به گزارش
جهانبین نیوز؛ به نقل از
مشکات برين «واژه فمينيسم از ريشه Feminine (به معنى زن آسا، زنانه، مونث) است که در اصل از زبان فرانسه و نهايتا از ريشه femina گرفته شده است فمينيسم در دو معناي نزديک به هم در زبان انگليسي به کار مي رود در معناي نخست فمينيسم عبارت است از نظريه اي که معتقد است که زنان بايد به فرصت ها و امکانات مساوي با مردان در تمامي جنبه هاي سياسي، اقتصادي و اجتماعي دست پيدا کنند در زبان فارسي معادلهايي از قبيل زن گرايي، زن باوري، زن آزاد خواهي براي اين استعمال از لفظ فمينيسم ذکر شده است معناي ديگري که براي لفظ فمينيسم ذکر شده است اين است که اين لفظ بر جنبشهاي اجتماعي اطلاق مي شود که تلاش مي کنند تا اعتقاد و باور فوق - که در معناي نخست ذکر شد _ را نهادينه کنند در زبان فارسي معادل اين معنااز فمينسيم واژه نهضت زنان يا نهضت آزادي زنان قرار داده شده است.››
‹‹يکي از شعار هاي فريبنده که در افق فکري اومانيسم خودنمايي مي کند، "حقوق زنان و حمايت از آن" است. حمايت از زن اگر به دور از فريبکاري باشد، ارجمند است زيرا در مکتب اسلام زن جايگاه ويژه اي دارد. ولي متاسفانه آنچه در جوامع غيرديني و غيراسلامي مطرح مي شود شکستن کرامت و حرمت و جايگاه زنان است با نام "فمنيسم" است.
فمنيسم در غرب:در قرن هجدهم بنيانگذاران حقوق بشر نيز به زنان به ديده تحقير مي نگريستند، چنانچه "مونتسکيو" نويسنده فرانسوي و يکي از بنيانگذاران انقلاب کبير فرانسه زنان را موجوداتي با روح هاي کوچک و داراي ضعف عقلي و خود خواه و متکبر معرفي مي کند.
اين نهضت به واقع نوعي اعتراض به مردسالاري آشکار و حاکم بر جوامع غربي بود و نمود پيروزي آن را نيز مي توان در دستيابي به حق راي در سال ۱۹۱۸ توسط زنان انگليسي ديد.
سر انجام در سال ۱۹۴۵ و پس از جنگ ويرانگر جهاني دوم، نظريه برابري زن و مرد طرفداران زيادي يافت و براي اولين بار در سال ۱۹۴۸ به طور رسمي و در اعلاميه جهاني حقوق بشربه برابري حقوق زن و مرد اشاره شد.
در جوامع غربي يک زن فمنيست را مي شد از وضع ظاهريش که شامل موهاي کوتاه و مردانه، کفش بدون پاشنه و کت و شلوارهاي زمخت شناخت که اکثريت آنها با رد کليت ازدواج و تاکيد بر تجرد، بر نيل به آرمان هاي خود با اين روش اصرار مي ورزيدند.
مباني اساسي فمنيسم يا زن گرايي غربي به شرح زير است:
- نفي کليسا و نفوذ مسيحيت
- مذهب زدايي و دور ساختن دين از خانواده
- شکستن حريم خانواده و تعهدات خانوادگي بين زن و مرد
فمنيسم از نگاه جامعه شناسانانگلس و مارکس نيز براساس ديدگاه زنان فمنيست و در تائيد ديدگاه آنان، ازدواج و تشکيل خانواده را نوعي از روابط استثماري مرد بر زن و فرزندان مي دانند، بطوري که انگلس اولين شرط رهايي زن خانه دار را در آن مي بيند که جنس مونث به فعاليت هاي عمومي وارد گردد.
فمنيسم در ايراندر ايران و با تهاجم جديد فرهنگ غرب، گروهي از غرب گرايان داخلي که تحولات فرهنگي مغرب زمين را مشتاقانه و با خوشبيني دنبال مي کردند و تنها راه پيشرفت کشور را در الگوبرداري از جهان به اصطلاح متمدن و متجدد غرب مي ديدند پايه گذار فمنيسم در ايران بودند.
از اين رو در اواخر سلطنت قاجاريه، جنبش هايي پديدي آمد که توسط زن هاي ايراني اداره مي شد که اکثر آنها از همسران يا دختران تحصيل کردگان دنياي غرب بودند.
در دوران پهلوي فصل جديدي در تاريخ زنان گشوده شد و غرب زدگي و بي هويتي نيمه پنهان چهره پليد خود را روشن ساخت و نقطه عطف آن را نيز مي توان در سال ۱۳۱۷ و در کشف حجاب توسط رضاشاه ديد.
فمنيسم در اسلامدر ديدگاه اسلام زن و مرد هر دو در حقيقت انسان هستند – هر چند به نظر بنده انسانيت با آدميت تفاوت فراواني دارد – و از لحاظ سير تکاملي هيچ تفاوتي با هم ندارند و در تمام عرصه هاي زندگي دوش به دوش هم پيش مي روند و تفاوت آنها فقط در عرصه هاي فرعي زندگي است – که اين تفاوت نيز براساس عدالت بوده – و نيز مي توان گفت که ظلم هايي که در طول تاريخ بر زنان شده هيچ يک منشا ديني نداشته اند.
