به گزارش
جهانبیننیوز؛ به بهانه روز بزرگداشت روز معلم به سراغ چند تن از معلمان استان رفتیم و پای خاطرات آنها نشستیم که متن آن در زیر آمده است:
خاطره ابراهیمیان آموزگار پایه سوم ابتدایی در گفت و گو با
جهانبین نیوز در بیان بهترین خاطرات دوران تدریسش گفت: بعد از ۲۳ سال تدریس در مقطع دبیرستان به مقطع ابتدایی رفته بودم و بدون اینکه دورهایی دیده باشم برای تدریس در کلاس سوم انتخاب شدم.
روز اول با دلی لرزان وارد کلاس شدم و مدیر ما را به دنشآموزان معرفی کرد، من ماندم و ۱۹ دانشآموز با دلی پر از آشوب، خلاصه با سلام و احوالپرسی شروع کردم از دانشآموزان نام و نام خانوادگیشان را پرسیدن، بچهها بسیار سرزنده بودند، من نیز خودم را معرفی کردم.
بچهها گفتند شما متولد چه ماهی هستید؟ گفتم ۱۹ آذر، خلاصه این ماجرا گذشت تا آذرماه از راه فرارسید، در روز ۱۹ آذر خواستم وارد کلاس شوم که نماینده کلاس آمد جلو در و گفت خانم کمی صبر کنید، چند دقیقه پشت در ایستادم و بعد وارد کلاس شدم، بچهها روی تابلو نوشته بودند "خانم معلم تولدت مبارک" و یک کیک بزرگ هم روی میز گذاشته بودند من از تعجب شوکه شدم و اشک در چشمانم جمع شد، فکر نمیکردم دانشآموزان تاریخ تولد من را به ذهنشان سپرده باشند.
کمک به دانش آموز تازه وارد بهترین خاطره دوران خدمتمگلنار حجازی یکی دیگر از فرهنگیان استان در گفتوگو با
جهانبین نیوز؛ بهترین خاطره دوران خدمتش را اینگونه بیان کرد: سال ۷۳ بود، آموزگار پایه دوم دبستان صدیقه جعفرآباد از بخش کیار بودم، دو ماه از سال تحصیلی گذشته بود که دانشآموز جدیدی از اصفهان برایم آمد، دانشآموز ساکت و آرامی بود که متوجه شدم لکنت زبان دارد، او را به عنوان یک دانشآموزا مرتب، زرنگ و درسخوان به دانشآموزان کلاسم معرفی کردم و این باعث شد بچهها برای دوستی با او از هم سبقت بگیرند.
سارا کم کم با بچهها دوست شد اما هنوز کم حرف و آروم بود، روز بعد تکالیفش را دیدم و متوجه شدم خط بسیار زیبایی دارد، ولی متاسفانه در پاسخگویی به صورت شفاهی مشکل دارد و نمیتواند کلمات را به درستی ادا کند، خیلی دلم میخواست به او کمک کنم، از مادرش دلیل لکنت زبانش را پرسیدم که مادرش گفت: تا پنج سالگی خوب بود اما بعد از آن و بعد از آتشسوزی خانهمان دچار لکنت زبان شد و هرچه پیش پزشک رفتیم بیفایده بود و من مطمئن شدم لکنت زبان این کودک مادرزادی نیست، پس شروع کردم از زیبایی خطش در کلاس و بین معلمان تعریف کردن، سپس عنوانهایی را به او دادم تا بنویسد و در سالن و کلاس نصب کنیم.
کم کم این کودک برای ایامهای مختلف شروع به نوشتن کرد و بعد از مدتی مسئول اجرای سرود همگانی در کلاس شد، به این ترتیب مشکل کودک حل و لکنت زبانش رفع شد و این به یکی از بهترین خاطرات دوران خدمتم تبدیل شد.
انتهای پیام/1026ج