۰
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۱:۴۰
کد مطلب : ۲۹۵۵۷
باز آوري زلزله تلخ اردل از زبان دکتر وحيد خليلي اردلي

بهاري با شکوفه‌هاي سوگوار!

مردم اردل و ناغان در استان چهارمحال و بختياري، هيچ‌گاه بهار هزار و سيصد و پنجاه‌ و شش را فراموش نمي‌کنند.
بهاري با شکوفه‌هاي سوگوار!
به گزارش جهانبین نیوز؛ به نقل از هفت چشمه، وحيد خليلي اردلي از پيشکسوتان علم و ادب شهرستان اردل پايتخت بختياري در دلنوشته خود در خصوص زلزله تلخ اردل اينچنين مي‌نويسد:

مردم اردل و ناغان در چهارمحال و بختياري، هيچ‌گاه بهار هزار و سيصد و پنجاه‌ و شش را فراموش نمي‌کنند. هنوز هفده برگ از کتاب قشنگ روزهاي فروردين‌ماه، ورق نخورده بود که دست نامهربان زلزله، به جاي بهاري دل‌انگيز، خزاني مرگ‌بار را برايشان رقم زد و درد و فراق و اشک و آه را تقديرشان کرده بود.

حدود ساعت سه بعد از ظهر بود، باران تند بهاري با دانه‌هاي درشت و رگبار دمادم خود، اردل را زير سلطه گرفته بود. مردهاي سختکوش آبادي، از کار و کشاورزي دست کشيدند و به خانه‌ها بازگشتند. سبزه‌ها و دشت‌ها و خانه‌ها تسليم باران تندي شده بود که مثل دم اسب فرود مي‌آمد... .

من که کودکي شش هفت ساله بودم، حدود دو ساعتي در کنار مادرم گرفتار آوار شده بوديم... .

بيچاره مادرم، اگر به سمت من نمي‌آمد گرفتا آوار نمي‌شد. دست‌هاي مادر پناهم شده بودند و سنگيني آوار بيشتر روي بدن او فشار مي‌آورد.... .

وقتي مردم تلاش مي‌کردند که ما را از زير آوار بيرون بياورند، اين صداي محزون مادر است که همچنان در گوشم مي‌پيچد: ...پسرم کنار من است؛ اول او را نجات دهيد!

و هنگامي که نجاتمان دادند، پدرم را ديدم که در حياط بزرگ خانۂ مان، براي هميشه چشمانش را بست... و من هنوز بغض آلود و دلتنگ آن چشمان مهربانم... اما دريغ! اما حيف!... .

پدر که مي‌رود، هيچگاه جاي خالي‌اش را فراموش نمي‌کني... هيچگاه... .

از کوچۀ رندي - نوشته‌هاي وحيد خليلي اردلي

انتهاي پيام1026ج /۵۷۰ه
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

سه شنبه ۱۷ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۲۳:۱۵:۴۱

7 Jan 2020