۰
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۵ بهمن ۱۳۹۱ - ۰۹:۱۵
کد مطلب : ۴۶۲۰

دو رکعت BBC

دو رکعت BBC
پدیده‌ای که چند سالی است رایج شده و رو به توسعه است گوش‌سپاری بخش قابل توجهی از مردم به مخالف‌ خوانی رسانه‌های بیگانه و دنباله‌های داخلی آنان است. گویی اینان پیامبرانی هستند که برای بیداری مردم مبعوث شده و مخاطبان نیز مؤمنانی دو آتشه در رکاب آنها. شاید هیچ اتفاق مسرت‌بخشی در کشور نباشد که این رسانه‌ها با کیاست از کنار آن عبور نکنند یا اینکه با پرداختن مکارانه به آن و برجسته نمودن ضعف‌ها، چهره موفقیت‌ها را مشوه جلوه ندهند. فکر می‌کنم همه به خاطر داریم که اولین چیزی که پس از اجلاس غیر متعهدها در بین برخی عوام الناس و همچنین اقشار تحصیل‌کرده به چشم خورد این گزاره‌های تکراری بود: این اجلاس هیچ اهمیتی ندارد، مترجم سخنان مرسی را تحریف کرد، مرسی به خلفای اهل سنت سلام داد و مواردی از این دست. هر موفقیتی برای کشور که البته موفقیت اسلام و مسلمانان است برای آنها و طرفدارانشان ناگوار است؛ إِن تُصِبْكَ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِن تُصِبْكَ مُصِيبَةٌ يَقُولُواْ قَدْ أَخَذْنَا أَمْرَنَا مِن قَبْلُ وَ يَتَوَلَّواْ وَّ هُمْ فَرِحُون اگر تو را حادثه‏اى خوش نصيب شود سخت بر آنها ناگوار آيد و اگر تو را زحمتى و رنجى پيش آيد (خوشحال شده و) گويند: ما در كار خود پيش‏بينى كرديم (كه به جنگ نرفتيم)، و آنها باز مى‏گردند در حالى كه شادند (توبه، آیه 50). آیا تجربه شما این آیه را تصدیق نمی‌کند. سیاست تحقیر و القا خودکم‌بینی که از دیر باز راه‌گشای استراتژیک دولت‌های استعماری بوده، این بار نیز با استفاده از این رسانه‌ها در حال گسترش در جامعه است. با کمی تأمل می‌توان دریافت که حس خود کم‌بینی که در طول چند صد سال به مردم ما القا شده در وجود ملت ریشه دوانده و سی چهل سال زمان کافی‌ای برای از بین رفتن آن نیست؛ به خاطر دارم وقتی اولین کاوشگر ایرانی به فضا رفت برخی از تحصیلکردان و حتی بچه‌های حزب الهی دائم در مورد آن طنز می‌ساختند و آن را با انواع و اقسام ابزارها منتشر می‌کردند غافل و بی‌توجه به اینکه، دقیقا همان کاری را انجام می‌دهند که دشمنان خدا و دین خدا و کشور دوست دارند. دائم از قول کاوشگر پیام می‌فرستادند که مثلا «زمین گرد است» به این معنی که ما سیصد سال از دنیا عقب هستیم و غیره. عملا در اینگونه مخالف خوانی‌ها بخش عمده‌ای از واقعیت نادیده گرفته شده و هویت واقعه را نقاط ضعف تشکیل میدهند. مثلا هویت اجلاس عدم تعهد با تحریف سخنان مرسی مشخص می‌شود یا با تعداد زیاد میهمانان و خرج و برج آنها، حال اینکه این واقعیت‌ها و ذهن‌ساخته‌ها به قدری کوچک هستند که در آن حوادث به شمار نمی‌آید. شاید شبیه این باشد که وقتی به کسی بگویند یک دانشمند بزرگ مثل ابوعلی سینا را توصیف کنید پاسخ دهد که او مردی عزب بوده و شروع به تفسیر این شخصیت حول این واقعه کند! این تبلیغات دائما تلاش دارد نقاط مثبت را در چشم مردم نقاط منفی جلوه دهد به طوری که حاکمیت از تبلیغ آنها منصرف شود. کیست که امروز شک داشته باشد که همه ملت‌های مسلمان بلکه همه ملت‌ها جز اندک ملت‌های اروپایی و آمریکای شمالی ایران را به عنوان کشوری سرآمد که به رغم قدرت‌های دنیا در حال پیشرفت است می‌شناسند. در حقیقت این رسانه‌ها و ایادی داخلی آنان می‌خواهند این حقیقت را از مردم ایران پنهان کنند. عبارت حکیمانه‌ای می‌خواندم که نوشته بود «پیامبر بی‌حرمت نیست مگر در دیار خود و خانه خویش». فکر می‌کنم افرادی که با ملت‌های دنیا رابطه داشته‌اند تصدیق می‌کنند که جایگاه کشور ما در چشم سایر مردمان دنیا تفاوت معناداری با