به گزارش
جهانبین نیوز به نقل از
پايگاه خبري تحليلي مشکات برين، خاطره همان فرهنگ است که ما در زندگي روزمره خود آن را تجربه ميکنيم . فرهنگ به مثابه يک کليت آنقدر وسيع و پيچيده و گاهي حتي انتزاعي است که ناگزير بايد از راههايي در دسترس ما قرار گيرد. خاطره يکي از راههاي ميانبري است که ما به کليت فرهنگ دسترسي پيدا ميکنيم. صحبت کردن درباره خاطره به مثابه فرهنگ، تاحدودي دشوار است زيرا گاهي مرزهاي اين دو چنان در هم تنيده ميشوند که به سختي ميتوان گفت کدام خاطره است يا کدام فرهنگ.
خاطرهنويسي يكي از عامترين و صميمانهترين راهها براي انتقال حس به وسيلة نوشتن است و هر كس ميتواند با رعايت اصولي ساده و قواعدي محدود، به سادهترين شكل، اتفاقات مهم زندگي خود را ثبت كند و خاطرات تلخ و شيرين زندگي همچون پيروزيها و شكستها، تجربيات تكرار ناشدني، حوادث مهم و عواطف و احساسات را ماندگار كند. بسياري از مردم چهارمحال وبختياري اهل نگارش خاطراتشان بودهاند اگرچه اين دفاتر و اوراق در خانههاشان باقيمانده و خيلي از آنها هنوز منتشر نشده است از جمله خاطرهنويسها افرادي مانند:
مرحوم حسينقلي خان ايلخاني بختياريحسينقلي خان ايلخاني بختياري، پسر ارشد جعفرقلي خان بختياري و مادرش بي بي شاهپسند، به سال ۱۲۴۰ ق در چهارمحال و بختياري ديده به جهان گشود.
حسينقلي خان در سن ۲۴ سالگي با دورانديشي مأمور اداره مناطق ديناران، دورکي و بابادي ميشود و ظرف چند سال قلمرو و فرمانروايي خود را گسترش ميدهد.
در سال ۱۲۶۴ ق حکومت بختياري را به اسم يکي از عموهاي پيرش مهديقلي خان به دست آورد و خود نايب او شد. دو سال بعد يعني به تاريخ ۱۲۶۶ ق به سمت ايلخاني منصوب گرديد و از برادرانش امامقلي خان را به عنوان ايلبيگي و رضاقلي خان را به عنوان حاکم چهارمحال در مصدر کار قرار داد. پس از آن متوجه طوايف بابادي شد و موسي خان رئيس آن طايفه را به اتهام دزدي و قتل و غارت توقيف نمود و به اصفهان به نزد ميرزاتقي خان اميرکبير اعزام داشت که در تهران اميرکبير پير مرد نود ساله را در ملأ عام گردن زد.
مرحوم خسرو خان سردار ظفرخسرو خان سردار ظفر، فرزند حسينقلي خان ايلخاني و برادر کوچکتر سردار اسعد بختياري و صمصامالسلطنه ميباشد، که در سال ۱۲۷۸ ق در بختياري زاده شد.
وي در طول حياتش، که مقارن با حکومت چهار شاه از سلسله قاجار و نيز پهلوي اول ميباشد، در مناصب مختلفي حضور داشت. در جريان فتح تهران در زمان جنبش مشروطه، خسروخان سردار ظفر از فرماندهان ارشد قواي بختياريها به فرماندهي عليقلي خان سردار اسعد، بهشمار ميآمد. وي سالها واليگري ولايات يزد، اصفهان، کرمان و بلوچستان را برعهده داشت، به ايلخاني بختياري رسيد و سرانجام در ششم بهمن ۱۳۱۲ش، بر اثر بيماري ديده از جهان فرو بست.
سردار ظفر در مجموع از خوانين زبده بختياري بشمار ميآمد و بر خلاف حکام و خوانين گذشته، يادداشتهاي روزانه تهيه ميکرد و کتابي نيز درباره بختياري و تاريخ آن، در سيصد صفحه نوشته است.
