مدير مسئول روزنامه جوان معتقد است كه مهمترين آفت نيروهاي مومن و انقلابي انگيزه بالا براي دريافت اخبار و كد از جريانهاي كشور است، اين در حالي است كه اين نيروها به انديشههاي جريانساز بيتوجه هستند.
مدير مسئول روزنامه جوان معتقد است كه مهمترين آفت نيروهاي مومن و انقلابي انگيزه بالا براي دريافت اخبار و كد از جريانهاي كشور است، اين در حالي است كه اين نيروها به انديشههاي جريانساز بيتوجه هستند. دكتر عبدالله گنجي كه در دومين نشست فصلي مسئولان بسيج كارمندان سراسر كشور سخن ميگفت، اين آفت را يكي از نكات جدي براي جريان انقلابي دانست و افزود: متأسفانه اين جريان مبناي قضاوت خود را شنيدهها و گفتهها قرار ميدهد، در حالي كه رد و تأييد يك جريان بايد با توجه به انديشه جرياني آنها باشد. مديرمسئول روزنامه جوان با تأكيد بر نگاه خاص به مسائل جاري كشور، ادامه داد: جريان انقلابي نبايد به شناخت پوستهها اكتفا كند و براي شناخت دقيق بايد قالبها و قاعدهها را چكشكاري كند. وي به لزوم مفهومسازي اشاره و خاطرنشان كرد: انديشهها زماني ماندگار خواهند شد كه مفهومسازي در آنها وجود داشته باشد. براي نمونه يكي از هنرهاي امام(ره) همين مفهومسازي است و در روزگاري كه قدرتهاي استعماري با عنوان امپرياليسم و كمونيسم شناخته ميشدند، امام(ره) از واژه استكبار براي آنان استفاده كرد و اين مفهومسازي تا به امروز هم كاركرد اصلي خود را حفظ كرده است. گنجي با تأكيد بر پرهيز از سطحينگري در جريانشناسي سياسي عنوان كرد: نيروهاي اصيل انقلاب جريانات مختلف را ساختارمحور بررسي نكنند، بلكه مبناي بررسي خود را انديشه محوري قرار دهند. مدير مسئول روزنامه جوان سپس نظام جمهوري اسلامي، ولايت فقيه، امام (ره)، قانون اساسي و سياستهاي كلي نظام را اصول اصلي انقلاب دانست و اين اصول را شاقول تصميمگيري در خصوص گروهها و جريانها عنوان كرد. وي به ذكر نمونهاي از شناخت سطحي و انديشهاي پرداخت و گفت: در نگاه ما رئيسجمهور ولايي كسي است كه به دنبال سياستهاي كلي نظام بدود، اما برخي فكر ميكنند كه رئيسجمهور ولايتمدار كسي است كه دست آقا را ببوسد. گنجي ادامه داد: ما مشاهده كرديم كه از سال ۷۷ تا ۸۴، چهار مدل حكومتي را در داخل كشور تئوريزه كردند اما نيروهاي انقلابي هيچ اعتراضي به اين موضوع نكردند و فقط به دنبال اين بوديم كه كجا عليه نظام و رهبري حرف ميزنند تا با آنها درگير شويم. مدير مسئول روزنامه جوان اين عدم درك را مصيبت بزرگ براي جريان انقلابي دانست و افزود: در آن دوران آقاي حجاريان كتاب مشروطهخواهي را تدوين كرد، سپس اكبر گنجي كتاب جمهوريخواهي را نوشت، عباس عبدي از حاكميت دوگانه حرف زد و مصطفي معين نيز دموكراسيخواهي را عنوان كرد. وي به تقسيمبندي جريان اصلاحطلب پرداخت و عنوان كرد: جريان اصلاحات را نبايد يكپارچه ديد، چراكه اين جريان يك طيف اصلاحطلب و يك طيف تجديدنظرطلب دارد كه جريان تجديد نظر طلب نيز دو نحله فكري دارد كه شامل جمهوريخواه و مشروطهخواه هستند. گنجي تصريح كرد: در نحله فكري مشروطهخواه، اين جريان وجود ولايت فقيه را ميپذيرد اما جايگاه آن را يك جايگاه تشريفاتي تعريف ميكند. يعني قرائت آنان از ولايت فقيه يك قرائت سلطنتي است نه حكومتي. . . در سوي ديگر جريان جمهوريخواه به صورت عيان نظام ديني را قبول ندارد و دين را از سياست جدا ميداند. همچنين اين جريان پذيرش روحانيت در جامعه را تنها از طريق صندوق ميپذيرد. وي سپس ادامه داد: جريان جمهوريخواه، معتقد به تشكيل هستههاي ذي نفوذ در كشور براي واگذاري مسئوليتها به مردم است و عملاً به دنبال سكولاريزم هستند. اين طيف جمهوريخواه قرابت بسيار زيادي با اپوزيسيون خارجي دارند و قابل تشخيص نيستند. گنجي در بخش پاياني سخنان خود در تشريح ديگر ابعاد جريان جمهوريخواه عنوان كرد: جمهوريخواهان معتقدند اسلام احكام اجتماعي ندارد و دين يك موضوع فردي و خصوصي است، اخلاق را موضوعي فراديني ميدانند و معنويات آنها از معنويات سكولاريسم گرفته شده است.