۰
۱
plusresetminus
تاریخ انتشارجمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۴:۵۱
کد مطلب : ۱۶۲۵۳
شهيد صولت اسدي گندماني:

تا وقتي فتنه بر روي زمين است می جنگيم

براي ادامه راه شهيدان و به خاطر دفاع از اسلام و براي نابودي ابرقدرت هاي تاريخ و اطاعت از پيام امام که فرمودند" جنگ جنگ تا رفع فتنه" بايد تا وقتي فتنه بر روي زمين است بجنگيم."
تا وقتي فتنه بر روي زمين است می جنگيم
مقام معظم رهبري(مدظله العالی): شهيدان نقاط مشعشع در صفحه درخشان عالم اند که مانند ستاره ي راهنما، راه را به همه نشان مي دهند. رحمت و صلوات خدا بر آنان باد.
باگفتگو و مصاحبه در مورد خاطرات مربوط به زندگي شهيدان، روايتي از زندگي را متوجه مي شويم که مربوط به جواناني بزرگ و بي ادعا است.

پايگاه خبري تحليل مشکات برين اين بار به سراغ زندگي سراسر نور يکي از شهيدان ۸ سال دفاع مقدس به نام شهيد صولت اسدي گندماني رفته است.

شهيد اسدي متولد ۴ مرداد ۱۳۴۳ که در گندمان از توابع شهرستان بروجن ديده به جهان گشود وي در رشته آموزش ابتدايي مرکز تربيت معلم شهيد رجايي شهرکرد مشغول به تحصيل بود که تصميم مي گيرد براي دفاع از کشورش به جبهه برود و سرانجام بعد از سه مرحله حضور در جبهه در تاريخ ۷ مرداد ۱۳۶۵ در جزيره مجنون به مقام والاي شهادت نايل مي شود.


اين شهيد بزرگوار در دفتر خاطراتش، انگيزه خود را از رفتن به جبهه اين طور بيان مي کند:
" انگيزه من از آمدن به جبهه حق عليه باطل به خاطر نابودي صدام و پاسخ به نداي امام حسين(ع) که در روز عاشورا سرداد و براي زنده نگه داشتن اسلام، ياران خودش و اهل خانواده اش را به کربلا برد و جنگيد.
ما هم بايد به نداي امام حسين(ع) لبيک بگوييم و همچنين به فرمان و دستور امام عزيزمان امام خميني(ره) که فرمودند رفتن به جبهه واجب کفايي است. ما سخن امام را از جان و دل مي پذيريم و اما اين يک وظيفه الهي است و انگيزه فعلي ما اين است که براي نابودي صدام و آزادي کربلاي خونين حسين(ع) و براي ادامه راه شهيدان و به خاطر دفاع از اسلام  و براي نابودي ابرقدرت هاي تاريخ و اطلاعت از پيام امام که فرمودند" جنگ جنگ تا رفع فتنه" بايد تا وقتي فتنه بر روي زمين است بجنگيم."

دوستانش از روزهاي نزديک به شهادتش اين طور مي گويند:
يکي از دوستانش به وسيله گاز شيميايي دچار گرفتگي گلو شد، اين شهيد بزرگوار لباسش را با آب، نمناک کرد و جلوي دهان او گذاشت تا او نجات پيدا کند، کم کم عمليات به پايان رسيد و مدتي آرامش برقرار شد. نيروهاي قبلي جايشان را به نيروهاي جديد دادند. از قول دوستانش چند نفر از افراد عمليات کم بود که اين شهيد بزرگوار به همراه چند نفر از دوستانش داوطلبانه به خط مقدم رفتند و سرانجام آنجا به مقام شهادت نائل شدند.

در ادامه مصاحبه اي با يکي از هم رزمان شهيد صولت اسدي به نام هدايت الله اکبري گندماني ترتيب داديم که مي خوانيد:
مشکات برين: براي شروع بهتر است از زمان آشنائيتان با شهيد صولت اسدي برايمان بگوييد و اينکه چطور با هم آشنا شديد؟
اکبري: شهيد صولت اسدي در خانواده اي مومن و مذهبي در شهر گندمان بدنيا آمد و در دامن مادري مومن تربيت شد و تحصيل خود را شروع کرد تا اينکه در مقطع متوسطه با هم؛ هم کلاسي بوديم تا زمان شهادتش در سرزمين جزاير مجنون، با هم دوست بوديم.

مشکات برين: کمي در مورد خصوصيات اخلاقي شهيد اسدي برايمان بگوئيد.
اکبري: او داراي عشق عجيب به اسلام و انقلاب اسلامي بود و هميشه پيرو و گوش به فرمان امام (ره) بود خصلت جوانمردي عجيبي در او بود، هميشه ايثار و از خود گذشتگي و کمک به محرومان را گوشزد مي کرد.

مشکات برين:رفتار او در مدرسه چطور بود؟
اکبري: در دوران تحصيل در دبيرستان شهداي هفتم تير بسيار با ديگر دانش آموزان مهربان بود. هميشه در نماز جماعت و دعاها شرکت مي کرد.

