۰
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۱۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۰۸:۱۶
کد مطلب : ۸۶۸۳
یادداشت/حسام الدین برومند

مارش جنگ یا عزا؟

تحولات منطقه این روزها تحت‌تاثیر حمله احتمالی آمریکا به سوریه قرار گرفته است.اوباما تصمیم‌گیری در خصوص حمله نظامی به سوریه را به کنگره واگذار کرد و بدین ترتیب تا تشکیل جلسه کنگره در نهم سپتامبر - ۱۸ شهریور - موضوع پر هیاهوی حمله واشنگتن به سوریه به تعویق افتاد
 امروز ۱۴/۰۶/۹۲روزنامه کیهان در یادداشتی نوشت:۱- تحولات منطقه این روزها تحت‌تاثیر حمله احتمالی آمریکا به سوریه قرار گرفته است. هفته گذشته ابتدا آمریکایی‌ها بر طبل جنگ کوبیدند و حتی رسانه‌های آمریکایی زمان آن را پنج‌شنبه - ۲۹ آگوست - اعلام کردند ولی پس از آن بود که ولوم مارش جنگ کم و کم‌تر شد تا اینکه اوباما تصمیم‌گیری در خصوص حمله نظامی به سوریه را به کنگره واگذار کرد و بدین ترتیب تا تشکیل جلسه کنگره در نهم سپتامبر - ۱۸ شهریور - موضوع پر هیاهوی حمله واشنگتن به سوریه به تعویق افتاد اما بازار تحلیل‌ها و گمانه‌ها پیرامون بحث یاد شده در صدر رسانه‌های داخلی و خارجی همچنان داغ است.

