۰
plusresetminus
تاریخ انتشارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۲ - ۱۳:۱۱
کد مطلب : ۷۷۷۴

نیمه پنهان پیدایی تجدید نظرطلبان


اصلاح‌طلبان ناب یا پدرخوانده‌ها یا به قول خودشان اصلاح‌طلبان حقیقی کسانی هستند که رأی مردم در دوم خرداد ۱۳۷۶ را به رأی «نه» به جمهوری اسلامی تحلیل کردند و برای اجرایی کردن این «نه» برنامه‌ریزی نمودند. این برنامه‌ریزی در سه سطح طراحی شد:

۱- سطح تئوریک و نظرپردازی: با نوشتن مانیفست‌هایی مانند «جمهوری‌خواهی»‌، «مشروطه‌خواهی» و«دموکراسی‌خواهی» از یک سو و نوشتن کتاب‌ها و مقالات مختلف در نسبت دین و سیاست یا نهاد دین و نهاد سیاست از سوی دیگر، سعی نمودند بستر فکری- تئوریک فضای جدید را سامان‌دهی نمایند. پیش نیاز این بخش قبلاً توسط همین جماعت در ماهنامه کیان از یک سو و دسترسی به اطلاعات استراتژیک نظام در مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست جمهوری فراهم شده بود.

۲- سطح حقوقی و پارلمانتاریستی: بخشی از پروسه اصلاح‌طلبی در قالب «استحاله پارلمانی» و با راهبرد «عدم خشونت» دنبال شد که اگر پنج لایحه یا طرح مانند اصلاح قانون انتخابات،‌اصلاح قانون مطبوعات، تبیین اختیارات ریاست جمهوری، ‌لغو قانون گزینش‌ها و پیوستن به کنوانسیون زنان از فیلتر شورای نگهبان عبور می‌کرد این استحاله به صورت تدریجی اتفاق افتاده بود و اکنون از نظام جمهوری اسلامی چیزی باقی نمانده بود و اگر هم چیزی باقی مانده بود، به تعبیر مقام معظم رهبری، پسوند «اسلامی» بود که دیگر خاصیتی نداشت.

۳- سطح رفتاری و اجرایی: این سطح مبتنی بر سه عرصه بود که مرحوم سحابی از آن با عنوان ۱- نفوذ در ارکان حاکمیت مانند مجلس. ۲- مطبوعات. ۳- جنبش دانشجویی نام می‌برد. دو مورد آخر وظیفه «فشار از پایین» را برای «فتح سنگر به سنگر» به عهده داشتند که با تیزبینی نظام هر دو خنثی شد و کولی‌دهندگان آن روز جنبش دانشجویی به همراه روزنامه‌نگاران و مطبوعاتچی‌هایی مانند سازگارا و گنجی اکنون در دامان ارباب در واشنگتن به سر می‌برند. به انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ که برگردیم خواهیم دید که گزینه اصلاح‌طلبان - یعنی آقای عارف- به هیچ یک از مطالبات اصلاح‌طلبان ناب نپرداخت. عارف شعار‌هایی را مدنظر داشت که قالیباف و رضایی داشتند. تورم،‌ اشتغال و معیشت شاه‌بیت شعار انتخاباتی عارف بود. بنابر این خط قرمز عارف بر گفتمان شناخته‌شده اصلاح‌طلبی، موجب حذف وی شد. اصلاح‌طلبان اکنون (پس از عارف) به گزینه عاریتی نزدیک شدند. به قول خاتمی: اکنون که نمی‌توانیم به آنچه می‌خواهیم برسیم، لااقل آنچه نمی‌پسندیم را (وضع موجود) تغییر دهیم و این حداقل برای آنان راضی‌کننده بود. اما پس از انتخاب روحانی و پس از یک سردرگمی چند هفته‌ای به نظر می‌رسد نیمه پنهان‌شده اصلاح‌طلبان در آیینه دکتر روحانی تابانیده می‌شود تا برق آن چشمان روحانی را می‌آزارد یا نوازش می‌دهد. در هفته گذشته، ادبیاتی مانند «توسعه سیاسی» و «جامعه مدنی» مجدداً روانه رسانه‌ها شد و بخش داخل و خارج اصلاح‌طلبان سخن از لزوم توسعه سیاسی را مطرح کردند. مرتضی کاظمیان در خارج این مسئله را طرح و برخی مانند حجاریان به همان راهبرد فشار از پایین اشاره کردند. حجاریان می‌گوید: نباید همه اصلاح‌طلبان به قدرت و ورود به دولت فکر کنند. باید به سمت فعالیت‌های مدنی رفت. عده‌ای به دانشگاه بروند و عده‌ای روزنامه‌نگاری کنند. یعنی همان دو ابزاری که زمان اصلاحات وظیفه فشار از پایین را به عهده داشتند (مطبوعات و جنبش دانشجویی) مجدداً فراخوانی و یادآوری می‌شوند. بنابر‌این ممکن است اصلاح‌طلبان که به حداقل‌ها تن داده بودند،‌اکنون زمینه را برای استمرار همان عقایدی که تجربه شده است، مساعد ببینند. برخی از آنان دولت روحانی را دولت چهار ساله می‌دانند. شاید این قضاوت از آن رو صورت می‌گیرد که سایه سنگین طراحی‌های پنهان آنان، شعار‌های اصلی روحانی، مبتنی بر رفع تورم و ایجاد اشتغال و... را به محاق ببرد و این چنین دولت روحانی دولتی مستعجل جلوه نماید و مردم احساس کنند حاشیه‌ها بر متن غلبه کرد و مشکلات آنان به کلی گم شد. نیروهای انقلاب اسلامی باید تولید مفاهیم جدید یا بازخوانی مفاهیم پیشین را با دقت رصد نمایند وگرنه این جماعت به ترک عادت نخواهد رسید. چرا که ترک عادت را موجب مرض می‌دانند. وزارت آموزش و پرورش کمتر از وزارت علوم نیست. بنابر این جا خالی دادن‌ها نباید موجب غفلت شود و دوباره معرکه‌آفرینی بر کشور سایه افکنده و معرکه‌آفرینان نیروهای انقلاب را مسبب تولید هر ۹ روز یک بحران بدانند و خود را همانند آن روزها طرفدار مردم و بقیه را اقلیت بدانند.
عبدالله گنجی
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳

ساعت:

۰۵:۴۱:۵۷

15 Nov 2024