مرحوم بي بي مريم بختياري"بي بي مريم" ملقب به «سردار مريم» را به راستي ميتوان سرآمد تمام زنان هم عصر خود دانست. به گواه روشن تاريخ تنها زني که در ميان اقوم لر، بعد از " يوتاب "، توانست به لقب "سرداري" برسد، بي بي مريم بختياري بود.
بي بي مريم، يکي از مشوقين اصلي سردار اسعد بختياري براي فتح تهران محسوب ميشد. وي طي نامهها و تلگرافهاي مختلف بين سران ايل و سخنرانيهاي مهيج و گيرا، افراد ايل را جهت مبارزه با استبداد صغير (استبداد محمدعلي شاهي) آماده ميکرد و همواره، به عنوان يکي از شخصيتهاي ضداستعماري و استبدادي عصر قاجار مطرح بوده است.
مرحوم بي بي کوکب بختياري"حاجيه بي بي کوکب" بختيار نيز از جمله بي بيهاي عالم به زمان خويش بوده است. وي دختر نصيرخان سردار جنگ و همسر فتحعلي خان سردار معظم بود. بي بي کوکب بختيار را ميتوان اولين زن سفرنامهنويس ايراني دانست. سفرنامه بي بي کوکب نخستين سفرنامه يک بانوي ايراني به فرنگستان است که در هنگام مسافرتش در معيت شوهر نوشته شده است. انشاي بينظير و اديبانۀ حاجيه بي بي کوکب نشان دهنده وسعت اطلاعات ايشان بوده است بطوريکه سفرنامه خود را با سه بار حمد و سپاس به درگاه ايزد يکتا شروع مينمايد: فحمداً ثم حمداً ثم حمداً.
مرحوم عبدالحسين نديمي شهرکي
در چهارم مرداد سال ۱۲۵۲ ش در منزل (علي محمد شهركي) فرزندي متولد گرديد كه به واسطه ارادت خانوادگي به اهل بيت عصمت و طهارت (ع) و به خصوص ابا عبدالله الحسين (ع) ، عبدالحسين ناميده شد. او تحصيلات اوليه متداول آن ايام را در مكتبخانه محل فرا گرفته و سپس مدتي نيز در قطب فرهنگي مجاور منطقه (اصفهان) در نزد برخي از اساتيد آن هنگام به كسب فيض پرداخت.
وي در عنفوان جواني و پس از بازگشت به زادگاه خويش علاوه بر اهتمام به امر كشاورزي به فعاليتهاي جنبي ديگر مانند داير نمودن كارگاه گيوه دوزي روي آورد. و در اين ميان همانند بسياري ديگر از اهل ادب پارسي علاوه بر امرار معاش از اين طريق كارگاه او محفل انس اهل ادب منطقه محسوب ميگرديد. از جمله جالبترين مضاميني كه نديم در آنها درسطح شاعران منطقه چهارمحال و بختياري ميدانداري نموده است ميتوان به مراثي و مدايح ارزشمند با كلامي شيوا و دلنشين در ذكر مناقب خاندان اهلبيت عصمت و طهارت(ع) اشاره نمود.
از ديگر فعاليتهاي ادبي نديم ساخت ماده تاريخهاي ارزشمند جهت ثبت تواريخ مربوط به تولد، وفات و اقدامات بزرگان و مشاهير سطح منطقه و نيز قطب فرهنگي مجاور (اصفهان) كه با ايشان مراودات طولاني داشتهاند ميباشد.
ديوان نديمالشعرا اثر طبع "عبدالحسين نديمي شهرکي " (شاعر قرن ۱۳هجري) است که در قالب چند غزل، قصايد، مسمطات، مثنويات، رباعيات، قطعات، ترجيعبند، مستزاد و سفرنامه مکه به نظم در آمده است .
مرحوم حاج عليقلي خان سردار اسعد دوم بختياريمتولد ۱۲۳۶ از رؤساي ايل بختياري و از سياستمداران دوره قاجار بود، که در جريان انقلاب مشروطه در ايران، به صف مشروطهخواهان پيوست و خودِ او با فتح تهران، به استبداد محمدعلي شاه قاجار پايان داد. هر چند که فتح تهران آغاز دو دستگيها و اختلافات بين فاتحان تهران و مجاهدان و مشروطهخواهان بود.
