به گزارش جهانبین نیوز ، مظاهر توفیقی دریادداشتی نوست :
ادوارد لوتويك ، نویسنده مقاله "سه دليل براي عدم بمباران ايران " در تعریف کودتا از رخنه یک جناح کوچک اما با نفوذ در ارکان حساس حکومت و کسب قدرت سیاسی با توسل به ابزار های گوناگون از جمله ابزار خشونت آمیز نام می برد. کودتا به دلیل ماهیت خود که ازطبقات بالای جامعه شروع شده و یک نظام سیاسی را متحول می کند در مقایسه با انقلاب که ماهیتی عمدتاً مردمی و از پائین به بالا دارد ، کمتر به نفع توده های مردم می باشد.در مقابل نفوذ کشورهای ذینفع را در این پدیده سیاسی و اجتماعی می توان به وضوح مشاهده کرد . ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شاید ملموس ترین مثال در این خصوص باشد . این کودتای انگلیسی – آمریکایی ، توانست ضمن پایان دادن به دولت مصدق راه را برای نفوذ آمریکا در کشورو تبدیل محمدرضا پهلوی به عنوان حاکمی خودکامه بازنماید.
در بررسی کودتای ۲۸ مرداد توجه به چند نکته لازم است نکاتی که گاهاً مشابهات هایی با برخی از شرایط حال کشور دارد و می تواند دیدی بهتر برای رصد وضعیت فعلی جامعه به ما بدهد.
شاید در نگاه اول، اکثراً این کودتا را اقدامی علیه دولت ملی مصدق بدانند . این نوع نگاه اگرچه غلط نیست ولی خالی از اشکال هم نمی باشد . واقعیت این است که عملکرد مصدق چندان هم ملی گرایانه نبود.در این خصوص مصادیقی وجود دارد که از لحاظ تاریخی قابل انکار نیست . به عنوان مثال ، مصدق که از اوضاع نابسامان ایران ناراحت بود و توان رفع مشکلات را نداشت با هدف جلب توجه آمریکا ، نامه ای خطاب به "آیزنهاور" ، رییس جمهور این کشور نوشته و تاکید می کند که" اگر کمک های اقتصادی ایالات متحده به ایران نرسد ممکن است ایران به دامن کمونیست بیفتد". این تلاش مصدق هیچ گاه به نتیجه نرسید . وی که به جای تاکید برتوان نیروهای داخلی اعم از مردم و روحانیت ، یعنی همان گروه هایی که باعث شدند وی به عنوان نخست وزیر، قدرت را در دست بگیرد ، چشم امید به بیرون از مرزهای کشور داشت در این ترفند خود با شکست روبرو شد . دولت آمریکا نه تنها کمکی به دولت مصدق نکرد بلکه به "هندرسون" که مسئولیت سفارت این کشور در ایران را برعهده داشت دستور داد مصدق را به کناره گیری از قدرت ترغیب و حتی تهدید نماید . در واقع مصدق که معتقد به حضور نیروی سومی در ایران برای مقابله با دو ابرقدرت قدیمی یعنی روسیه و انگلستان بود به دلیل همسو شدن منافع ابرقدرت های مذکور به هدف مشترک این قدرت ها تبدیل شده و از صحنه سیاسی کشور حذف شد.اقدام مصدق در انحلال مجلس هفدهم نیز از مواردی است که معمولا علاقمندان به مصدق و ملی گرایان در مقابل آن سکوت می کنند . اگرچه موافقین مصدق ،دلایلی هم بر این صحت این امر دارند اما نفس انحلال مجلس به عنوان نماد حضور مردم در تصمیم گیری ها ، چهره ملی مصدق را زیر سوال می برد .
عده ای معتقدند وجود شرایط نامناسب اقتصادی و سیاسی باعث شده بود مصدق نیز بی میل به کودتا نباشد . کودتا راهی بود که وی می توانست با چهره ای موجه صحنه سیاسی کشور را ترک کند ، راهی که البته مسیر ورود آمریکا را نیز به کشور تسهیل می کرد . شاید بتوان گفت مماشات محمدرضا پهلوی با مصدق در قیاس با سایر افرادی که با شلطنت زاویه گرفتند در همین راستا باشد .