نکته کلیدی که در این بحث دخالت دارد و بدون شک کمک می‌کند تا صورت مسئله به درستی مشخص شود و در پی آن تحلیل و شناخت صحیحی از موضوع بدست بیاید؛ «متغیر»ی به نام رژیم صهیونیستی است که همواره در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌‌سازی‌های مراکز قدرت در آمریکا نقش دارد.
وضعیت سیاست خارجی کاخ سفید به گونه‌ای طی دهه‌های اخیر پیش رفته است که گویا منافع درهم تنیده و گره خورده‌ای با تل‌آویو دارد.
در این میان فرقی هم نمی‌کند دموکرات‌ها بر سر کار باشند یا جمهوری‌خواهان قدرت را قبضه کرده باشند و برای همین است که هم بوش و هم اوباما بر تضمین منافع رژیم صهیونیستی متعهد می‌شوند و بدون لکنت زبان آن را علنی بیان می‌نمایند.
ناگفته پیداست این سیاست رازآلود آمریکایی‌ها خط حفظ موجودیت رژیم جعلی صهیونیستی را دنبال می‌کند.
از همین روی حتی در مواردی که جای فریبکاری و سناریوسازی و توطئه و... وجود ندارد واشنگتن باز هم بی‌محابا از اسرائیل حمایت می‌کند ولو اینکه هزینه سنگینی بپردازد.
به عنوان نمونه یادآور می‌شود دو سال و نیم پیش وقتی بحث شهرک‌سازی‌های رژیم صهیونیستی در اراضی اشغالی فلسطینیان در سازمان ملل بالا گرفت و ۱۳۰ کشور با صدور قطعنامه‌ای بر تجاوزات و اقدامات غیرقانونی و نامشروع اسرائیل مهر تایید زدند؛‌ آمریکا این قطعنامه را وتو کرد و دولت اوباما علی‌رغم ژست صلح‌طلبانه و دموکراتیک از ابزار دیکتاتورمآبانه «وتو» در شورای امنیت سازمان ملل استفاده کرد تا بقای رژیم جعلی اسرائیل را حفظ کند.
اما این اقدام آمریکا برای آنکه موجودیت رژیم صهیونیستی را صیانت کند مقارن با تحولات منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در بستر بیداری اسلامی بود که ترجیع بند تحلیل‌ها و گزارش رسانه‌های غربی از حقیقتی دیگر خبر می‌داد؛ «آینده اسرائیل در خطر است!»...
پس از آن بود که سال گذشته گزارش ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا که بخش‌هایی از آن در فارین‌پالیسی منتشر شد نشان می‌داد اولا: ارزیابی این ۱۶ نهاد اطلاعاتی آمریکا این است که خاورمیانه بدون اسرائیل در آینده یک واقعیت غیرقابل انکار است و ثانیا: اسرائیل برای منافع ملی آمریکا زیانبار است.
گفتنی است؛ دقیقا در همین ایام بود که نتانیاهو به زبان آمد و عجزآلود گفت: «خطرات بی‌سابقه در کمین موجودیت اسرائیل است». اکنون نیز بر طبل جنگ کوبیدن آمریکا علیه سوریه و محور مقاومت ناشی از شرایط وخامت‌بار رژیم صهیونیستی است. چرا؟ بخوانید ...
۲- اینکه آمریکا به اصطلاح آرایش جنگی می‌گیرد و بیشتر از آن ارتش رسانه‌ای غربی‌ها موضوع حمله واشنگتن به سوریه را پمپاژ می‌نمایند و یا اکنون که نگاه‌ها به تصمیم کنگره درباره جنگ علیه سوریه دوخته شده است؛ همگی با بحث موجودیت رژیم صهیونیستی در ارتباط است.
اذعان لس‌آنجلس‌تایمز که اخیرا در قالب گزارشی آن را منتشر کرد قابل اعتناست که می‌نویسد؛ «آمریکا گفته است در هر صورت حمله به سوریه در جهت حفاظت از اسرائیل خواهد بود.»
گفتنی است که وقتی این حمله احتمالی از سوی اوباما به بهانه مجوز گرفتن از کنگره به تاخیر می‌افتد باز هم منابع رسانه‌ای غربی و عبری موضوع «اسرائیل» را به پیش می‌کشند و از جمله پایگاه صهیونیستی دبکا - نزدیک به موساد - این خبر را به بیرون درز می‌دهد که مسئولان اسرائیلی اعلام کردند اوباما بصورت محرمانه نخست‌وزیر اسرائیل را در جریان به تاخیر افتادن حمله نظامی به سوریه قرار داده است.
این تلاش‌های گسترده که به قیمت هزینه دادن آمریکا برای آغاز یک جنگ نظامی علیه سوریه است اعتراف به این واقعیت نیز هست که سوریه به عنوان بخشی از محور مقاومت توانسته علی رغم اراده و خواست قدرت‌های غربی بایستد و توان جبهه معارضه و تروریست‌ها به‌عنوان کارگزاران آمریکا و غرب در کارزار جنگ نیابتی در سوریه را به فروپاشی بکشاند.
