براستي چه کسي حقوق شهروندي را لگدمال مي کند؟
حقوق آذر ماه فرهنگيان تا روز سوم دي ماه واريز نشد، شب يلدا برخي کاخ نشينان در تنعم بودند و معلمان و فرهنگيان پيش زن و بچه شان شرمنده، برخي نور چشمي ها دستانشان در بيت المال دراز کردند و هر جور دلشان خواست براي خود حقوق نوشتند! مگر کسي مي تواند براي خودش حقوق بنويسد؟
بله، در اين سه سال و اندي از دولت هر روز بيت المال زير و رو شد، عجيب است اين دست درازيها به بيت المال، شکل قانوني بخود گرفته و برخي دولتي ها بويژه نجومي خواران را بعنوان ذخيره انقلاب ياد مي کنند. اين پروسه دفاع از حقوق شهروندي است؟
آيا مفهوم چنين کارهايي بجزء تضييع حقوق ملت چيزي ديگر است؟
اين قوه مجريه، براساس اصل تفکيک قواء بايد در مقام اجرايي کشور نقش ايفاء نمايد، وظايف رييس جمهوري بهبود وضعيت اقتصادي کشور، تسهيل شغل، رفع بيکاري، مبارزه با تبعيضي، توسعه سياسي کشور و تقويت بنيه اقتصادي، ديني فرهنگي و سياسي کشور و کمک و تعامل سازنده با ساير قواء حاکم کشور باشد.
اصولاً حقوق جمع حق از طريق طرح و لايحه از سوي صاحبنظران حقوقي قوه قضايي تدوين و به مجلس جهت تصويب و قانون ارسال مي گردد، دولت بجاي ايفاي نقش ساير قواء بايد به دنبال بهبود وضعيت نابسامان اقتصادي باشد .
برخي مردم حتي نان شب خود را ندارند و به سختي آنرا تهيه مي کنند، دولت بايد فکري به حال اين همه بيکار جامعه بکند بايد به دنبال اشتغال باشد، وام ازدواج جوانان و وام مسکن در کجاي سبد اقتصادي کشور جا دارد؟
گراني هاي سرسام آور، قاچاق شديد کالا که از گمرکات وارد کشور مي شود اينها معنايشان بجزء لگدمال کردن و تضييع حقوق مردم است!
رييس محترم جمهور! بجاي صغري و کبري چيدن برجام، بجاي تکيه بر غرب و خريدن واگن و قطعات واگن از کشورهاي ورشکسته که اشتغال براي جوانان غربي مي باشد به فکر توليد داخلي باشد به جاي بيکاري جوانان کشور به حال اقتصاد کشور باشد.
در اين دير مجال باقي مانده اين گونه بيانيه ها فقط و فقط بخاطر انتخابات است و اين پروژه منشور «حقوق شهروندي» مردم ما را ياد ضرب المثل « بزک نمير بهار مياد، خربزه با خيار مياد » مي اندازد و تلقي ملت ايران از حقوق شهروندي روحاني اين است که اگر شما بيل زدن هستي فکري بحال دولت خود کن، چرا که همه نجومي خوارند، و مختلس و حقوق خوارند.
و به ياد لحظه هاي پاياني عمر ناصرالدين شاه قاجار ، زماني که وي تير مي خورد در واپسين لحظات عمر در حاليکه از شدت درد مي ناليد گفت: اگر زنده بمانم طوري ديگري حکومت مي کنم که مردم را از بدبختي نجات خواهم داد، اما چه کنم که دست اجل برآمد و عمر وي کفاف نداد که بتواند بعد از پنجاه سال و اندي موجبات تسهيل رعيت را فراهم نمايد .
انتهاي ياداشت1022ج /630 ل