اما نقشی که ایالات متحده در این ایام برعهده داشت نیز قابل تامل است . آمریکا در ماجرای ملی شدن نفت و دولت مصدق، سه موضع متفاوت را اجرایی می کند.در مرحله اول آمریکا حامی ایران در تحقق سهم ۵۰درصدی از نفت است ، اما به محض اینکه احتمال شیوع تب ملی شدن نفت را در سایر کشورها بالا می بیند موضعش تغییر کرده و با انگلستان که مخالف ملی شدن نفت ایران بود همراه می شود . این تغییر نگرش زمانی تحکیم شد که ایالات متحده زمزمه های استقلال طلبی را در شرکت "آرامکو" که بزرگترین ذخایر نفت عربستان را در دست داشت احساس کرد . در مرحله سوم وقتی ایالات متحده متوجه نفوذ حزب توده در ایران می شودبه طور کامل با دولت انگلستان همراه شده ودر عملیات "آژاکس" دولت مصدق را سرنگون کرده و ایران به جزیره ثبات و پایگاه نظامی خود تبدیل می کند . ایالات متحده در کودتای ۲۸ مرداد علاوه بر نفوذ سیاسی به نفوذ اقتصادی نیز توجه دارد ، در قرارداد معروف به" کنسرسیوم"، بخش قابل توجهی از نفت ایران به شرکتهای آمریکایی داده می شود، به نحویکه که عملا جای استعمار پیر را در عرصه نفت ایران گرفته و تا انقلاب به این نفوذ و چپاول خود ادامه می دهد.
رفتارچند گانه آمریکا در ماجرای ملی شدن صنعت نفت و دولت مصدق کافی است تا به ماهیت استعماری و امپریالیستی این کشور پی ببریم البته مصادیق متعدد دیگری بر رفتار منفعت طلبانه وقلدر مآبانه این کشور در تاریخ معاصر کشورمان به چشم می خورد ، رفتاری که مولفه "نفوذ و سوء استفاده" جزء لاینفک آن است . به عنوان مثال در دولت سهیلی و متعاقب ورود مستشاران مالی، نظامی و نفتی آمریکا به ایران ، ایالات متحده خواستار معافیت مالیاتی و حق قضاوت کنسولی برای مستشاران خود شد .در کنار این مساله آمریکایی ها با در دست گرفتن تجارت خارجی ایران توانستند نبض اقتصادی و سیاسی ایران را نیز در دست گرفته و نفوذ خود را در ایران تثبیت نمایند . در سال ۱۳۴۱ هم ایالات متحده با طراحی انقلاب سفید و اصلاحات ارضی ، ضمن فریب افکارعمومی به نفوذ خود در عرصه اقتصادی و فرهنگی دامن زد . اصلاحات ارضی به دلیل نبود زیرساخت های لازم در کشور نه تنها موجب بهبود اوضاع نشد بلکه به نابودی کشاورزی ایران و افزایش خرید کالاهای آمریکایی توسط روستائیان منجر شد .
قطعاً نمی توان شرایط ایران را در دهه های ۳۰ و ۴۰ با زمان حال مقایسه کرد . توان بالای سیاسی و اجتماعی نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر حمایت های ملت ، امکان هرگونه کودتای رسمی را از دشمنان گرفته است . اما نباید از اقدامات دشمن در اجرای "کودتای خزنده" غافل بود . کودتای خزنده که پیچیده ترین نوع کودتا است و به شیوه ای نرم صورت می گیرد، مبتنی بر سیاست نفوذ در نهادهای قدرت، از جمله سه قوۀ مجریه، مقننه و قضاییه و تشدید فضای اختلاف جناحهای حکومتی، پیش بردن پروژههای فعال و پرفشار جنگ روانی و تبلیغی و ترور شخصیت و حتی ترور فیزیکی علیه آنهایی که ممکن است توان مقاومت در برابر کودتا را داشته باشند و نیز استفاده از تاکتیکهای پیچیدۀ نفوذ از درون با بهرهگیری از جوّ بیتفاوتی مردمی، غفلت حاکمان و نارساییهای اقتصادی است.
