اختلاس بي سابقه 8000 ميلياردي در صندوق ذخيره فرهنگيان که متعلق به 900 هزار از فرهنگياني است که اين صندوق را ذخيره اي براي آينده ي خود و خانواده شان مي دانستند انگشت اتهام را به سمت بي تدبيري وزير آموزش و پرورش نشانه رفت.
به گزارش جهانبین نیوز؛ به نقل از مشکات برين در آغازين روزهاي کسب کرسي اداره کشور توسط دولت جناب روحاني و با معرفي کابينه اي که شامل برخي افراد ناتوان و يا مسئله دار بود، برخي بر روند کند و ناتوان دولت در اداره کشور اذعان داشتند که با اين وزيران دولت راه به جايي نخواهد برد بعد از گذشت سه سال از عمر دولت آش بي تدبيري برخي وزرا و دولتمردان آن چنان شور شد که صداي خود دولتي ها هم پيرامون ضعف عملکرد برخي وزيران کابينه درآمد. در وزارتخانه هايي مانند وزارت صنعت، معدن و تجارت، نفت، مسکن و شهرسازي و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي که مستقيم با معيشت مردم در ارتباط هستند کم کاري، ناتواني و سياست هاي غلط دولتمردان رکود و بيکاري را بر کشور و ولنگاري را بر فرهنگ جامعه تحميل کرد. اختلاس بي سابقه 8000 ميلياردي در صندوق ذخيره فرهنگيان که متعلق به 900 هزار از فرهنگياني است که اين صندوق را ذخيره اي براي آينده خود و خانواده شان مي دانستند انگشت اتهام را به سمت بي تدبيري وزير آموزش و پرورش نشانه رفت. با روشن شدن ابعاد گسترده اين اختلاس و با وجود اينکه اين موضوع براحتي از ديدگان برخي روزنامه هاي زنجيره اي اصلاح طلبان پنهان ماند و هماهنگ باهم از پرداختن به آن خودداري کردند، استيضاح وزير آموزش و پرورش در مجلس رقم خورد. قطعا دولت که در اين ميدان داشته هاي خود را بر باد مي ديد و از رو شدن برخي اسناد در جلسه استيضاح نگران بود با فراري روبه جلو، فاني را مجبور به استعفا کرد. چراکه با استيضاح وزير آموزش و پرورش و حمايت جدي اصلاح طلبان و فراکسيون اميد از اين استيضاح، بهترين گزينه براي دولت و مجلس استعفاي فاني بود، زيرا هزينه استيضاح هم براي مجلس دهم و هم براي دولت زيان بار بود. دولت نيز از استعفاي اجباري وزرا به بهانه ترميم کابينه براي فرار از پاسخگوئي نسبت به صندوق ذخيره فرهنگيان بهره برد. با استفاده از چنين تاكتيكي نه تنها براي كابينه يازدهم زمان براي تحقق بخشي از مطالبات جامعه خريد بلكه ميتواند خوراك تخريبي براي رسانههاي حامي جهت حمله به منتقدان دولت فراهم كند و مهمتر از آن از زير بار فشار رواني افكار عمومي كه حاصل نقض برجام توسط امريكا و بينتيجه بودن آن است، رها شود. قطعا اگر دولت به دنبال ترميم کابينه بود تغيير وزاري صنعت ، معدن و تجارت ، مسکن و شهرسازي ، تعاون ، کار و رفاه امور اجتماعي در اولويت بود چرا که سن بالاي وزرا و محافظه کاري آنان عملکرد دولت را زير سوال برده است . دولت با تغيير وزراي فرهنگ ، وزرش و جوانان و آموزش و پرورش به دنبال دادن آدرس غلط به جامعه است. چرا که اکنون بيشترين مشکل و معضل در کشور مربوط به بخش اقتصادي در مملکت است. حال آنکه بر کسي پوشيده نيست که تيم عمليات رواني دولت به دنبال بهره برداري انتخاباتي از اين تغييرات نيز هست. آمار قابل توجهي از جامعه فرهنگيان ، جامعه جوانان و ورزشکاران و اهل فرهنگ را مي توان با اين تغييرات تحت تاثير قرار داد غافل از اينکه تغييرات بعمل آمده در دولت با توجه به فرصت کوتاه باقي مانده تا پايان دوره آقاي روحاني، چيزي را عوض نخواهد کرد و مشکلي را حل نميکند. اين در حالي است که گزينه هايي که براي تصدي اين سه وزارت خانه معرفي شده بيشتر با سابقه سياسي، امنيتي بوده و تقريبا با وزراتخانه مربوطه ارتباطي ندارد اين يعني دولت در اين سه وزارتخانه هم دنبال حل مشکلات و پيش برد اهداف دولت و نظام نيست. در حالي که سه سال و 5 ماه از عمر دولت آقاي روحاني ميگذرد بسياري از وعدههايي که قبل و بعد از انتخابات داده شده هنوز عملي نشده و بر زمين مانده است. اما آقاي روحاني که معلوم نيست از چه مشاوراني مشورت ميگيرد بر تحقق همه شعارهاي داده شده تاکيد دارد و کارنامه دولت يازدهم را با شماري از شعارها و آمارهاي غيرواقعي پر توفيق جلوه مي دهد.امروز دولت برنامه منظم و مدوني ندارد و به روزمرگي افتاده است؛ با روزمرگي هم نميتوان مشکلات جامعه را مرتفع کرد. دولت در وقت باقيمانده تا پايان عمر خود فرصت اندکي دارد تا در زمان پاسخگوئي به عملکرد خود در اين چهار سالي که حائز کرسي اداره مملکت بوده است چيزي براي ارائه داشته باشد قطعا تغيير چند وزير که در اين زمان اندک تاثير چنداني بر سياست هاي دولت در اين وزارتخانه ها ندارند دست آويزي مناسبي براي پاسخگوئي به مردم نخواهد بود. اساساً دولت مي داند ازکه در ابتداي سال 92 داده تاکنون هيچ كدام از شعارهاي انتخاباتي- تبليغاتي قابليت اجرا ندارد و حال كه آن شعارها را نميتوان تحققبخشيد بايد با به كارگيري برخي ابزارهاي عمليات رواني ذهن جامعه را به مسائلي غير از موضوعات اصلي جامعه منحرف كرد. اگر چه دولت ميداند كه ايجاد درگيريهاي كاذب و فرصتسوز، هزينههاي فراواني را به جامعه وارد كرده، ذهن مردم را نسبت به آينده انقلاب و نظام دچار ترديد و هزينههاي فراواني را به كشور وارد ميكند اما كماكان علاقه داشته در اين جهت گام بردارد، به اميد آنكه در انتخابات پيشرو دوباره سکان دار دولت شود. به هر روي، آنچه در اين ميان نبايد فراموش كرد آن است كه جامعه تحت تأثير چنين تاكتيكهايي قرار نگرفته چراكه معيار اصلي آنها براي تحقق شعارهاي انتخاباتي- تبليغاتي دولت يازدهم معيشت و سطح زندگي آنان است؛ معيشتي كه نمايانگر رشد بيكاري، ركود، گراني و تورم در كشور بوده و به نظر ميرسد نارضايتي مردم را از سياست ها و شعارهاي دولت را در ÷ي داشته و انتخاب مجدد روحاني را در هاله اي از ابهام برده است. يادداشت از احسان قائدي انتهاي پيام1026ج /1020ج