در حاليکه اسلام کرامت و حقوق از دست رفته زن را به او باز گرداند؛ غرب با شعار فريبنده حمايت از حقوق زن و تساوي حقوق زن و مرد در دنيا بلوايي به پا کرد که بيشتر از همه گريبان بنيان خانواده را گرفت.
ديدگاه دکتر علي شريعتي«اساساً نوع تکيهاي که غرب به آزادي و کمال و ارزش هاي انساني زن ميکند، در مسير اصالت فردي زن است؛ يعني زن را از «خانواده» بيرون ميآورد. اختلافي که بين اسلام به عنوان «اصالت خانواده» و غرب به عنوان «اصالت انسان» براي زن مطرح است، اين است که غرب زن و مرد را به عنوان دو موجود مستقلِ تمام در خانواده کنار هم مينشاند. اما اسلام در مفهوم اصالت خانواده، زن و مرد را به عنوان دو نيمة تمام که در خانواده، يک موجود تمام را ميسازند و مکمل يکديگرند تلقي ميکند.
استاد مطهرى در اين باره مى نويسدزن و مرد دو ستاره اند در دو مدار مختلف، هرکدام بايد در مدار خود و فلک خود حرکت کند… شرط اصلى سعادت هر يک از زن و مرد و در حقيقت جامعه بشرى، اين است که دو جنس هريک در مدار خويش به حرکت خود ادامه دهند. آزادى و برابرى آن گاه سود مى بخشد که هيچ کدام از مدار و مسير طبيعى و فطرى خويش خارج نگردند. آنچه در آن جامعه ناراحتى آفريده قيام برضدّ فرمان فطرت و طبيعت است نه چيز ديگر.
تساوى غير از تشابه است، تساوى برابرى است و تشابه، يک نواختى؛ ممکن است پدرى ثروت خود را به طور مساوى (از جهت ارزشى) ميان فرزندان خود تقسيم کند، امّا به طور متشابه تقسيم نکند. مثلاً ممکن است اين پدر چند قلم ثروت داشته باشد، هم تجارت خانه داشته باشد و هم ملک مزروعى و هم مستغلات تجارى، ولى نظر به اينکه قبلاً فرزندان خود را استعداديابى کرده است، در يکى ذوق و سليقه تجارت ديده است و در ديگرى علاقه به کشاورزى و در سومى مستقل دارد، هنگامى که مى خواهد ثروت خود را تقسيم کند، با در نظر گرفتن اينکه آنچه به همه فرزندان مى دهد از لحاظ ارزش مساوى با يکديگر باشد و ترجيح و امتيازى از اين جهت در کار نباشد، به هرکدام از فرزندان خود همان سرمايه را مى دهد که قبلاً آزمايش استعداديابى آن را مناسب يافته است.
در حال حاضر اينترنت و چت روم ها کشور بزرگ و تقريباً بيقانون اينترنت بهترين فضا براي فعاليت و تبليغات گروههاي فمنيستي است به خصوص چترومها و شبکههاي اجتماعي همانند فيسبوک يا گوگلپلاس که ميتواند عقايد و تفکرات فمنيستي را در قالب جملات ادبي به همراه قطعات هنري با ميليونها کاربر فضاي مجازي به اشتراک گذاشت. فضاي مجازي هر روز بيشتر از ديروز شاهد فعاليتها سايتها و وبلاگهاي فارسي زباني است که در کنار شبکههاي ماهوارهاي ميکوشند با تفکرات فمنيستي از ميان زنان ايراني هم قرباني بگيرند.
دانشگاهها و محيطهاي دانشجويي ذهن خلاق و کنجکاو دانشجويان آماده شنيدن شبهههايي است که تفکرات فمنيستي در قالبهاي گوناگون در برابرشان علامت سؤال ميگذارد. از همين رو محيطهاي دانشجويي هم مکان بسيار مناسبي براي يارگيري فمنيستهاست. بي ترديد وجود ظرفيتهايي نظير کرسيهاي آزادانديشي براي پاسخ به اين شبهات ميتواند فعاليت گروههاي فمنيستي در دانشگاهها را خنثي کند.
فروپاشي ساختار جامعه و خانواده؛ هدف فمنيسم به تعبير رهبر فرزانه انقلاب، مسئله زن و خانواده يکي از مهمترين اولويتهاي کشور است. از سوي ديگر بايد توجه داشت نفوذ جريانهاي فمنيستي در جامعه ايران نه فقط از ميان زنان جامعه قرباني ميگيرد بلکه با ترويج طلاق و خيانت و کم کردن ارزش مادري و همسري و تشويق بانوان به نداشتن فرزند يا فرزند کمتر ساختار کلي جامعه را تحت تأثير قرار ميدهد و لازم است تا مسئولان فرهنگي و حتي انتظامي جامعه هرچه سريعتر براي پيشگيري از بيشتر شدن فعاليت جريانهاي فمنيستي فکري کنند.
نرجس مرادي
انتهاي پيام/1020ج