به گزارش
جهانبین نیوز، نشانههایی هست که دیپلماسی عمومی بهزودی به بخش اصلی راهبرد آمریکا در مقابل دولت آقای حسن روحانی تبدیل خواهد شد. این بهدلیل فهم کاملاً ویژهای است که آمریکاییها از انتخابات ۲۴ خرداد در ایران به دست آوردهاند.
آمریکاییها فعلاً از انتخابات ایران چند چیز فهمیدهاند:
۱- حسن روحانی نیروی نظام است نه کاندیدای اپوزیسیون و بنا هم ندارد نقش اپوزیسیون را بازی کند.
۲- اگر نظام نمیخواست مسلماً روند کارها اینطور که پیش رفته پیش نمیرفت، بنابراین درون نظام مخالفت جدی با ریاست جمهوری روحانی وجود نداشته است.
۳- پیروزی حسن روحانی محصول عوامل متعددی است اما مهمترین آنها این است که مردم ایران خواهان رفع تحریمها و حل مشکلات اقتصادی هستند.
۴- دولت آمریکا آمادگی این شرایط جدید در ایران را نداشته است و بنابراین باید هرچه سریعتر راهبرد خود را در مقابل ایران بازنویسی کند.
فعلاً کاری نداریم که این ارزیابیها تا چهحد صحیح است. اینکه آمریکاییها از انتخابات ایران دقیقاً چه فهمیدند و آنچه فهمیدند چقدر درست است، موضوع نوشتههایی دیگر خواهد بود. آنچه مهم است این است که از دل این فهم جدید نتایج مهمی بیرون میآید که یکی از آنها این است که دولت آمریکا تصمیم خواهد گرفت آنچه را دیپلماسی عمومی در مقابل ایران خوانده میشود قوت ببخشد و این بدان معناست که دوران جدید از سخن گفتن با مردم ایران از جانب مقامهای غربی بهویژه مسئولان دولت آمریکا آغاز خواهد شد.
چرا اینگونه است؟ اکنون فرض آمریکاییها این است که توانستهاند با استفاده از ابزار تحریمها افکار عمومی ایران را بهسمت سازش متمایل کنند. این فرض البته بسیار احمقانه و مبتنی بر نادیده گرفتن این واقعیت مهم است که برای مردم ایران حل مشکلاتشان مهم است و رأی ۲۴ خرداد هم رأی به حل مشکلات بوده نه رأی به سازش یا غیر آن؛ اما درهرحال یکی از مهمترین نتایجی که از دل آن بیرون میآید این است که آمریکاییها فکر میکنند توان اثرگذاری آنها روی افکار عمومی ایران زیاد شده است.
نتیجه این ارزیابی طبعاً این خواهد بود که دولت آمریکا تلاش خواهد کرد بهموازات دیپلماسی رسمی و مذاکرات با ایران، دیپلماسی عمومی و حرف زدن با ملت ایران را هم با قوت پیش ببرد. من تصور میکنم شکل کار به این صورت خواهد بود که دولت آمریکا تلاش خواهد کرد ضعفهای خود در حوزه دیپلماسی رسمی را با دیپلماسی عمومی بپوشاند. احتمالاً در مذکرات با دولت جدید ایران مجدداً پیشنهادهایی بین دو طرف ردوبدل خواهد شد. نشانههایی هست ــ از جمله سخنان روز ۳ تیر ریچارد هاس رییس شورای روابط خارجی امریکا در سیانان ــ که میتوان از آن نتیجه گرفت که دولت امریکا بنا دارد از این به بعد هر پیشنهادی به دولت ایران داد بلافاصله آن را رسانهای کند. هدف هم این خواهد بود که مردم ایران حس کنند آمریکا دولتی خیرخواه و بهدنبال حل مسئله هست و مشکلی هم اگر باشد از جانب طرف ایرانی است که حاضر به پذیرش پیشنهادهای خوش آب و رنگ نیست.
به این ترتیب دولت آمریکا تصور میکند که قادر خواهد بود ظرف مدت زمان معینی مردم را ــ که انتظار حل مشکلات در آنها روز به روز قویتر میشود ــ در مقابل نظام قرار داده نوعی فشار اجتماعی برای پذیرش پیشنهادهای غرب روی دولت، تیم مذاکره کننده و اصل نظام ایجاد کند.
دولت آقای روحانی باید بداند که این بار مدلی از دیپلماسی که در فاصله سالهای ۸۴ ــ ۸۲ در پیش گرفته شد و عموماً مبتنی بر پنهان نگهداشتن اطلاعات از افکار عمومی بود دیگر جواب نمیدهد. آمریکاییها برای افکار عمومی ما نقشه کشیدهاند و نمیتوان جامعهای را که دشمن مدام در حال عملیات روی آن است، به حال خود رها کرد. بهموازات اینکه دشمن با مردم ما حرف میزند، ما هم باید با مردم خود سخن بگوییم.