در فاجعه منا حقيقتا کشور دچار بنبست ديپلماتيک شدو اين واقعيت اين روزها توسط حاميان دولت نيز بيان ميشود که ديپلماسي لبخند، يا همان بازنگري در مواجهه با غرب، در منطقه خاورميانه کارگشا نيست.
به گزارش جهانبین نیوز؛ به نقل از مشکات برين اکنون که در آستانه سالروز حادثه تلخ شهادت حجاج در حادثه منا هستيم داغ از دست دادن حجاج ايراني هنوز تازه است حاجياني که در مظلوميت هرچه تمام در اين حادثه جان باختند در اين بين بررسي ابعاد مختلف اين حادثه خالي از لطف نيست.
آنچه اکنون بايد مورد بررسي قرار داده شود نحوه رفتار دولت عربستان و ديپلماسي کشورمان در قبال چنين حادثهاي است از مدتها قبل با روي کار آمدن دولت تدبير و اميد ادبيات تعامل و گفتوگو با همه کشورها تغيير کرد چراکه دولت هرگونه برخورد و اظهار نظر قاطع و انقلابي را براي برجام خطر ميپنداشت و همين موضوع باعث گستاخي هرچه تمامتر کشورها در برخورد و اظهار نظرات درباره کشورمان شد، از اظهارات وندي شرمن مبنيبر وجود حيله و دروغ در DNA ايرانيان تا اظهارنظرهای کشورهاي اروپائي که يا از طرف وزارت خارجه پاسخي مبنيبر اين اظهارات داده نميشد يا پاسخ آنچنان محتاطانه و کمرنگ بود که کشورها بر ادامه چنين رفتارها و اظهار نظرات گستاختر ميشدند در اين بين آنچه از همه براي مردم ايران سختتر تمام ميشد اظهارات وزير امور خارجه عربستان در قبال ايران بود که گستاخي و حماقت را به اوج خود رسانده بود اما دريغ از يک پاسخ قاطع و دندانشکن که از طرف دولت به وزير امور خارجه عربستان داده شود چراکه ميپنداشتند هرگونه رفتاري ممکن است در روند اجرائي برجام خلل وارد کند و دولت هم که همه داشتههاي خود را صرف برجام کرده بود همواره در اين موارد سکوت اختيار ميکرد.
مجموعه اين رفتارها منجر به حادثه فرودگاه جده شد که عملا به زائران ايراني توهين دست و درازي شد و خشم همه ملت را برانگيخت.
ملت ايران که منتظر بودند دولت در قبال چنين حادثهاي قاطعانه وارد عمل شود، اما باز شاهد مسامحه و خنثي عمل کردن دولت در اين حادثه بودند اين فضا به سمتي پيش رفت که دولت عربستان با سنگ تمام گذاشتن دشمني و کينه خود نسبت به ملتهاي آزاديخواه عليالخصوص ايران حادثه منا را رقم زد.
حادثه منا بزنگاهي بود که دولت بايد شعار ديپلماسي تعامل و گفتگوي خود با دنيا را محک ميزد اما نهتنها اين ديپلماسي پاسخگو نبود که حتي با عدم صدور رواديد براي مسئولين ايراني توسط دولت عربستان اين ديپلماسي هم در منا ذبح شد، دولتي که مترصد تعامل و گفتگو با همه کشورهاي دنيا بود اکنون خود را در قبال کشوري همچون عربستان دست و پا بسته ميديد، زانو زدن وزير امور خارجه در کنار امير کويت براي پا در مياني براي اجازه حضور مسئولان ايراني بهمنظور پيگيري اوضاع حجاج ايراني بر اين نگاه تعاملي خط بطلان کشيد.
آنچه در اين ميان راهگشا بود و موجب تغيير رفتار جدي آلسعود با تهران بر سر پيکر مطهر حجاج کشته شده، گرديد سخنان انقلابي و قاطعانه رهبر انقلاب بود. وقتي رهبر معظم انقلاب اسلامي در نوشهر، حکومت سعودي را تهديد کرد که در صورت پاسخ ايران، اين واکنش سخت و خشن خواهد بود، عربستان در رفتار خود تغييراتي جدي ايجاد کرد. در حقيقت رهبر انقلاب با اين بيان قاطع و انقلابي کوتاهي دولت در ديپلماسي را جبران کرد با اين وجود دولت عربستان به کارشکنيهاي خود در قبال حجاج ايراني ادامه داد که نهايتا منجربه لغو حج امسال حاجيان ايراني گرديد.
