به گزارش
جهانبین نیوز، پس از تثبيت نظام جمهوري اسلامي به عنوان يك نظام برآمده از انديشه بومي كه فرا روايتي از قطببنديهاي موجود در جهان به نمايش گذاشت، تلاشهاي همهجانبهاي براي حذف و هجو آن صورت گرفت. بديل سازي اسلام سياسي در افغانستان (طالبان) نمونهاي خشن براي انطباق و هماننمايي بود.
مدل اسلام همسو با غرب را نيز در تركيه به نمايش گذاشتند اما هيچ كدام نتوانست اين مدل بيبديل را خدشهدار كند. تحجر و واپسگرايي و قتل و خشونتهاي طالبان و القاعده از يك سو و عدم اجراي شريعت توسط دولت اسلامگراي تركيه نشان داد كه مدل جمهوري اسلامي نه بر قتل و خشونت استوار است و نه بر بزك اسلامي. ماجراي آدمكشي و قتلهاي بيرحمانه در عراق نيز همانند سوريه در راستاي تضعيف اين الگوي مستقل، پويا و پيشرونده است.
خشكمغزان داعش را طوري تربيت كردهاند كه با صراحت خود را فاتح تهران ميخوانند و همانند مسعود رجوي نگونبخت با رؤياهاي خيالي زندگي ميكنند اما از آنجا كه جمهوري اسلامي در تبديل تهديد به فرصت هنرمندترين و باتجربهترين نظام سياسي جهان است، از وضع موجود نيز فرصتهاي طلايي را درو خواهد كرد و مدل مثالزدني خود را از دل بحران عراق درخشندهتر از قبل رونمايي خواهد نمود. ماجراي اخير عراق ضمن آميختگي به نفاق، قتل، خيانت و جنايت، منشأ تحولات بزرگي خواهد شد كه دريچههاي اميد آن اكنون سوسو مينمايد.
۱- از سال ۲۰۰۳ تاكنون هيچ موقع رهبران تشيع در عراق بسان امروز متحد و يكپارچه نبودهاند. فصل مشترك آنان يعني تهديد مقدسات و حيثيت ديني و مليشان آنان را دور يك ميز جمع نمود و آميختگي نيروهاي جهادي و نظامي آنان در اين نبرد آنها را براي هميشه در مسير وحدت سوق داد كه شايد هيچ عاملي بهتر از اين يافت نميشد.
۲-تحولات اخير محكي براي سنجش ارتش ملي عراق بود. بنابراين پاكسازي و اصلاح مديريت ارتش عراق از دل اين بحران خودنمايي نمود. قطعاً محوريت فرماندهان سپاه بدر و اهل سنت ميانهرو ميتواند از ارتش عراق يك نيروي مكتبي و انقلابي توليد نمايد كه در آينده روابط كشورهاي منطقه عربي با عراق را نيز تنظيم خواهد نمود.
۳- تشكل بسيج مردمي و جريان مذهبي مسلح براي دفاع از عراق از دستاوردهاي مبارك بحران موجود است. تشكيل بسيج مردمي با مدل و الگوي ايران اسلامي، امروز بيش از هميشه در عراق احساس ميشود و همانگونه كه در سوريه اين بسيج منشأ تحولات شد، در عراق نيز تأثيرات ماندگار خود را بر جاي خواهد گذاشت. الگوي بسيج مردمي ايران كه امروز در ابعاد قشري و تخصصي خودنمايي ميكند، ميتواند به مدل عراق تعميم يابد و نه فقط براي امروز كه براي هميشه محور تحولات اجتماعي – فرهنگي عراق شود.
۴-به كارگيري ظرفيتهاي آموزشي عراق تداعيكننده سالهاي ۱۳۶۰ و ۱۳۶۱ ايران است. آموزش مردم ميتواند يك جريان اجتماعي توجيه را سامان دهد كه در يك «سازماندهي بدون ساختار» در شهر و كوي و برزن خود به مقابله برخيزند و مقاومت را از درون محلات و شهرها هويدا و بازدارنده نمايند.
