نتیجه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری که در ۲۴ خرداد برگزار شد، بیش از آنچه برای سیاسیون و جریانهای سیاسی داخل کشور غیرمنتظره باشد، غربیها را دچار شوک و حیرت کرده و آنها را بر سر دوراهی دشواری قرار داده است.
کمتر از یک ماه به آغاز رسمی ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی باقی مانده است و غرب، خصوصاً آمریکا باید زودتر سیاست خودش را در قبال ایران روشن کند تا معلوم شود در غرب افراطیها تصمیمگیرند یا اعتدالگراها!
نتیجه انتخابات یازدهمین دوره ریاست جمهوری که در ۲۴ خرداد برگزار شد، بیش از آنچه برای سیاسیون و جریانهای سیاسی داخل کشور غیرمنتظره باشد، غربیها را دچار شوک و حیرت کرده و آنها را بر سر دوراهی دشواری قرار داده است.دوراهی جدید غرب در مواجهه با ایران، پرهزینه است و شاید بتوان گفت آنها ناگزیرند بین بد و بدتر یکی را انتخاب کنند.
غرب خوب میداند که در ایران انقلاب نشده است، بلکه انتخاباتی در چارچوب سیاستهای نظام برگزار شده و فرد منتخب، یکی از چهرههای شناخته شده همین نظام است. لذا یکی از گزینههای پیش روی غرب، ادامة رفتارهای گذشته بدلیل قائل نبودن تفاوت بین دکتر روحانی با دیگران یا بدلیل برداشت غلط از نتیجه انتخابات است. تشدید فشارها و تداوم تحریمها برای دستیابی به نتایج مهمتر، چارچوب رفتاری غرب در صورت انتخاب این گزینه خواهد بود.
انتخاب این گزینه موجب دردسرها و زحمتهایی برای جمهوری اسلامی ایران خواهد شد اما از سوی دیگر دشمنشناسی ملت ایران و دیگر ملتها را تعمیق خواهد بخشید و بر نفرت ملتها خصوصاً ملت ایران از غرب خواهد افزود. در پیش گرفتن این راه، جمهوری اسلامی ایران را در ادامه برنامه هستهای خویش مصممتر خواهد کرد و جریان میانهرو را ناکام و اقبال به این جریان را از بین خواهد برد. انتخاب این راه از سوی غرب، بیش از پیش ثابت میکند که مشکل غرب و خصوصاً امریکا با اصل نظام جمهوری اسلامی ایران است و نه این جریان و آن جریان و یا فعالیتهای هستهای ایران. مجله فارین پالیسی : با تعیین رئیس جمهور جدید، موضع هستهای ایران تغییر نمیکند. روحانی ده سال پیش مذاکراتی با غرب داشت که بدلیل تعلیق غنیسازی مورد انتقاد شدید محافل داخلی ایران قرار گرفت. احتمالاً روحانی بار دیگر برای اتخاذ موضع نرمش در برابر غرب پا پیش نمیگذارد. وی تنها در صورتی امتیاز میدهد که مطمئن شود در قبال آن امتیازی خواهد گرفت.
انتخاب این گزینه همچنین به پیچیدهتر شدن روابط دو کشور و افزایش هزینهها برای اصلاح آن منجر خواهد شد.راه دیگر پیش پای غرب، آن است که حجتالاسلام روحانی و دولت یازدهم را فرصتی برای تعامل با ایران خصوصاً در موضوع هستهای بداند و با کاهش فشارها و صریحتر بگوییم، حذف یا کاهش تحریمها و در مقابل، گرفتن امتیازاتی معتدل و همسنگ، مسیر بهبود روابط بین دو طرف هموار شود و معاملهای منطقی و هموزن و نه از جنس آب نبات چوبی در مقابل دُرّ غلطان، تحقق یابد.
انتخاب این گزینه که همواره مورد استقبال جمهوری اسلامی ایران بوده است، شرایط اقتصادی کشور را بهبود خواهد بخشید و به ارتقاء موقعیت منطقهای و بینالمللی ایران نیز کمک خواهد کرد و در مجموع شرایطی را فراهم خواهد آورد که همه علاقمندان به ایران از آن خشنود خواهند شد.دستاورد غرب در انتخاب این گزینه، گامی در جهت اثبات حسن نیت خود، عدم افزایش نفرت ایرانیان از او و در معادلات سیاسی داخل ایران، تقویت جریان موسوم به میانهرو خواهد بود.دستاورد دیگر غرب در قبال این گزینه، برطرف شدن یا کاهش دغدغههایش از فعالیتهای هستهای ایران است، اگر در ابراز این دغدغهها صادق باشد!
این گزینه همان گزینهای است که سالهاست بعنوان گزینه « بُرد ـ بُرد» از آن یاد میشود و خود غربیها و بیش از همه امریکا، مانع تحقق آن بودهاند.از مجموع اظهارنظرها و تحلیلهایی که پس از انتخابات اخیر ایران در غرب مطرح و ارائه شده است میتوان سردرگمی بین این دو گزینه را مشاهده کرد.در ذیل مواردی از این اظهارنظرها را مرور میکنیم:
۱) روزنامه فیگارو چاپ پاریس در تحلیلی از انتخابات ایران نوشت: « زمانی که حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود، دولت ایران با امضای پروتکل الحاقی « ان پی تی » با بازرسی سرزده از مراکز اتمی ایران موافقت کرد. روحانی برخلاف احمدینژاد نه خواستار نابودی اسرائیل شده و نه تراژدی هولوکاست را کم اهمیت جلوه داده است».