پیروزی اسد و مردم سوریه بر معارضه و تروریست‌ها که براساس شواهد و قرائن غیرقابل خدشه است به وضوح نشان می‌دهد موازنه قدرت و قوا در منطقه به نفع جبهه مقاومت رقم خواهد خورد و اینجاست که آمریکا با حمله به سوریه، هدفگذاری خود را بر تغییر موازنه قوا قرار داده و به اصطلاح ساز جنگ را کوک کرده است.
به عبارت روشن‌تر، ناامید شدن آمریکا و غرب از پیروزی در جنگ نیابتی با سوریه باعث شده است که هزینه مواجهه و جنگ مستقیم را بپذیرد.
آمریکایی‌ها در دو سال گذشته پیرامون مواجهه با سوریه و حذف اسد از قدرت به منظور ضربه زدن به جبهه مقاومت دچار خطای در تحلیل و اشتباهات استراتژیک شده‌اند.
قریب به ۱۰ ماه پیش فارین پالیسی بر اشتباهات و خطاهای راهبردی در مواجهه با سوریه انگشت گذاشت و نوشت:‌«اوباما اوت ۲۰۱۱ طی بیانیه‌ای کتبی اعلام کرد وقت آن رسیده که بشار اسد کنار برود اما ۴۵۲ روز پس از آن موضع‌گیری همچنان در قدرت است.»
اکنون باید خاطرنشان کرد که اسد و سوریه پس از ۷۳۰ روز از اراده آمریکا و غرب همچنان مقاوم ایستاده‌اند و این حاکی از آن است که شرایط منطقه و توان جبهه مقاومت دچار تحولات عمیقی شده و نسبت به دهه‌های گذشته از اقتدار به مراتب بیشتری برخوردار است.
به عبارت دیگر؛ دوره‌ای که آمریکا خود را «فعال مایشاء» بر افکار عمومی منطقه جا زده بود و برخی می‌پنداشتند هر رویداد و اتفاقی ساخته و پرداخته طراحی‌های به اصطلاح پیچیده اتاق‌های فکر و فرمان آمریکایی است سپری شده است.
۳- اکنون سؤال این است که آیا حمله احتمالی آمریکا به سوریه، حاشیه امن موقتی برای اسرائیل ایجاد می‌کند؟
پاسخ به این سؤال‌ها و نظایر آن منفی است چون وقتی آمریکا برای حفظ موجودیت اسرائیل گزینه نظامی علیه سوریه را انتخاب می‌کند باید بداند که مسئله فقط به سوریه ختم نخواهد شد و این کشور بخشی از جبهه مقاومت است که واکنش از این نقطه به اقدام نظامی آمریکا غیرقابل پیش‌بینی و غیرقابل محاسبه است.
مشکل آمریکایی‌ها این است که نمی‌توانند به طور مشخص پیامدهای حمله احتمالی به سوریه را ارزیابی کنند. این مشکل جدا از مشکلات داخلی آمریکا برای آغاز یک جنگ جدید است.
یعنی اگر آمریکا با دو چالش «افکار عمومی» و «اقتصاد» برای هرگونه جنگ و درگیری دست و پنجه نرم می‌کند مشکل بزرگ‌تر آن است که شاید هدف‌گذاری نهایی آنها برای جنگ علیه سوریه- بخوانید نجات اسرائیل- به بن‌بست بخورد و از قضا یک نقض غرض رخ بدهد و جنگ علیه سوریه به عنوان کاتالیزوری عمل نماید که صدای ناقوس مرگ رژیم‌صهیونیستی زودتر به گوش برسد.
بنابراین اگر چه اسرائیل مشوق آمریکا در حمله به سوریه است و در همین راستا هدف آمریکا از حمله به سوریه تامین امنیت اسرائیل ارزیابی می‌شود ولی پیامد اصلی این حمله هراس استراتژیک آمریکاست که مبادا موجودیت رژیم‌صهیونیستی در واکنش جبهه مقاومت به حمله نظامی علیه سوریه آنچنان به خطر بیفتد که طومار این رژیم جعلی زودتر از ارزیابی‌های اطلاعاتی و راهبردی غرب پیچیده شود. اینکه تصمیم حمله به سوریه فعلاً به تعویق افتاده را می‌توان ناشی از همین نکته دانست.
البته تظاهرات فراگیر ضد جنگ در آمریکا به اضافه بحران اقتصادی در آمریکا عوامل دیگری هستند که در مرتبه بعدی کار را برای تصمیم‌گیری واشنگتن سخت کرده است.
ژنرال مارتین دمپسی رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا در نامه اخیر خود به کمیته نیروهای مسلح کنگره این کشور هزینه حمله به سوریه را ماهانه بیش از یک میلیارد دلار اعلام کرده است و این در حالی است که آمریکا بیش از ۱۷ هزار میلیارد دلار کسری بودجه دارد. و اگر با این اوصاف حمله به سوریه به بهای تسریع در روند اضمحلال رژیم‌صهیونیستی نیز باشد آن وقت یک راه بیشتر برای دولت اوباما که مدعی «دیپلماسی هوشمند»! است باقی نمی‌ماند؛ «تعویق حمله به سوریه را به تعلیق تبدیل نماید.» در غیر این صورت کابوها باید به فکر مارش عزا برای صهیونیست‌ها باشند.

حسام‌الدین برومند
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۱۸ آبان ۱۴۰۳

ساعت:

۱۲:۵۱:۵۹

8 Nov 2024