به گزارش جهان بین،
۱۶ آذر ۱۳۳۲ خودجوشترین اقدام جنبش دانشجویی علیه نظام شاهنشاهی در تاریخ معاصر است و شهدای این واقعه( شریعت رضوی، قندچی و بزرگ نیا) نماد آزادیخواهی انقلابی بودن قشرهای دانشجویی میباشند. فراز و نشیبهای این جنبشی که وسعتش به پهنای انقلاب اسلامی است سندی برای شناسایی راه صحیح پیمودن برای نسل امروز دانشجو میباشد و قطع به یقین فراست در نگاه به عقبه جنبش از ملزومات رهروان امروز است.
فارغ از بیان جزئیات تاریخ جنبش دانشجویی در ایران، مهمترین نکتهای که بسیار جلب توجه میکند این است که تا سالهای نخست دهه ۸۰، بخش قابل توجهی از جنبش دانشجویی همواره تابعی از مردان، احزاب، گروهها و جریانهای سیاسی فعال کشور بوده است و آنان نیز ترجیح دادهاند نقشی مستقل برای این طبقه قائل نشوند. این خودباختگی و محصور بودن جنبش دانشجویی در ورای ماهیت فکری و جریانی آن، محصول خامی و بیتجربگی جنبش و ورود سیاستزدگان به این عرصه بوده است.
مهمترین برآیندی که این آفت مضمحل کننده حاصل کرده است چیزی نیست جز عقب افتادن از مبدأ و اهدف ترسیمی که در راستای روشنگری و هدایت جامعه توسط نخبگان اجتماع و رشد و بالندگی علمی و فراز عقلانیت در پرتو اصول انقلاب اسلامی تعریف شده است. با این وجود کشش بالقوه در جنبش دانشجویی به سمت جریانات سیاسی وجود دارد و اگر نظارت بر آحاد آن نباشد تَرَکی عظیم بر جان آن میافتد که حاصلی جز از هم پاشیدگی و ایجاد تشکلهایی با هدف تشکیل حیاط خلوت احزاب در بر نخواهد داشت.
در هر رخداد تاریخیای در دوره معاصر، به خصوص در پهنای سالهای پس از جنگ که توانسته است رنگ حقیقی جنبش دانشجو را از اذهان اجتماع پاک کند یا حداقل رنگی به معنای طغیانگری به آن دهد، محصول فاصله گرفتنها از انقلابیگری و اصول امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بوده است. هر چند در بازه زمانی اوایل دهه پیشین تا به امروز کارنامه درخشانی از جنبش به چشم میخورد ولی نباید لکههای ننگین سالهای نه چندان دور فراموش شود.
حادثه فتنهگون کوی دانشگاه و حتی فتنه ۸۸ که بخشی از جنبش دچار ضعف و آلوده پازل طراحی شده دشمن شد، جزو حوادثی است که نگاه مستبصرانه را میطلبد تا بتوان منشور موفقیت را برای آینده جنبش ترسیم کرد. این دو رخداد در ورای صُور متفاوت خود، ماهیتی یکسان را جلوه میدهد به طوری که رسوخ عناصر تحریک کننده و سیاستزده به ارکان بالایی جنبش، هدایت سایرین را به دنبال داشته و با تعریف نقشی اندک ولی اساسی برای آن، جنبش را به سمت براندازی نظام پیش برده که هیچ گاه این هدف در مرامنامه جنبش متصور نبوده است. در آخر نیز هر چه از این ماجراهای ننگین باقی ماند جز نمره عدم قبولی در آزمون مهم راستآزمایی نبود.
از سویی آنچه که مهم است و باید توجه خاص شود این است که اصل اساسی عملی کردن برخی از اصول انقلاب بعداز هدایتها و نصایح حکیمانه رهبری، جنبش دانشجویی بوده است. اصل استکبارستیزی که تا به امروز، انشقاق بین دولت اسلامی و دولت مستکبر ایجاد کرده است و هر روز بر شدت آن افزوده میشود، سرآغازی جز خیزش جنبش در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی نداشته است. شاید کمتر کسی به نفی این موضوع بپردازد و نافیان و ناهیان این امر، قطعاً خودفروشان و غربزدگان هستند که جنبش را به خاطر احیای اساسی اصل استکبارستیزی مورد تخطئه قرار میدهند. مخلص کلام اینکه، افتخار آمیزترین عملکرد جنبش دانشجویی در زمانهایی متبلور شده است که رنگ انقلاب اسلامی، سرتاسر آن را فراگرفته است و هویت عظیم و درخشان و اعتماد آوری را به آن بخشیده است.
غرض از بیان مطالب فوق رسیدن به این موضوع است که تنها راه حل برای حفظ جنبش دانشجویی از حوادث زمانه امروز، نگاه عمیق به فلسفه انقلاب اسلامی و اشاعه و انتقال اصول انقلاب به نسلهای بعدی است. تردیدی نیست اگر انحرافی مسیر طی شده جنبش را بگیرد، آدرس غلطی به سران استکبار جهت مناسب پنداشتن ظرفیت جنبش برای استحاله عقیدتی در راستای تفکرات لیبرالی و مارکسیستی خواهد داد. پس هوشیاری و نگرش جامع و علم پر توان باید در ورای تفکر انقلابی، نقش کاتالیزور در رسیدن به ماهیت اصلی جنبش را ایفا کند. اگر سنگر علم به تناسب سنگر سیاست پر نباشد، ضربان قلب جنبش دانشجویی در کندترین حالت خود مرگ جریان را ضجه میزند و اگر تناسب بین این دو حاصل شود و حتی رویکرد جنبش به سیاست، رویکردی سازنده و عدالت پرور باشد نه سیاست بازی و سیاست زدگی، باید انتظار آیندهای شکوهمند را از این جنبش به نظاره نشست.
انتهای خبر /
جهان بین,16 آذر,استکبار,دانشجو,دانشگاه,فتنه 88,استکبارستیزی,انقلابی ماندن,تنها راه
مرجع : پايگاه اطلاع رسانی دانا