تلقی ایرانیان از خود و کشور خود دارد. جنبه دیگر این القائات، القاء بحران همیشگی در کشور است. تصویری که تابعین این رسانه‌ها همیشه ترسیم می‌کنند کشوری بحران‌زده با آینده‌ای تیره و تار و در عین حال ترسیم فضایی رؤیایی از غرب است. این افراد چاره کار را تسلیم شدن در برابر غرب می‌دانند. پیوسته در برابر چنین افرادی استدلال می‌کنیم چرا در زمان ریاست جمهوری خاتمی و عقب‌نشینی بی حد و مرز ایشان در برابر غرب در زمینه هسته‌ای، کشور هیچ دستاوری در این زمینه نداشت، فراموش نکنیم وقتی قرار بود از غربی‌ها اجازه بگیریم دولت قانع شده بود که فقط سه سانتریفیوژ! در کشور کار کند که غربی‌ها اجازه نداده بودند. مرز چانه‌زنی امروز ما نه چند هزار سانتریفیوژ و سایت‌های نطنز و اصفهان و بوشهر بلکه غنی سازی بیش از 20 درصد است. این دستاوردها به سبب اقتدار در برابر غرب بدست آمده نه با دست‌بوسی آنان. یادمان نرفته که عوام الناس قبل از اشغال افغانستان ژاژ می‌خاییدند که تا چند سال دیگر سیر مهاجرت از افغاستان به ایران معکوس شده و این ایرانی‌ها هستند که باید برای عملگی و کار به افغانستان بروند و امروز ماییم و تجربه افغانستان و غرب. أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَكْثَرَهُمْ يَسْمَعُونَ أَوْ يَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلاَّ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبيلا (فرقان آیه 44) روی دیگر این سکه حس نوستالژی این افراد به زمان رژیم گذشته است. در برنامه‌ی 70+ که مربوط به خاطرات افراد بالای هفتاد است پیرمردی کوچه بازاری از خاطرات کودکی‌اش میگفت؛ می‌گفت یک سال در زمان کودکی‌ام گندم کمیاب شده بود. حرفهای پدر به مادرش را شنیده بود که می‌گفت امسال گندم خیلی گران شده، قیمت آن به خرواری شش و حتی هفت تومان رسیده، پدرش با نگرانی گفته بود که خدا کند بتوانند بچه‌ها را – یعنی همین پیر مرد راوی را- زنده نگه‌دارند. مادر در جواب نگرانی پدر جواب داده نگران نباش باغمان را میفروشیم و بچه‌ها را زنده نگه می‌داریم. بعد از تعریف این خاطره، پیرمرد گفت پدر و مادر ما بلند شوند و ببینند که امروز گندم نه خرواری بل کیلویی چند صد تومان است!. کسی نبود به این پیر بگوید در آن سال تو و خانواده در شرف مرگ بودید و آرزوی پدر و مادرت زنده نگه داشتن شما بوده آن هم با فروش یک باغ. امروز غصه شما و امثال شما نداشتن ویلا است. وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي‏ لَشَديدٌ ؛ و (باز به خاطر آريد) وقتى كه خدا اعلام فرمود كه شما بندگان اگر شكر نعمت به جاى آريد بر نعمت شما مى‏افزايم و اگر كفران كنيد عذاب من بسيار سخت است (ابراهیم، آیه 7). البته این نکته را نیز نباید در نظر داشت اگر این افراد باور به حقارت خود دارند و دائم خود را بدبخت و مفلوک می‌دانند شاید حقیقتا شایسته بدبختی و فلاکت هستند. این افراد تازه به دوران رسیده‌هایی را می‌مانند که درک وضعیت جدید برایشان سخت و در دنیای ذهنی خود که تصویری ماندگار از گذشته تاریخی ملت ایران است زندگی می‌کنند، دنیایی که با آن انس داشته و به قدر آن لیاقت دارند. چه کسی است که نداند این ملت در طول هزاران سال تحت جور حاکمان با بدبختی و فلاکت زندگی می‌کرده و امروز حقیقتا دوران ممتازی را در تاریخ خود سپری می‌کند. در این محاورات پیوسته به یاد وصیت عمگرایانه آغا محمد خان قاجار به فتحعلی شاه می‌افتم که گفته بود: اگر می خواهی در ایران حکومت کنی، سعی کن مردم گرسنه و بی سواد باشند!
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

يکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳

ساعت:

۰۸:۵۴:۴۸

10 Nov 2024