یادداشت:
عبدالله گنجي
در خصوص چيستي و چرايي عدالت، منابع اسلام و تشيع مملو از محتواي قوي و تاريخي است، قرآن، نهجالبلاغه و علوم حديث در اين باره سطحي از اشباعگري نظري را در مكتب تشيع رقم زدهاند. اما آنچه در حوزه حكومت بدان برميخوريم عدالت اجرايي يا عدالت توزيعي است. به تعبير ديگر، عدالتخواهي در حوزه حكومت تبيين نظري و چيستي و چرايي آن نيست. تبيين و تشريح عدالت در عرصه نظر وظيفه حوزههاي علميه و انديشمندان اين عرصه است. حكومت وظيفه «اجراي عدالت» را بر عهده دارد. بنابراين ميتوان عدالتخواهان را به سه دسته كلي تقسيم كرد:
۱- مولدان انديشه عدالت خواهي كه معمولاً در حوزه روحانيت اصيل تشيع تعريف ميشوند. مولدان وظيفه «تبيين فقاهتي» و «نظارت اجتماعي» عدالت را بر عهده دارند و براي اجراي آن در ۱۵ قرن گذشته هزينهها پرداخت نمودهاند. پرچم داران عدالت كساني هستند كه در تعبير امام (ره) «علماي اصيل اسلام هرگز زير بار سرمايهداران و پولپرستان و خوانين نرفتهاند و همواره اين شرافت را براي خود حفظ كردهاند و اين ظلم فاحشي است كه كسي بگويد دست روحانيت اصيل طرفدار اسلامي ناب محمدي با سرمايهداران در يك كاسه است و خداوند كساني را كه اينگونه تبليغ ميكنند و يا چنين فكر ميكنند نميبخشد.» (صحيفه امام جلد ۲۱ ص۲۷۶) دومين مسئله مورد نظر امام در خصوص پرچمداران عدالت اين است كه هرگز از تخلفات عدالتخواهانه در حوزه قشري خود نميگذرند كه توجه همزمان به عدالت و در عين حال ندادن سوژه به دست دشمنان است، امري پيچيده است. «از يك طرف وظيفه تبيين حقايق و واقعيات و اجراي حق و عدالت در حد توان و از طرف ديگر مراقبت از نيفتادن سوژهاي به دست دشمنان كار آساني نيست.» (همان ص۲۸۲)
بنابراين انطباق بين تبيين عدالت و اجراي آن از نگاه امام امري پيچيده است كه اجراي عدالت براي خود روحانيت تا حدودي اعتماد عمومي را به همراه ميآورد، اما پيچيده است «مردم عزيز ايران بايد مواظب باشند كه دشمنان از برخورد قاطع نظام با متخلفان از به اصطلاح روحانيون سوءاستفاده نكنند و با موجآفريني و تبليغات اذهان را نسبت به روحانيت متعهد بدبين ننمايند و اين را دليل عدالت نظام بدانند كه امتيازي براي هيچ كس قائل نيست و خدا ميداند كه شخصاً براي خود ذرهاي مصونيت و حق و امتياز قائل نيستم. اگر تخلفي از من هم سرزند مهياي مؤاخذهام.» (همان) بنابراين مولدان انديشه عدالت خود بايد پيشگام اجراي آن باشند تا مصداق حكم دستمال كثيف و پاك كردن شيشه پيدا نكنند. ۲- مجريان عدالت دومين دسته در نظام اسلامي هستند كه وظيفه اجراي عملي عدالت را به عهده دارند. اجراي عملي عدالت تفسير ديگري از كارآمدي نظام اسلامي در عرصه اجتماعي است. مجريان عدالت طبيعتاً نميتوانند پرچمداران عدالت باشند، چرا كه هم مصلحتهاي فراوان حكومتي دارند و هم دسترسي آنان به امكانات ميتواند وسوسهانگيز باشد، بنابراين مجريان عدالت را بايد از مدعاي پرچمداري آن برحذر داشت تا جامعه اسلامي از مشاهده بيعدالتيهاي احتمالي آن را به حساب اصل اسلام و نظام ننويسند. مجريان عدالت در دو بعد اساسي بايد به اجراي عدالت بپردازند. اول بعد سلبي آن يعني مبارزه با فساد و فسادستيزي است. راه اين مبارزه پاك بودن مجريان، تعامل و قوانين كارآمد و روشن است. مجريان عدالت اگر به سياستبازي روي آورند، اجراي عدالت ميتواند محل نزاعهاي ساختگي آنان باشد و نهايتاً تصويري فاسد را از نظام به تماشا ميگذارند كه همه مدعي مبارزه با فساد و اجراي عدالت هستند، اما هيچ خروجي ملموسي در افكار عمومي مشاهده نميشود. بعد دوم در اجراي عدالت جنبههاي ايجابي عدالت يعني توزيع عادلانه امكانات كشور است، در اين بعد دولت نهم تا حدودي موفق از دولتهاي پيشين عمل نمود اما در حوزه سلبي توفيق چنداني نداشت و تلاش ميشود توپ آن در زمين ديگران بيفتد. تجارت كردن با پروندههاي فساد كثيفترين نوع مواجهه با فساد در عرصه اجرايي است. بدين معني كه با كشف فساد بخواهيم با آن معامله انجام دهيم. كشف فساد بايد بلافاصله و بدون هيچ پيششرطي منجر به رسيدگي و برخورد شود و استفاده الاكلنگي از پروندههاي فساد براي بده بستان، كثيفترين روش در نظام ديني محسوب ميشود. اهل اين منطق نه تنها صلاحيت پرچمداري عدالت را ندارند كه شايسته اجراي آن نيز نيستند. ۳- دسته سوم مطالبهگران عدالت هستند كه معمولاً در جامعه ما جريانات دانشجويي هستند. دانشجو به جهت دوري از قدرت و ثروت ميتواند پرچمدار مطالبه باشد اما از تبيين آن به جهت فقر تئوريك عاجر و از اجراي آن به دليل نداشتن منابع و قوه قهريه ناتوان است اما ميتواند مطالبه آن را از دستگاههاي حاكميت بخواهد. آسيب عدالتخواهي در كشور ما نيز در مواردي مانند نبود اطلاعات دقيق، خطدهيها سياسي جريانات متناظر و متقابل و نگرش انتزاعي به آن خلاصه ميشود. اما مجريان و مطالبهگران عدالت بايد بدانند پرچم داران تبيين عدالت، روحانيت اصيل تشيع در طول تاريخ بودهاند كه از ميرزاي شيرازي، مدرس، شيخ فضلاللهنوري، امام خميني، مقام معظم رهبري و مراجع تقليد ميتوان به عنوان نمونه نام برد.