آنچه طي سالهاي اخير مشاهده شد نشان ميدهد دستگاه ديپلماسي ما در دولت جديد درک واقعبينانهاي از منطقه و تحولات آن ندارد.به همين دليل طي اين مدت نميتوان از يک اقدام بزرگ يا تصميم گرهگشا از سوي دستگاه ديپلماسي ايران نسبت به تحولات منطقهاي نام برد. فاجعه منا و رفتار ديپلماتيک ايران در قبال آن يک مورد مناسب است تا براساس آن يک قضاوت واقعبينانه و به دور از جانبداريهاي سياسي و جناحي درباره ميزان موفقيت عملکرد آقاي ظريف صورت گيرد.
464 ايراني در منا جان خود را از دست دادند اما متاسفانه دستگاه ديپلماسي ايران نهتنها نتوانست متناسب با عمق فاجعه تحرکات خود را تنظيم کند، بلکه در بديهيترين کارکردهاي خود نيز معطل ماند و نتوانست رواديد حضور هيأت ايراني در مکه را فراهم کند! براساس اظهارات آقاي ظريف، 4 بار از سعوديها درخواست شد براي حضور هيأت ايراني رواديد صادرکنند اما اين درخواست از جانب سعوديها اجابت نشد.
در واقع در فاجعه منا حقيقتا کشور دچار بنبست ديپلماتيک شد و اين بنبست زماني چون نمک بر زخم مردم عزادار ايران پاشيده شد که وزير خارجه سعودي به درخواست وزير امور خارجه ايران براي ملاقات پاسخ رد داد. قطعا اين اقدام عادل الجبير، يک رفتار بچگانه و نشاندهنده مسؤوليتناپذيري سعوديها بود اما اين رفتار بچگانه نافي اين واقعيت تلخ نيست که دستگاه ديپلماسي ايران در ماجراي فاجعه منا حتي نتوانست با وزير خارجه سعوديها ملاقات کند.
در واقع ديپلماسي و دستگاه ديپلماسي در اين فاجعه کارکرد درخور و بايستهاي براي ايران نداشت و اگر نبود تهديد صريح رهبري خطاب به آلسعود، قطعا يک حقارت ملي در ماجراي فاجعه منا بهوقوع ميپيوست! بنابراين دستگاه ديپلماسي که ضعفهاي منطقهاي خود را به بهانه تمرکز بر مذاکرات هستهاي ميپوشاند؛ در فاجعه منا با يک آزمون جدي مواجه شد و در افکار عمومي مردم ايران به خوبي محک خورد. اين واقعيت اين روزها توسط حاميان دولت نيز بيان ميشود که ديپلماسي لبخند، يا همان بازنگري در مواجهه با غرب، در منطقه خاورميانه کارگشا نيست. اصرار بر کاربرد چنين نسخههايي در خاورميانه که بنيانهاي قدرت در عمده کشورهاي آن بر رشدنيافتگي شعور فرهنگي و سياسي استوار است؛ بيفايده است و متاسفانه يک نفر بايد وزير امور خارجه ايران را به هر شکل ممکن نسبت به اين واقعيت هوشيار کند. نتيجه آن ميشود که حتي زانو زدن در مقابل امير کويت هم منجر به ايجاد بديهيترين کارکردهاي ديپلماتيک در قبال يک کشور مسؤوليتناپذير و زباننفهم، نميشود!
حاصل کلام آنکه ديپلماسي که اکنون دولت در پيش گرفته است در هيچ برههاي از زمان و مکان به نيازهاي کشور پاسخگو نبوده است که در قبال مسائل حساس منطقه در سوريه و عراق و يمن و چه در قبال عزت کشور در مجامع بينالمللي نتوانسته است آنچه از يک دستگاه ديپلماسي انقلابي برميآيد را برآورده سازد.