۰
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۰:۰۸
کد مطلب : ۳۵۶۹۴

بازیکنانی که اخلاق و فوتبال را باهم باختند

در حالی که جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی در ترکیب اصلی تیم پانیونیوس برابر مکابی به میدان رفتند و در آخر بازنده میدان را ترک کردند؛ هم نتیجه را باختند و هم اصول و ارزش‌های نظام را نادیده گرفتند.
بازیکنانی که اخلاق و فوتبال را باهم باختند
به گزارش جهانبین نیوز، شاید مشهورترین ورزشکار ایرانی که به دلیل امتناع از رویارویی با حریف اسرائیلی خود، مدال طلای المیپک را از دست داد، آرش میراسماعیلی باشد.

آرش میراسماعیلی که در افتتاحیه مسابقات المپیک، پرچمدار کاروان ورزشی ایران بود و همه طلای او در آتن را قطعی می‌دانستند، در اولین مبارزه خود با بدترین قرعه ممکن روبرو شد.

در قرعه‌کشی نام یک جودوکار اسرائیلی برای مبارزه ابتدایی با میراسماعیلی درآمد تا شانس اصلی کسب مدال جودوی ایران بدون رفتن روی تاتامی از المپیک کنار برود. البته پس از پایان المپیک ۲۰۰۴ آتن پاداش صد میلیون تومانی سازمان تربیت‌بدنی که ورزشکاران ایرانی صاحب طلای المپیک آن را می‌گرفتند، به آرش میراسماعیلی هم پرداخت شد، اما علت عدم رویارویی ورزشکاران ایرانی با حریف اسرائیلی را باید در اختلافات ایدئولوژیک و مبنایی جستجو کرد.

جمهوری اسلامی ایران در بدو تشکیل، خواستار نابودی اسرائیل و تشکیل یک دولت فلسطینی در کل سرزمین فلسطین گردید، این هدف در واقع موجب می‌شد که جمهوری اسلامی ایران با کشورهای عربی خاورمیانه از لحاظ ضدیت با اسرائیل در یک راستا قرار بگیرند.

همچنین شعارهایی برای اقدام عملی بر ضد اسرائیل صادر گردید و شعار آزادی قدس به شکل شعار محوری در سیاست خارجی ایران در آمد، در مجموع، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه و به‌ویژه در مورد اسرائیل، جدا از ملاحظات سرزمینی و با ملاحظات دینی، انقلابی و ایدئولوژیک طراحی گردید.

یکی از نگرش‌های عمده‌ی جمهوری اسلامی ایران که شکل‌دهنده‌ی هویت آن بود، ضدیت با اسرائیل بود. به عبارت دیگر، اسلامیت نظام اسلامی با ضدیت با اسرائیل (و همچنین آمریکا) تعریف شده بود.

رهبران انقلاب اسلامی مدعی بودند که اسرائیل همراه با امپریالیسم بر ضد اسلام توطئه می‌نمایند، اسلامی که مظهرش جمهوری اسلامی ایران بود. بر همگان آشکار است اسرائیل غاصب سرزمین فلسطین است و از هیچ‌گونه مشروعیتی برخوردار نیست.

اسرائیلی‌ها با هر وسیله‌ی ممکن به اشغال سرزمین فلسطین پرداخته و با کمک قدرت‌های بزرگ به تأسیس دولت اسرائیل نائل آمدند. از زمان تأسیس این دولت تاکنون نیز، حقوق فلسطینی‌ها به انحاء مختلف نادیده انگاشته و اسرائیل بالاترین میزان نقض حقوق بین‌الملل در عرصه‌ی روابط بین‌الملل را داشته است.

هزاران کتاب و مقاله و صدها کنفرانس و سمینار در مورد نقض حقوق بشر توسط اسرائیلی‌ها به نگارش درآمده است. همه‌ی اینها موجب می‌شود هر انسان (با هر مذهب و نژاد و قومیت و ...)، به محکوم نمودن اسرائیل به‌عنوان رژیم اشغال‌گر و غیرمشروع اقدام نماید. از این‌رو، جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان یک حکومت دینی که خود را منادی و پاسدار اخلاق انسانی می‌داند، به قطع رابطه با اسرائیل اقدام نمود و خواستار نابودی آن گردید. به عبارت دیگر، جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل دارای دو ماهیت متنافر بوده و امکان سازش میان آنها وجود ندارد.

