به گزارش
جهانبین نیوز؛ هر ملتی در طول تاریخ خود گردنههای متعددی را پشت سر میگذارد. سختترین این گردنهها که در عین حال، عبور از آنها، بسیار غرورآفرین و ارزشمند است، دفاع از استقلال، تمامیت سرزمین، شرف و بهویژه اندیشهها و باورهای ملتهاست. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و برچیده شدن نظام ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی که برخلاف خواسته استثمارگران دنیا بود، ارزشهای جدیدی فراروی ملت کهن و بافرهنگ ایران قرار داد.
آنها با بازگشت بیش از پیش به فرهنگ اسلامی و ملی خویش، به مقابله با همه تهاجمها برخاستند. در این میان، حمله ارتش صدام، با حمایت دنیای استکباری غرب، بارزترین این تهاجمها بود. این جنگ که در داخل کشور به «دفاع مقدس هشت ساله» مشهور شد، برگ زرینی به پرونده افتخارات مردم این سرزمین افزود و ایران و ایرانی توانست از این گردنه پر پیچ و خم تاریخ معاصر خود، سرافراز عبور کند.
بیش از دو دهه از آغاز این جنگ میگذرد، ولی هنوز آنگونه که شایسته حماسهسازیها و دلاوریهای این ملت است، ارزشهای مترتب بر این دفاع مقدس، به نسل سوم انقلاب معرفی نشده است؛ در حالی که هویت ملی و اسلامی نسل حاضر با فداکاریهای آن دوران گره خورده است و اگر بناست این نسل به خویشتن خویش بازگردد و راه بنیانگذار جمهوری اسلامی و مدافعان این مرز و بوم را ادامه دهد، باید طرحی نو درانداخته شود.
واقعه افتخارآفرین سوم خرداد متعلق به همه نسلهاست و فرهنگ بسیجی بود که این افتخار را آفرید. ما معتقدیم که در ادامه این راه، همچنان به فرهنگ ارزشمند بسیجی نیازمندیم، با این تفاوت که اگر در آن زمان، از این فرهنگ، توقع تشکیل نیروهای نظامی توانمند و قابل اتکا را داشتیم، امروز از آن، انتظار بسیج کردن مردم برای پیشرفت در عرصههای علمی، نرمافزاری و فنآوری داریم.
فراموش نکنیم که آن روز نیز قدرتهای بزرگ با حمایت از دشمنان ملت ما، پیروزی ما در جبههها را غیرممکن میدانستند، ولی ما پیروز شدیم و توانستیم استقلال، حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود را از گزند تعرض بیگانگان حفظ کنیم. حال در این بین باید بدانیم که چرا استکبار جهانی یعنی آمریکا و همپیمانانش ایران را هدف گرفتهاند:
اول اینکه ایران دشمن شماره یک اتحاد آمریکا-اسرائیل-عربستان است. زیرا تنها کشوری است که از لحاظ نظامی و اقتصادی به اندازهای قدرت دارد که بتواند سلطه آنها در منطقه را به چالش بکشد. ایران هیچ علاقهای به اسرائیل ندارد و اختلافاتش با عربستان سعودی به اعتقادات و باورهای آنها برمیگردد. ایران رهبر شیعیان منطقه و جهان است و عربستان رهبر طیف مقابل [وهابیت].
ترامپ که تا مغز استخوان و دی ان ای خود، صهیونیست است و از طرفی به قدری از بر هم زدن اتحاد آمریکا با عربستان میترسد که با وجود شواهد واضح و فراوان از خطرناک بودن شهروندان سعودی، آنها را در فهرست ممنوعیت ورود به خاک آمریکا نگنجاند، ایران را تهدیدی برای روابط خود با دو حامی و دوست خود میداند.
از سوی دیگر، ایران با کمک مالی به حزب الله آشکارا از جنگ با اسرائیل و همچنین جنگ با گروه افراطی داعش که حیوان دستآموز آمریکاست حمایت میکند. آمریکا ایران را متهم میکند به اینکه بزرگترین حامی تروریسم است در حالی که این موضوع به هیچ وجه صحیح نیست. ایران یک وزنه تعادل در مقابل مسلمانان رادیکال وهابی، افراطیگرایی و خشونت است.
