۰
plusresetminus
تاریخ انتشارچهارشنبه ۲۳ مرداد ۱۳۹۲ - ۰۷:۵۵
کد مطلب : ۸۱۰۲

روستائیانی که شاد و خرم و باصفا نیستند...

سال هاست که فرهنگ شهر و شهر نشینی به روستا های مان هم نفوذ کرده است و ما خوشحال از اینکه پیشرفت کرده ایم اما نمی دانیم در قبال این به ظاهر پیشرفت چه بهای گرانی پرداخته ایم .
روستائیانی که شاد و خرم و باصفا نیستند...
به گزارش جهانبین،
سال هایی را به خاطر دارم که در هر خانه ای جدای از انبوه مرغ و خروس و اردک و غاز و ......حداقل یک راس گاو برای تامین لبنیات خانوار نگهداری می شد ،سال هایی را به خاطر دارم که حتی بزرگ روستا هم از اینکه گاو و گوسفند در خانه اش نگه می دارد شرمنده کسی نبود ،سال هایی را به خاطر دارم که دار قالی مونس مادران روستاییمان بود ،اگرچه پرداختن به این امور روستائیان را از بسیاری کارها باز می داشت و شاید مانع اموری چون گردش و تفریح شان میشد اما خوب یادم هست که مردم به همان اندک چیزی داشتند قانع بودند و با همان قالی و گاو و گوسفندشان شاد ..........
خوشا بحالت ای روستایی چه شاد و خرم چه با صفایی

در شهر مانیست جز دود و ماشین دلم گرفته از آن و از این......

دلم می سوزد به حال بچه های اواسط دهه ی هفتاد به بعد بچه هایی که از آن روز های شیرین روستا هیچ چیز را به خاطر ندارند ،چرا که از آن روزها چیزی را ندیدند که بخواهند به یاد داشته باشند.

در آن روزها اگرچه کوچه های روستایمان خاکی بود اما دل مردم روستا پاک و زلال و آئینه ای بود ،روزهایی که اگرچه روستایمان به تلفن و اینتر نت و شبکه ی تلفن همراه مجهز نشده بود اما بیشتر دلمان برای هم تنگ میشد ،روزهایی که هیچ خانواده ای محتاج مغازه ها نبود تا اگر روزی پول در خانه نداشته باشند مجبور باشند جلو مغازه دار محلشان گردن خم کنند،شاید در آن سال ها و روزه کمتر در روستا موتورسیکلت و ماشین میدیدی اما بیشتر زیبایی را به چشم می آمد ........

سال ها گذشت و خانه ها چهره ای جدید به خود گرفتند ،در خانه های روستایی دیگر جایی برای نگهداری گاو و گوسفند ساخته نشد ،مرغ و خروس و اردک و غاز را به خاطر اینکه حیاط ها را کثیف می کردند از خانه ها راندند ،کار بر روی زمین های با برکت کشاورزی رها شد و کشاورزان برای کسب درآمد بیشتر زمینهایشان را با ماشین و پول و خانه ی شهر و ....عوض کردند .

اکثر آنان که از روستا ها رفتند با هر تلاش و زحمت که بود پولدار شدند و گاه گداری برای تفریح و لذت به روستایشان می آیند و برمی گردند اما نمی داندد با این کار چه آتشی در دامان روستا هایشان می اندازند ،جوانان روستایی که خدا را شکر اغلب تحصیل کرده نیز شده اند با دیدن وضع مرفه اقوام و خویشانانشان که با کوچ از روستا به شهر متمول شده اند دیگر رغبتی برای ماندن در روستا ندارند ،کار تلاش در روستا متوقف میشود و با وجود همه ی امکانات در روستا ها اعم از گاز و برق و آب و تلفن و اینترنت و مدرسه و مرکز بهداشتی درمانی و .....روستا ها روز به روز از سکنه خالی میشوند .

آنان هم که توان کوچ به شهر را ندارند دیگر تمایلی به زندگی روستایی ندارند ،دیگر نگهداری گاو و گوسفند و مرغ و خروس برایشان بی کلاسی است ،دختران روستا دیگر هنر قدیمی مادرانشان را پی نمی گیرند و قالی بافی را رها کرده اند .......

جالب است که شهر نشین ها زمین های کشاورزی روستائیان را می خرند و روستائیان همه چیزشان را به بهایی اندک می هند و می روند ،روستائیان خاطراتشان را با پول مبادله می کنند .....

حالا دیگر روستا ها به شهر های کم جمعیتی تبدیل شده اند که هیچ رنگ و یویی از آن صفا و صمیمیت روستا در آن مشاهده نمی شود ،ای کاش به داد روستا هایمان برسیم قبل از آنکه شهر و شهرنشینی همه چیز را در خود ببلعد


مهدی بهزادی
مرجع : پایگاه خبری تحلیلی کیار بیدار
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳

ساعت:

۰۶:۰۵:۳۷

23 Nov 2024