حاج عليقلي خان پسر سوم حسينقلي خان ايلخاني بود، که پس از به توپ بستن مجلس شوراي ملي به فرمان محمدعليشاه، به پشتيباني از برادرش نجفقليخان صمصامالسلطنه و پسر عموي خود، ابراهيمخان ضرغامالسلطنه، در اعتراض به اين عمل برخاست و پس از فتح اصفهان به دست سواران بختياري، از راه عراق، خود را به بختياري رسانيد و شخصاً فرماندهي سواران بختياري را، در فتح تهران و احياي مشروطيت، عهدهدار شد.
مرحوم حاج مهدي خان آزاده چالشتريمحمد مهدي مشهور به "حاج مهدي خان آزاده"، فاضل، اديب و شاعر چالشتري، در سال ۱۲۷۲ ش در چالشتر بدنيا آمد. پدرش سرهنگ "عزيزالله خان" بود که شرح زندگياش در بخش قبلي اين وبلاگ آمد.
شهرت علمي و فرهنگي: شاعر از خوانين و محترمين چالشتر ، فرزند عزيزالله خان سرهنگ بود. تحصيلات فارسي و عربي خود را نزد اساتيد به پايان رسانيد. وي مردي خليق و مهربان و دوستار دانش و علم بود. اشعار و مکاتبات علمي و تأليفات متعددي داشت. مثل: "ديوان" اشعار ؛ "مسافرتنامهٔ کوهرنگ"؛ "منظومهٔ لاله و ژاله"؛ "سرگذشت دو دختر رشتي"، منظوم "داستان ليلي و مجنون" که در مجلهٔ "نمکدان" به طبع رسيده است.
حاج مهدي خان آزاده چالشتري در جواني
حاج مهدي خان آزاده چالشتري
مرحوم سيد ميرحسين ميرممتازوي نماينده مشهد در دوره ششم مجلس شوراي ملي بود که پس از راه نيافتن به مجلس هفتم، سرانجام در سال ۱۳۱۰ش، حاکم "چهارمحال و بختياري" شد. وي بعدها به حکومت لارستان و سپس فيروز آباد فارس رسيد.
سلسله يادداشتهاي روزانه حسين ميرممتاز که در فصلنامه مطالعات تاريخي (در سال ۱۳۸۳ش) منتشر شده، نمايانگر اوضاع سياسي، اجتماعي دوره پهلوي اول ميباشد.
مرحوم سيّدجلال فرزانه دهکرديوي از کسبه اهل قلم و از سادات فرزانه، و از جمله سادات درب امامزاده شهرکرد ميباشد که خاطرات خود را در چندين دفتر به رشته تحرير درآوره است.
مرحوم حمزه علي صادقيوي ساکن روستاي کاج و ملا مکتبي روستاهاي منطقه اردل بودند که در سال ۱۳۵۷ ش در سن ۹۷ سالگي فوت کردند. وي به تربيت شاگرداني زيادي در منطقه اردل به خصوص در روستاي آليکوه و شهر دشتک پرداخته است.
وي در طول زندگي خود احکام و اسامي مراجع و محل زندگي آنها را يادداشت و به صورت دفتر و دستکهاي متنوع از خود به يادگار گذارده است متوني که در آنها علاوه بر بيان خاطرات و مفاهيم تاريخي به فرزندان خويش نيز در زمينه فراگيري احکام اسلامي و سبک زندگي اسلامي سفارش نموده است.
منوچهر ريسي دهکرديوي متولد ۱۳۲۳ ش در شهرکرد به دنيا آمد در سال ۱۳۴۵ يپلم گرفت و در سال ۱۳۴۶ ش وارد سپاه دانش شده و در سال ۱۳۴۷ ش استخدام ذوبآهن ميشود و در اين حين فوق ديپلم متالوژي (ذوب فلزات) گرفته و در سال ۱۳۵۰ش بورسيه کشور شوروي ميشود وي از دوستان و همکاران شهيد امامقلي جعفرزاده ميباشد که در سفر به شوري با هم همراه بودهاند وي علاقه زيادي به نوشتن خاطرات گذشته دارد.