بازی کردن مسعود شجاعی و احسان حاج صفی مقابل تیم مکابی تلو آویو نماینده رژیم صهیونیستی در لیگ اروپا، واکنش های متعددی به دنبال داشته و باید منتظر ماند و دید در نهایت چه تصمیمی در خصوص آنها گرفته می شود.

نکته قابل تامل در این بین، مقایسه این اقدام با اقدام چند سال پیش اشکان دژاگه است؛ زمانی که او هنوز ملی پوش ایران هم نبود اما حاضر نشد حتی تیمی از رژیم صهیونیستی بازی کند.

اقدام دو بازیکن تیم ملی فوتبال ایران در رویارویی با نماینده رژیم اشغالگر قدس کاری عجیب بود. در حالی که جمهوری اسلامی ایران، اسرائیل را به رسمیت نمی‌شناسد مسعود شجاعی و احسان حاج‌صفی در ترکیب اصلی تیم پانیونیوس برابر مکابی به میدان رفتند و در آخر بازنده میدان را ترک کردند؛ هم نتیجه را باختند و هم اصول و ارزش‌های نظام را نادیده گرفتند.

ورزشکاران رشته‌های مختلف ایران از رویارویی با نمایندگان رژیم اشغالگر قدس خودداری می‌کنند حتی در مسابقاتی مهم از جمله المپیک قید طلای این رویداد را به دلیل احترام به ارزش‌های نظام جمهوری اسلامی می‌زنند آن هم با دشواری‌هایی که در راه آماده‌سازی متحمل می‌شوند و سال‌ها زحمت می‌کشند. با این حال دو بازیکن تیم ملی اگر چه به سرزمین‌های اشغالی سفر نکردند اما در یونان برابر مکابی قرار گرفتند. پس از این ماجرا فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش بیانیه دادند و این اتفاق را محکوم کردند اما در این میان نکاتی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد.

با توجه به تلاش پانیونیوس برای حضور در لیگ اروپا، شجاعی و حاج‌صفی می‌توانستند بندی در قراردادشان بگنجانند مبنی بر اینکه در صورت رویارویی با نمایندگان رژیم اشغالگر قدس برابر این تیم‌ها به میدان نمی‌روند. این کار نشدنی نیست و معمولا در قرارداد بازیکنان چنین بندهایی قرار می‌گیرد.

اصولاً بندهایی که در قراردادها گنجانده می‌شود، توافقی است و به همین دلیل امکان درج چنین بندی در قرارداد وجود داشت همانگونه که باشگاه‌های بزرگ دنیا برخی اوقات در قراردادها قید می‌کنند که یک بازیکن در صورت انتقال به تیمی دیگر حق بازی برابر این تیم را ندارد.

بازیکنانی که برای دریافت پولشان ذره‌ای عقب‌نشینی نمی‌کنند و چانه‌زنی می‌کنند حتماً می‌توانستند در این باره هم کاری انجام دهند یا حداقل در این باره تلاش می‌کردند. شجاعی و حاج صفی روز گذشته با مچ‌بند منتقش به پرچم ایران در بازی حضور یافتند.کاش به جای مچ، در دلشان ایران را آنقدر دوست می‌داشتند که لااقل برای نرفتن به میدان کاری می‌کردند.

کاری که علیرضا جهانبخش سال گذشته انجام داد و با پیراهن آلکمار مقابل مکابی حاضر نشد، حتی در هلند و البته پیش‌تر از او وحید هاشمیان و اشکان دژاگه. حداقل انتظار این بود که شجاعی و حاج‌صفی در صحبت با مسئولان باشگاه خود آنها را متقاعد می‌کردند، همانگونه که متقاعد کردند که به سرزمین‌های اشغالی سفر نکنند. اصولاً هیچ چیزی غیرممکن نیست البته اگر دل آدم آن را بخواهد.

مسلماً حرکت اخیر دو فوتبالیست در زیرپاگذاشتن رویه همیشگی ورزشکاران ایرانی در مواجه نشدن با غاصبان صهیونیستی، جز ننگِ قرارگیریِ نام ایشان در کنار رضایت دهندگان به ظلم مسمترِ غاصبانِ کودک‌کش، ثمر دیگری برای ایشان نخواهد داشت . چه آنکه غیرت و ایثار جریان ورزش ایران اسلامی در حمایت های همیشگی از مظلومان فلسطینی برای جهانیان ثابت شده و مدال افتخار آن بر سینه همه ورزشکارانِ پهلوان مسلک ایران اسلامی نقش بسته است.

انتهای پیام/1028ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۸

ساعت:

۲۰:۳۷:۰۷

15 Feb 2020