به گزارش
جهانبین نیوز؛ به نقل از
زنگ خبر، سيد روحالله مصطفوي ملقب به امام خميني رهبر انقلاب اسلامي و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران روز بيستم جمادى الثانى 1320 هجرى قمرى مطابق با 30 شهريـور 1281 هجرى شمسى ( 24 سپتامپر 1902 ميلادى) در شهرستان خمين از توابع استان مركزى ايران در خانواده اى اهل علـم و هجرت و جهاد پـاى بـر خـاكدان طبيعت نهاد و در 14 خرداد سال 1368 هجري شمسي به ملکوت اعلي پيوست.
در نيمه خرداد سال 1368 خود را آمده ملاقات عزيزي ميکرد که تمام عمرش را براي جلب رضاي او صرف کرده بود و قامتش جز براي او، در مقابل هيچ قدرتي خم نشده و چشمانش جز براي او گريه نکرده بود.
او خود در وصيتنامهاش نوشته است: "با دلي آرام و قلبي مطمئن و روحي شاد و ضميري اميدوار به فضل خدا از خدمت خواهران و برادران مرخص و به سوي جايگاه ابدي سفر ميکنم و از خداي رحمان و رحيم ميخواهم که عذرم را در کوتاهي خدمت و قصور و تقصير بپذيرد و از ملت اميدوارم که عذرم را در کوتاهيها و قصور و تقصيرها بپذيرند".
مردم هنگامي که رو به ضريح او ميايستند در پاسخ به اين جملات متواضعانه امام زمزمه ميکنند: "اماما! از کدام تقصيرها و قصورها سخن ميگويي! تا آنجا که ما و پدرانمان ديده و شنيده و به ياد داريم تو همه خوبي و پاکي و نور بودي".
سرودههاي عارفانهاش، همه حاکي از درد فراق و بيان عطش لحظه وصال محبوب بود و اينک اين لحظه شکوهمند براي او و جانکاه و تحمل ناپذير براي پيروانش فرا ميرسيد.
امام خميني رحمه الله مي فرمود: «تکليف ما اين است که از اسلام صيانت کنيم و حفظ کنيم اسلام را». ايشان موقعيت مکاني و نيز مصلحت شخصي را در حفظ مصلحت اسلام و انجام تکاليف الهي دخيل نمي دانست و مي فرمود: «پيش من مکان معيني مطرح نيست؛ عمل به تکليف الهي مطرح است، مصالح عاليه اسلام و مسلمين مطرح است».
او مثل خيلي هايي نبود که براي پيروزي حق، ناحق بکنند! او گويي مبعوث شده بود براي دوران غيبت کبري که حتي از عالمان اين قوم هم دست گيري کند! او گويي آمده بود براي گذاشتن سنگ بناي حاکميت پسر فاطمه! او آمده بود تا مبداء تحولات باشد!
او اين مهم را به رخ همه کشيد که عيار روحانيت به جريان سازي و رهبري است نه اعتياد به مسئوليت و خواهان قدرت بودن و مجلس وعظ و ذکر و گوشه نشيني! او ثابت کرد که عيار علم به بلندتر شدن عمامه ها نيست و چه بسيارند عمامه هايي که آمدند و رفتند و مي آيند و مي روند!
امام خميني (ره) مردي بود که آموخت چه گونه از ظالم حق مان رابگيريم، آموخت که زيربار حرف زور نرويم، آموخت زير بار بدعت ها نرويم، آموخت که ميتوانيم، امام خميني (ره) همچون چراغ هدايتي است که باعث روشنايي صراط مستقيم در عصر جاهليت ايران بود.
يکي از اشتباهاتي که معمولا در نوشتههاي مربوط به انقلاب اسلامي انجام ميشود اين است که امام را با رهبران ديگر مقايسه ميکنند در حالي که امام شخصيتي بود که با ايمان قاطع به خدا و توکل به خدا و فقط براي او حرکت ميکرد و هيچچيز براي او محدودکننده و مانع نبود.
امام خميني (ره) اتکاي فوقالعادهاي به مردم داشت و نگاه ايشان به مردم نه از اين جهت بود که راي جمع کنند يا طرفدار و سياهيلشکر داشته باشند بلکه ايشان با ايمان قاطع براي خدمتگزاري به مردم آمده بود و مردم هم اين مساله را درک کرده بودند.
او ابرمرد تاريخ و بيدارگر جهان بود، روح اسلام بود که در عصر حاضر در کالبد مرده و بي روح اسلام ايران دميده شد و آن را دوباره زنده کرد.
و او حماسه اي فراموش نشدني در قلب تاريخ بشريت است.
حميدرضا مرزبان
انتهاي پيام1026ج /520ز