عليرحم شايان
عليرحم شايان، متولد ۱۳۱۵ ش در روستاي دزک، از توابع شهرستان کيار، استان چهارمحال و بختياري، فرزند مرحوم تقي ميباشد. علوم قديمه را در مکاتب محلّي در محضر چند نفر از معلّمين مکتبدار وقت (منجمله: ملا هيبتالله بابايي دزکي، متخلّص به غواص، حاجي محمد هاشمي، کربلايي محمدهاشم، مشهدي ابوالقاسم للهگاني و امانالله صادقي فرا گرفته و جهت اخذ مدرک تحصيلي کلاسيک به طور متفرقه ادامه تحصيل داده و در سال ۱۳۳۸ ش موفق به اخذ گواهينامه ششم ابتدايي از ادارهي فرهنگ شهرستان مسجد سليمان شده و در سال ۱۳۴۰ ش به عنوان آموزگار روزمزد دولتي به استخدام اداره فرهنگ شهرستان بروجن در آمده و در دبستان اميريّه دزک مشغول به تدريس گرديد. همزمان به ادامه تحصيل پرداخته و پس از اخذ مدرک تحصيلي اول و دوم دبيرستان از اداره آموزش و پرورش شهرستان بروجن در سال ۱۳۳۴ ش به تهران عزيمت نموده و ضمن استخدام در سازمان غله کشور به تحصيل نيز ادامه داده و پس از گذراندن مدارج تحصيلي دبيرستان در سال ۱۳۴۹ ش موفق به اخذ ديپلم در رشته ادبي شده و در کلاسهاي خطاطي که زير نظر استاد غلامحسين اميرخاني در دبستان عيسي بهرامي واقع در خيابان منيريه تهران برگزار بود شرکت و مراحل متوسطه، خوش و عالي را گذرانده و موفق به دريافت گواهينامههاي مربوطه گرديد.
از مهمترين فعاليتهاي ايشان ميتوان به چاپ مجموعه اشعار "آواي شايان"، چاپ مجموعه اشعار "نواي يک شاعر"، چاپ کتاب قيام حسينبنعلي و فلسفه عاشورا، چاپ کتاب "کلار کوه بختياري، چاپ کتاب "احکام ميت"، چاپ کتاب ۱۲بند ميرزا ملال دزکي، چاپ کتاب پارسي سرايان بام ايران شامل زندگينامه و آثار۷۹۳ تن از شعراي استان (۳جلد)، چاپ مقالات متعدد با موضوعات گوناگون، مسئول کانون تعزيه استان(۱۴سال)، مسئول انجمن شعر و ادب دهپويان علامه دهخدا (دزک)، عضو انجمن پژوهشي ايرانشناسي.
خاطرهنويسي در بين مردم چهارمحال وبختياري داراي جايگاه ديرينهاي استدر اين خصوص بابک زمانيپور کارشناس ارشد تاريخ ايران اسلامي در گفتگوي اختصاصي با خبرنگار
مشکات برين درخصوص جايگاه خاطرهنويسي در فرهنگ مردم ايران به ويژه استان چهارمحال و بختياري، اظهار کرد: در کنار خاطرهنويسيهاي جالب توجه در بين مردم ايران از ديرباز در بين مردم چهارمحال و بختياري هم داراي جايگاه ديرينهاي است.
وي افزود: از جمله اين خاطرهنويسها افرادي مانند حسينقلي خان ايلخاني بختياري، حاج خسرو خان سردار ظفر، بي بي مريم بختياري، بي بي کوکب بختياري، عبدالحسين نديمي شهرکي، حاج علي قلي خان معروف به سرداراسعد دوم بختياري، حاج ميرزا مهدي خان آزاده چالشتري، سيد ميرحسين ميرممتاز، سيدجمال فرزانه دهکردي، حمزهعلي صادقي کاجي، منوچهر ريسي دهکردي، علي رحم شايان و ... را ميتوان نام برد.