مشکات برين:روحياتش چطور بود؟
اکبري: بسيار اهل مطالعه بود با هم در رشته آموزش ابتدايي مرکز تربيت معلم شهيد رجايي شهرکرد درس مي خوانديم و از طرفي هم علاقه زيادي به ورزش داشت؛ رشته ورزشي ما کاراته بود که در تيم کاراته گندمان عضو بوديم و حتي در ورزش هم ايثارگر و جوانمرد بود.
من فکر مي کنم هر چه از روحيات صولت بگويم، شايد نتوانم گوشه اي از خصوصياتش را گفته باشم.

مشکات برين: چطور شد که به جبهه رفتين؟
اکبري: وقتي دوران تحصيلي متوسطه مان تمام شد در تربيت معلم قبول شديم و ثبت نام کرديم.در زمان جنگ بوديم که سه مرحله به جبهه رفتيم. مرحله اول از طرف هلال احمر و مرحله دوم را به جبهه هاي شلمچه رفتيم که در آنجا هم با همديگر بوديم. و مرحله سوم در گردان يا زهرا (س) به فرماندهي سردار حيدري وارد جزاير مجنون شديم.

مشکات برين:از خاطرات جبهه که به همراه شهيد اسدي بوديد برايمان تعريف کنيد؟

اکبري: شهيد اسدي هميشه در جبهه به ياد خدابود و آرزوي شهادت را داشت و به ديگر بسيجيان روحيه مي داد و آنها را تقويت مي کرد تا اينکه عمليات والفجر ۸ شروع شد و ما در منطقه شلمچه مسئوليت حفاظت از خطوط مقدم آن منطقه را به عهده گرفتيم تا مدت زمان ماموريت ما به پايان رسيد و به تربيت معلم برگشتيم و بعد از چند مدت درس خواندن مجددا در تابستان همان سال براي بار سوم عازم جبهه شديم که اين بار ما در گردان يا زهرا (س) به فرماندهي سردار حيدري وارد جزاير مجنون شديم مدتي در خط مقدم بوديم و شب ها به نگهباني و حفاظت از منطقه مشغول بوديم. به حفر کانال و تخريب مواضع دشمن مي پرداختيم من در اين مدت به عنوان بي سيم چي گروهان به فرماندهي برادر رضا اسماعيل زاده بودم و شهيد صولت اسدي به همراه ديگر عزيزان در اين گروهان به عنوان نيروهاي حفاظتي از منطقه، مشغول بودند. در اين مرحله واقعا شهيد صولت اسدي روحيه اي خاص داشت هميشه به فکر شهيد و شهادت بود و از خداوند طلب شهادت مي کرد و بارها دعا مي کرد که خدايا لياقت شهادت را به من بده.

مشکات برين: از لحظه شهادت ايشان بگوييد؟پيش هم بوديد؟

اکبري: نکته اي که حائز اهميت است و ذکر مي کنم اين بود که عصر همان شبي که برادر اسدي به شهادت رسيد من به سنگر آنها رفتم و ديدم که شهيد دائما در حال خنده است و بسيار خوشحال و شاد بود من به ايشان گفتم که نکند خبري است که اينقدر خوشحالي؟ شهيد گفت: مگر نمي داني ؟گفتم : چي را ؟ گفت : امشب قرار است به نزديک عراقي ها برويم و کانال حفر کنيم انشاءالله شهادت را در آغوش مي کشم. من جواب دادم اي بابا ما کجا و شهادت کجا؟ که در اين موقع صولت جواب داد: حالا مبيني، اما هر کدام شهيد شديم قول مي دهيم روز قيامت شفاعت ديگري را بکنيم.

 عصر آن روز براي من خاص بود، نزديکي غروب آفتاب بود که شهيد اسدي آمد به سنگر فرماندهي و يک بي سيم تحويل گرفت تصميم داشت با ديگر بچه ها به جلو برود .
ساعت حدود ۱۱:۳۰ دقيقه شب بود که عراق در اين منطقه حمله کرد و ما را زير آتش گرفت. شهيد شاه مرادي که روحش شاد باد بي سيم زد و به ما گفت: عراق حمله کرده و نيروهايتان را آماده باش بدهيد و در خط تقسيم کنيد حدود ساعت ۱۲:۳۰ شب شد که بنده به اتفاق فرمانده گروهانمان برادر رضا اسماعيل زاده به جلو رفتيم که ناگهان صداي گريه بچه ها راشنيديم که يکي از آنها برادر بهروز اميني بود که در آن شب فرياد يا حسين سر مي داد وقتي به سراغش رفتم، ديدم عزيزانمان شهيد صولت اسدي و سراج عرب و حمزه علي غلامي به درجه رفيع شهادت نائل شده اند. سوال کردم ذکر صولت هنگام شهادت چه بود بچه ها گفتند: با ذکر يا حسين به شهادت رسيد .
روحش شاد و راهش پر رهرو باد


ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

محمد
ما به این شهیدان ورزمندگان افتخارمیکنیم...

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۶ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۸:۲۳:۵۷

27 Dec 2019