سوما، در جهانی که به سرعت به سمت تک قطبی شدن به وسیله نظم نوین جهانی صهیونیسم-آمریکایی میرود، ایران با متحد شدن با روسیه و چین، به مقابله با قدرت گرفتن این محور پرداخته و جزء معدود کشورهای باقی مانده که بانک مرکزی تحت سلطه خاندان روچیلد ندارد. ایران از سر خم کردن در برابر قانون آمریکا سر باز زده و اجازه نداده است ایالات متحده در خاک این کشور و قلمرو قدرتش پایگاه نظامی داشته باشد.
در ایام مذاکرات هستهای تلاش برای تبلیغ درباره احتمال بروز جنگ در صورت عدم انقعاد توافق برجام، تکنیک مذاکراتی بود، که طرف مقابل در ایام بحث و بررسی درباره برجام به کار برد تا با ایجاد هراس بتواند امتیازات بیشتری را از طرف ایرانی کسب کند. اما نکته عجیب آنجاست که این سخن دشمن در ماههای اخیر از زبان برخی چهرههای داخلی نیز تکرار شده و به نوعی تکمیلکننده و کمککننده به این طراحی و پازل کلان بوده است.
رئیس جمهور در سخنانی به مناسبت ساگرد برجام گفته بود: "یکی از موفقیتهای برجام برداشتن سایه تهدید از سر مردم بود. پرونده ایران در شورای امنیت، در چارچوب فصل هفتم منشور سازمان ملل قرار داده شده بود که زمینه را برای حمله نظامی به ایران آماده کنند و حتی در این زمینه به تفاهم هم رسیده بودند. مذاکرات توانست بهانه برای تهدیدات را برطرف کند."
به نظر میرسد این تلاش به دلیل عدم تحقق وعدههای اقتصادی در پسابرجام رخ داد و سعی داشت دستاوردتراشی برای برجام را برعهده بگیرد و ادعا کند که سایه جنگ را از کشور دور کرده است با ریاست جمهوری ترامپ توسط رسانههای اصلاح طلب تقویت شد و ادعا شد که اگر برجام نبود حتما با جنگ سختی رو به رو میشدیم.
این درحالی است که این جریان سیاسی قادر نیست به این سوال پاسخ دهد که اگر آمریکا توان حمله نظامی به ایران را داشت چرا در دوران بوش جنگ طلب به ایران حمله نشد؟ چرا در سال ۸۴ که فعالیت هستهای از سرگرفته شد و یا در سالهای بعد از آن و قبل از روی کار آمدن دولت حسن روحانی این اتفاق نیافتاد؟ چراکه امروز به گفته آمارها و تحلیلهای صاحبنظران آمریکا در ضعیفترین شرایط خود نسبت به چند دهه گذشته قرار دارد تا جائیکه دونالد ترامپ با شعارهای داخلی و ترمیم اقتصاد داخلی توانست بر اتاق بیضی شکل کاخ سفید وارد شود.
مقام معظم رهبری قبلا نیز به این مهم اشاره فرموده بودند و تذکری ابراز داشتند: "در طول سالهای گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنیبر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ بهدلیل فلان اقدام بوده است، درحالی که این سخنان صحیح نیست، زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود."
با توجه به توضیحات اجمالی که اصلا سایه جنگی وجود نداشته که برجام بخواهد آنرا از سر ملت ایران بردارد. ساخت این دستاوردهای خیالی برای برجام ناشی از تقریبا هیچ بودن دستاوردهای آن است که میخواهند با ساخت دستاوردهای خیالی برای برجامشان، موفقیتآمیز بودن آن را اثبات کنند! اما واقعیت چیز دیگری است که امروزه مردم و حتی دولتمردان نیز بر شکست خورده بودن این قرارداد واقفند.
امروز نیز همان قدرتها، پیروزی ما را در صحنههای علمی و فنآوری ناممکن میدانند و برای اثبات باور خود، به انواع تهدیدها، کارشکنیها، سنگاندازیها و بحرانسازیها متوسل میشوند، ولی ما که فرهنگ بسیج را تجربه کردهایم، معتقدیم این گونه تلاشهای مذبوحانه در مسیر حرکت ما بازدارنده نخواهد بود و با همان اراده که در جبهه نظامی پیروز شدیم، در جبهه علمی و فرهنگی و فنآوری نیز به مدد دانش و ایمان نیروهای داخلی، به ویژه نسل جوان، به پیروزی خواهیم رسید.
انتهای پیام/1028ج