این همان چیزی است که آمریکا همینک در دوران پسا توافق به دنبال آن است . مساله ای که رهبر معظم انقلاب در جمع مهمانان اجلاس مجمع جهانی اهل بیت(ع) هم به آن اشاره کردند . رهبر فرزانه انقلاب در این دیدار ، بر دو مقوله "ایجاد اختلاف" و" نفوذ " به عنوان محور اقدامات غرب در منطقه اشاره داشتند و آمریکا را به نفوذ سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در ایران به بهانه توافق هسته ای متهم نمودند . مساله ای که دقیقاً با تعریف "کودتای خزنده "که به ان اشاره شد سنخیت دارد . ایجاد اختلاف به عنوان حربه ای قدیمی همینک در دو بعد داخلی در قالب دوقطبی کردن جامعه و در بعد منطقه ای در قالب فرقه گرایی در حال انجام است . ایالات متحده به همراه دوست استعمار گرخود ، انگلستان، از این حربه بارها جهت بی ثبات کردن منطقه استفاده کرده است ، اعزام مسیونر برای تبلیغ مسیحیت ، تاسیس کلیسا، نشر آموزه های مسیحیت از طریق کالج های آمریکایی که از عصر قاجار با هدف تضعیف امنیت مذهبی و مقابله با بنیان های اسلامی آغاز شد تا اختلاف افکنی و فرقه گرایی در بین مسلمانان و ایجاد جنگ های نیابتی با شکل و شمایل مذهبی اما در واقع سیاسی نمونه ومصادیق کلام رهبری است . در بعد "نفوذ" نیزاگرچه به فرموده رهبرفرزانه انقلاب راه نفوذ بسته شده اما باید توجه داشت که همانطور که گفته شد نفوذ در ابعاد سیاسی ، فرهنگی و اقتصادی از گذشته در برنامه دشمن قرار داشته است و این خیال خام است اگر باور کنیم دشمن از خوی و خصلت خود دست برداشته است .
در این وضعیت ،وظیفه اهل رسانه و فرهنگ خصوصاً در بعد داخلی بسیار حائز اهمیت است . تاکید معظم له بر اهمیت مقابله با "مافیای پیچیده رسانه های امریکایی - صهیونیستی" از سوی رسانه های اسلامی این وظیفه را برای رسانه و اصحاب آن مضاعف می کند . اما آنچه در عمل رسانه ها باید به آن توجه کنند همزمانی اقدامات تدافعی و تهاجمی است که رهبری هم به درستی به آن اشاره داشتند. اقدامات تدافعی رسانه ای با هدف کاهش اثرات تبلیغات سیاسی رسانه های غربی علیه مسلمانان و تاکید بر وحدت جامعه اسلامی و اقدامات تهاجمی در نشان دادن چهره واقعی دشمن می تواند در این نبرد رسانه های موثر باشد . تاکید بر توان داخلی جهت رفع مشکلات و عاملی برای مقابله با دشمن باید مورد توجه رسانه ها و همچنین مسئولین باشد. اعتماد به دشمن و امید به همراهی و مساعدت آن ،خیالی است که حتی برای افرادی مانند مصدق که به مراتب از مسئولین فعلی به غرب نزدیک تر بودند محقق نشد.از سویی رسانه ها به عنوان وجدان بیدار جامعه باید بر حقوق ملت تاکیدکنند . تاکید رسانه ها بر لزوم بررسی توافق هسته ای در مجلس به عنوان نماد حضور و نظارت مردم در تصمیمات ضمن استحکام توافق مذکور موجب به رخ کشیدن ماهیت مردمی نظام به غرب شده و راه را بر انتقاداتی که تاریخ بر افرادی چون مصدق داشت می بندد.