به گزارش
جهانبین نیوز؛ اوقات فراغت یکی از بهترین زمانهایی است که انسان میتواند با بهرهگیری از آن بسیاری از اهداف را پیش برد و برای آن برنامهریزی کرد.
خداداد مرادی زاده یکی از همشهریان خوشذوق مهدیهای در غرب شهرکرد است که بعد از بازنشستگی و با ابتکاری که داشته توانسته از اوقات فراغت خود به نحو احسن بهره ببرد و گلخانهای برای خود برپا کند، او با استفاده از سادهترین و ابتداییترین لوازم ۱۰ سال است که گلخانه خود را اداره نماید.
این شهروند خوشذوق علت راهاندازی گلخانهاش را علاقه بیش از اندازه به گل و گیاه میداند، او قبل از بازنشستگی هم علاقه بسیاری به گل و گیاه داشته، اما بعد از بازنشستگی و بهصورت تخصصیتر وارد این کار شده، گلخانه خود را از حیاط منزلش به پشت بام انتقال و گسترش داده است.
مرادی زاده منبع اطلاعات و دانستههای خود را اینترنت و کتابهای آموزشی میداند و از آنجایی که بسیار به کار پیوند گیاهان علاقه دارد، همواره پیگیر یادگیری بوده و آنچنان به کار در گلخانه علاقمند شده که گاهی ساعتهای طولانی مشغول رسیدگی به گیاهانش است اما گذر زمان را متوجه نمیشود.
این همشهری مهدیهای کمآبیهای اخیر را معضلی میداند و برای آنکه در این شرایط، آب زیادی مصرف نشود، از آب باران برای آبیاری گیاهانش استفاده میکند و این درحالی است که بیشتر گیاهانی که در گلخانه نگه میدارد کاکتوس هستند که نیاز آبی پایینی دارند، بنابراین مشکل کمبود آب را هم از این راه از بین برده و همچنین آب باران را بهترین آب برای رشد گیاهانش میداند.
چند روز پیش که برای بازدید از گلخانه آقای مرادی زاده به منزلش مراجعه کردم، به پیشنهاد او وارد گلخانه کوچکش شدم، فضای گلخانه نمناک بود اما هوایش مطبوع، گلخانهاش گلخانه بزرگی نبود، ولی از کمترین فضا بیشترین بهره را برده، کاکتوسها بیشترین فضا را به خود اختصاص داده و این نشانه علاقمندیش به این گیاه بود.
گوشهای ایستادم و محو تماشای هنرمندی و عشقش به گل و گیاه شدم، در همین حال آقای مرادیزاده به سمت کاکتوسهایش رفته و از وجود بیش از ۳۵۰ نوع کاکتوس در گلخانهاش و از اقداماتی چون پیوند و تکثیر گیاهان سخن میگوید، از تهیه خاک مناسب برای گلدانهایش و اینکه چطور همه این کارها را با عشق و علاقه انجام داده همه را میتوان از لحنش فهمید.
او حتی سن برخی از کاکتوسها را هم میدانست، اینکه برخی ۲۰ سال سن داشتند و برخی نوپا بودند، گلهای شمعدانی، محبوبه شب، ساکولنت و... هم در گلخانهاش نگهداری میکرد و در کنار همه اینها وجود سبزی خوردنهایی بودند که بازم هم برایم جالب بود، سبزیها را در کنار درِ ورودی گلخانه گذاشته بود و بوی عطر نعناع از گلدانهای حاوی آنها مشام هر مهمانی را نوازش میداد.
این شهروند شهرکردی برای گرمایش گلخانه از بخاریی استفاده میکرد، که درست وسط گلخانهاش قرار داشت، فضای کمی برای راه رفتن در میان گلخانه پیشبینی شده بود، انگار آنجا محیطی بود فقط برای نگهداری گلها، محل دنج و آرامی که به جرات میتوان گفت گذر زمان در آن معنا نداشت.
از گلخانهاش که گذشتم به حیاطش رسیدم با آنکه دست خزان چهرهاش را زرد کرده و برگریزان دامان درختانش را گرفته بود، اما باز هم زیبایی خاصی داشت، آبشارش که در انتهای حیاط قرار داشت با آنکه تنها ۹ لیتر آب مصرف کرده، زیبایی حیاط را دوچندان میکرد، حضور درختان گرمسیری چون زیتون و اوکالیپتوس پارادوکسی زیبا در محوطه فراهم ساخته بود.
درختان حیاطش تنها یک درخت نبودند بلکه پایهای بودند که با ابتکار و تواناییش آنها را تبدیل به چندین درخت کرده بود و بنا به گفته خودش در تابستان همزمان چندین نوع میوه را بر روی آنها میتوانستی ببینی.
از خانه آقای مرادی زاده که خارج شدم، با خود به این فکر میکردم اگر انسان خودش بخواهد میتواند از همه آنچه در اطرافش است بهترین بهره را ببرد و با استفاده از آنها راهی برای کسب درآمد، ایجاد محیطی زیبا و آرامشبخش، تولید مایحتاج زندگی و... پیدا کند، گلخانه آقای مرادی زاده الگوی بسیار مناسبی بود برای آنهایی که به دنبال بهرهبرداری از فضاهای بلااستفاده منزلشان هستند.
انتهای پیام/1026ج