در همین حال، مجله فارین پالیسی چاپ امریکا اینگونه نوشت: « با تعیین رئیس جمهور جدید، موضع هستهای ایران تغییر نمیکند. روحانی ده سال پیش مذاکراتی با غرب داشت که بدلیل تعلیق غنیسازی مورد انتقاد شدید محافل داخلی ایران قرار گرفت. احتمالاً روحانی بار دیگر برای اتخاذ موضع نرمش در برابر غرب پا پیش نمیگذارد. وی تنها در صورتی امتیاز میدهد که مطمئن شود در قبال آن امتیازی خواهد گرفت. اکنون توپ در زمین واشنگتن است و اگر امریکا نتواند امتیازی به ایران بدهد هیچ تغییری صورت نخواهد گرفت ». یکی از راههای پیش پای غرب، آن است که حجتالاسلام روحانی و دولت یازدهم را فرصتی برای تعامل با ایران خصوصاً در موضوع هستهای بداند و با کاهش فشارها و صریحتر بگوییم، حذف یا کاهش تحریمها و در مقابل، گرفتن امتیازاتی معتدل و همسنگ، مسیر بهبود روابط بین دو طرف هموار شود،انتخاب این گزینه که همواره مورد استقبال جمهوری اسلامی ایران بوده است.
۲) چهار روز پس از انتخابات ایران، کمیته فرعی روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا، نشستی را برای بررسی نتیجه انتخابات برگزار کرد.علیرضا نادر، عضو اندیشکده "RAND" در این جلسه اظهار داشت: « ریاست جمهوری روحانی احتمالاً فرصت بهتری برای حل بحران اتمی از طریق دیپلماسی فراهم خواهد کرد. سابقه او در مقام مذاکره کننده اتمی توانمند و فردی میانهرو در زمینه سیاست خارجی، امید دهنده است ».
وی در ادامه میافزاید: « واشنگتن و متحدانش باید آماده باشند تا به ایران راهی ارائه دهند که در آن حق ایران برای غنیسازی اورانیوم به رسمیت شناخته شود و در ازای محدودیتهای قابل تایید بر برنامه اتمی، از میزان تحریمهای سخت موجود بر کشور کاسته شود ».
تحلیلگر دیگر این نشست خانم سوزان مالونی از موسسه بروکینگز بود. وی در ابتدا تصریح کرده است: « انتخاب یک رئیس جمهور جدید هیچ یک از نگرانیها یا اولویتها را تغییر نمیدهد» و انتخابات ایران را « کاملاً نمایشی و بیفایده » ارزیابی میکند ولی در عین حال در ادامه چنین میگوید: « این دوران برای واشنگتن فرصت فوقالعادهای است. نشانههایی از میانهروی داخلی در ایران میتواند مشوقی برای از میان رفتن ائتلافهای بینالمللی قدرتمند برای اعمال تحریمها علیه این کشور باشد ... با این وجود هر اتفاقی که روی دهد، ما باید از این که روند سیاستهای ایران در جهتی خلاف بینش و تفکر معمول در حرکت است، خرسند و خشنود باشیم. این امر یک علامت خوشیمن است و باید آن را به فال نیک گرفت ».
وی در ادامه میگوید: « اولین و مهمترین چیز آن است که سیاستگذاران امریکا باید درک کنند که روحانی نیاز دارد به ایرانیان نشان دهد که میتواند پاداشهای ملموس در قبال پیشنهادات دیپلماتیک از جامعه بینالملل دریافت کند. این بدین معناست که واشنگتن باید خود را برای پیشنهاد لغو چشمگیر تحریمها، در ازای هرگونه امتیازی در مسئله هستهای، آماده سازد».
۳) در بین مقامات رسمی دولت امریکا و رژیم صهیونیستی اما اظهارنظرهای متفاوتی وجود دارد. از جمله ۴۵ نماینده کنگره امریکا طی نامهای به اوباما با اعلام اینکه، « حسن روحانی، رئیس دولت آینده ایران، از برنامه هستهای جمهوری اسلامی ابراز حمایت کرده است » خواستار شدت گرفتن فشارها بر ایران شدند. یووال اشتاینیتز وزیر اطلاعات و امور راهبردی اسرائیل هم بتازگی گفته است: « روحانی با شهره بودنش به میانهروی، ابزاری مطلوب است برای اینکه به آیتاللهها اجازه دهد بمب اتمی داشته باشند ».
کمتر از یک ماه به آغاز رسمی ریاست جمهوری دکتر حسن روحانی باقی مانده است و غرب، خصوصاً امریکا باید زودتر سیاست خودش را در قبال ایران روشن کند تا معلوم شود در غرب افراطیها تصمیمگیرند یا اعتدالگرها! مهدی فضائلی