۵- ميدانداري مرجعيت ديني در عراق محكي براي وهابيها و غربيها بود تا بدانند نقش رهبري ديني در عالم تشيع برهم زننده معادلات آنان است و همانند قدرت نرمي عمل ميكند كه ميتواند سازماندهنده قدرت سخت و نيمهسخت نيز باشد. لبيك بيش از ۲ ميليون جوان عراقي به حكم كفايي مرجعيت نشان داد مذهب همچنان در عراق حرف اول را ميزند و اين مرجعيت است كه سرنوشت عراق را رقم خواهد زد.
۶-شهادت ۱۲ نفر از علماي اهل سنت در موصل و فتواي جهاد علماي تسنن در عراق نشان داد كه جنگ موجود جنگ شيعه و سني نيست بلكه جنگ خشكمغزان متحجر و اجيرشده با مسلمانان آزاده است. مواجهه عقلاي اهل سنت در ايران و عراق و جهان اسلام با اين پديده نشان داد قطببندي شيعه – سني رهاورد رسانههاي غربي است كه در ادبيات رسانههاي انگليس و امريكا با عنوان «پيكارجويان سني» و «پيكارجويان شيعه» معرفي ميشوند.
۷- مشروط كردن كمك امريكا به حذف مالكي از قدرت نشان داد كه دموكراسي ادعايي غرب روز به روز چهره دروغين خود را بيشتر برملا ميسازد. در نبرد بين تروريسم خشن و دولت دموكراتيك، امريكا خواستار حذف دولت دموكراتيك است و اين نشان ميدهد كه آنچه با امريكا همسو باشد مبناي قضاوت آنان است. مهم نيست اين همراهان محصول دموكراسي باشند يا تروريسم.
۸- ترجيح درخواست كمك دولت عراق از ايران تا امريكا، نشان از جايگاه منطقهاي و بدون پيششرط بودن كمكهاي ايران دارد. دولت عراق ثابت نمود كه در نبرد با تروريسم حاضر به باج دادن به غرب نيست. اين موضع دولت عراق به پشتوانه جمهوري اسلامي ايران اعلام ميشود چرا كه باور به جايگزيني جمهوري اسلامي مهمترين عامل دست رد عراقيها به سينه امريكا است.
۹- فشار دولت عراق و زمينگير شدن داعش و جريان بعثي – تكفيري در عراق باعث جيغ بنفش پشتيبانان آنان در منطقه همچون تركيه و عربستان شد و اسناد منتشره از ارتباطات اين دو كشور با جريان مذكور نشان داد كه ناكامان سوريه، ميدانداران بحران عراق هستند و دولت عراق در مواجهه با اين همسايگان به اين نتيجه ميرسد كه خيرخواهتر و صادقتر از جمهوري اسلامي براي ملت عراق وجود ندارد.
10- حولات امروز عراق، افغانستان،پاكستان، سوريه، لبنان، تركيه و يمن نشان ميدهد كه اكنون ايران امنترين و باثباتترين كشور خاورميانه است و به صورت طبيعي ميتواند لنگرگاه و محل رجوع حل بحرانهاي منطقهاي باشد. كارشناسان سياسي و دانشگاهي امريكا اين روزها صراحتاً به اين مسئله اعتراف كردند.
۱۱- انتخابات سوريه، عراق و افغانستان و به قدرت رسيدن دوستان جمهوري اسلامي در اين انتخاباتها نشان داد كه جمهوري اسلامي پرچمدار دموكراسي در خاورميانه و غرب پرچمدار حمايت از تروريسم است چرا كه اگر غير از اين بود انتخابات سوريه موجب پذيرش غرب قرار ميگرفت و از دولت مالكي به عنوان مهمترين جريان مورد اقبال مردم عراق درخواست كنارهگيري از قدرت نميشد. اين افتخار انقلاب اسلامي است كه امروز پرچمدار صندوق و رأي در خاورميانه اسلامي است و مدعيان دموكراسي ۲۰۰ ساله غرب، پرچمدار ترور و ارسال پول و اسلحه براي آدمكشهاي بينظير تاريخند.
نویسنده : دكتر عبدالله گنجي