بسياري از مردم چهارمحال وبختياري اهل نگارش خاطراتشان بودهاندزمانيپور ادامه داد: بسياري از مردم چهارمحال وبختياري اهل نگارش خاطراتشان بوده اند اگر چه اين دفاتر و اوراق در خانههایشان باقيمانده و خيلي از آنها هنوز منتشر نشده است ولي نمونههاي جسته گريختهاي از خاطرات، شرحاحوال، تجربيات و خود زندگينامهنوشتها به صورت موردي منتشر شدهاند اما هنوز آنگونه که بتوان به عنوان يک منبع مستدل به سراغ آنها رفت جايگاه خود را در بين مردم منطقه و محققين باز نکرده است.
مدير گنجينه آموزش و پرورش چهارمحال و بختياري بيان کرد: اين موضوع ميتواند به واسطه عدم شناخت اصول تاريخنگاري شفاهي در ميان نخبگان و صاحبان قلم باشد.
وي گفت: اگر چه تاریخنگاري شفاهي و نگارش خاطرات داراي آسيبهاي خاص ميباشد. از آنجمله هيچگاه افراد در خاطرات خود به اقدامات منفي خويش و نقش خود در بروز حوادث منفي به صورت بيطرفانه اذعان نمينمايند.
اين استاد دانشگاه ادامه داد: مضافبر اينکه نگارش وقايع از سوي افراد صرفا از ديد آنها انجام شده و ميتواند يکسويه و يا با حب، بغض و دخالت اغراض شخصي تهيه شده باشد.
خاطرهنويسي يکي از بهترين منابع براي درک حواشي تاريخي و وقايع استمدير گنجينه آموزش و پرورش چهارمحال و بختياري بيان کرد: با وجود اين تاريخهاي شخصي، خانوادگي و خاطرهنويسيها ميتواند يکي از بهترين منابع براي درک حواشي تاريخي وقايع محسوب شود.
وي گفت: بر اين اساس پيشنهاد مي گردد به منظور بهرمندي آيندگان از ويژگيهاي حوادث و وقايع در روزگار حاضر، آموزش درست خاطرهنويسي در مدارس و مراکز آموزشي مختلف مورد توجه قرار داده شود تا به جاي دفاتري مشهون از يادگارنويسيها و اشعار مختلف همت علاقمندان به اين موضوع منجر به تهيه دفاتري تاريخي گردد.
زمانيپور بيان کرد: در واقع خاطرهنويسي مصداق تمايل عيني انسانها به جاودانگي است همانگونه که از ديرباز در بين آحاد مردم تاريخ مشهود بوده است.
خط نوشتم تا بماند ماندگار من نمانم آن بماند يادگار
يادگار مردم فرهنگدوست فارسان بر دل تپه سنگي چغات پنجعليمدير گنجينه آموزش و پرورش چهارمحال و بختياري با اشاره به اينکه، علاوهبر نمونههاي مختلف خاطرهنويسيهاي اختصاصي، خاطرهنويسي عمومي وجود دارد، بيان کرد: معروفترين نمونههاي خاطرهنويسي، خاطرهنويسي عمومي است که در پهنه چهار محال و بختياري باقيمانده است و توسط مردم فرهنگ دوست فارسان در اواخر دوره قاجاريه با نگارش يادگارها و يادبودهايشان بر دل تپه سنگي چغات پنجعلي شهر فارسان به تاسي از مجموعه سنگ نوشتههاي پنجگانه پيرغار دهچشمه است که در نزديکي موطن خود به يادگار باقيمانده است. و نمونه منحصر به فردي از اين نوع دلنوشتهها و خاطرهنويسيها است.
وي در پايان خاطرنشان کرد: دفاتر پيشنهادات و انتقادات برخي از دستگاهها در گذشته، محتويات صندوقهاي انتقادات و پيشنهادات در قديم، مطالب معروف به کامنتها و پستهاي سايتها، وبنوشتهها و صفحات شبکههاي اجتماعي نيز يکي از همين ابزارهاي بررسي تاريخ اجتماعي هستند که قطعا نگهداري آنها براي نسلهاي آينده ميتواند جالب توجه بوده و يکي از منابع بررسي نگرشها و دلمشغوليهاي مردم امروز محسوب شود.
انتهاي پيام1026ج /۵۳۰م