنگ صادق خان و نیروهایش، روانۀ اهواز و از آنجا به تهران منتقل و گرفتار زندان رضا شاه شد. بعد از مدّتی، تمامی رهبران قیام و اشخاص دستگیر شده، مورد عفو قرار گرفتند و به بختیاری روانه شدند. دولت احساس كرد كه در آن شرایط، برخورد با عوامل قیام به صلاح نیست. با اخذ تعهد، آنان را آزاد، و مجازات و برخورد قهرآمیز با آنها را، به زمانی دیگر موكول كرد. علی مردان خان، مجبور گردید در تهران اقامت كند و تحت نظر باشد.
علی مردان خان، مدّتی در تهران تحت نظر بود و مورد بازجویی قرار گرفت؛ اما اندكی بعد آزاد گردید؛ ولی مجبور بود در تهران اقامت كند و تحت نظر باشد. اگر چه، گزارشهایی وجود دارد كه: وی چند نوبت به منطقه بختیاری مسافرت نمود. در این زمان دولت، در شرایطی نبود كه بتواند برخورد تندی با علی مردان خان نماید یا بخواهد وی را مجازات كند. به این خاطر، وی را آزاد گذاشت و برخورد و مجازاتش را به آینده موكول كرد. با شرایطی كه در سال ۱۳۱۲ شمسی به وجود آمد، دولت تشخیص داد كه، حال بهترین فرصت برای دستگیری و مجازات عوامل قیام سال ۱۳۰۸ میباشد. در این راستا، علی مردان خان، در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۱۲ و برای چندمین و آخرین بار، به همراه جمعی دیگر از بختیاریها كه تعداد آنها به بیش از چهل نفر میرسید، بازداشت گردید.
علی مردان خان، چنانكه گفته شد، در ۱۲ آذر سال ۱۳۱۲ شمسی بازداشت گردید و به تهران فرستاده شد. در تهران، پس از بازجوییهای اولیه، به زندان قصر منتقل شد. از آن پس، زندان قصر تهران، پذیرای یكی از جوانمردترین جوانان وطن گردید، راد مردی كه حتی زندانبان نیز شیفتۀ اخلاق و مردانگیاش میشود. زندانیان نیز از این كه دلاوری آزاد مرد، هم بند آنان گردید، بر خود میبالیدند و خرسند از این افتخار بودند. علی مردان كه اتهامات وارده، یعنی تلاش برای نابودی رژیم پهلوی و قیام مسلّحانه را پذیرفته بود، جمعاً بیش از چهار سال در حبس بود. تااینكه سرانجام علی مردان خان كه برای آخرین بار، در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۱۲ و برای چندمین بار، (جمعاً بیش از چهار سال زندان بود.) به زندان افتاده بود به اتّفاق تعدادی دیگر از خوانین، در روز ۱۷ آذر ۱۳۱۳ تیر باران گردید. تاریخ اعدام وی را، بعضی اسفند ماه همان سال نیز ذكر كردهاند. به همراه علی مردان خان، هفت نفر از خوانین دیگر نیز اعدام و بیش از ۲۵ نفر نیز به حبس محكوم شدند.
انتهای پیام/ خ ز/