به گزارش
جهانبین نیوز، علی قربانی در یادداشتی نوشت:
حکومت آل سعود در عربستان، از آن دسته حکومت هایی است که به دست دول مستکبر غربی و به منظور برآورده سازی منافع و خواسته های آنان بنا گردیده است. و بر خلاف سیستم های حکومتی مرسوم دموکراتیکی که در جهان امروز به وفور یافت می شوند، عربستان کشوری است که از نظر سیاسی با نظام پادشاهی موروثی که مردم آن کوچکترین دخالتی در عزل و نصب مسئولان کشوری خود ندارند، اداره میشود. عربستان سعودی به اذعان بسیاری از ملل جهان و حتی دول غربی (که به دلایل سیاسی و بخصوص چپاول سرمایه های نفتی این کشور)، پیوسته از آن حمایت می کنند، بر مبنای سیستم به شدت دیکتاتوری بنا گردیده است.
البته اشاره به این نکته ضروری است که در مقایسه با چند کشور دیگری که در سطح جهان با سیستم پادشاهی اداره می شوند، عربستان سعودی تنها کشوری است که به لحاظ دیکتاتوری و خفقان موجود در بند بند لایه های حکومتی، مردم آن اجازه کوچکترین اظهار نظر و دخالتی در امور کشورشان را ندارند.
درست به دلیل همین شیوه حکومتی، مردم عربستان کوچکترین رضایتی از شیوه اداره کشورشان به دست آل سعود ندارند و تنها عللی که تاکنون مردم عربستان را از شورش بر چنین سیستمی بازداشته است، دلایل زیر بوده است:
اول) پول: آل سعود همواره کوشیده است که دهان مردم عربستان را پول ببندد! و با ایجاد رفاه مالی از طریق فروش سرسام آور سرمایه های نفتی این کشور که زیرساخت های آن (همانطور که پیشتر گفته شد برای غارت هر چه سریع تر نفت این کشور) به سهولت از طرف کشورهای غربی فراهم شده است، رضایت نسبی مردم این کشور را جلب نماید.
دوم) خفقان شدید سیاسی: از آنجایی که دودمان ۷۰۰۰ نفری آل سعود کوچکترین مقبولیتی به لحاظ مشروعیت بین مردم عربستان ندارد و آل سعود با توطئه کشور انگلستان و با تضعیف و سرکوب قبایل دیگر این کشور به قدرت رسیده اند، لذا آنان همواره این اصل را بر خود فرض دانسته اند که با ایجاد ترس و خفقان در سطح جامعه، مردم را از اظهار نظر در خصوص خاندان خود دور نگه داشته و مانع از دخالت آنان درباره امور مملکتی شوند.
سوم) خفقان مذهبی: آل سعود که توسط انگلیسی ها و با تقویت فرقه وهابیت بر سر کار آمده است همواره کوشیده تا از پا گرفتن و قدرت یافتن مذاهب دیگر (چه سنی و چه شیعه) جلوگیری نماید. چرا که تنها سیستمی که می تواند به طور کامل و جامع در خدمت منافع غربی ها باشد و به دلیل وابستگی محض، خط و مشی حرکت عربستان را بر مبنای دستورات دول مستکبر غربی تنظیم نماید، فرقه ساختگی وهابیت است. بخصوص در این میان عربستان همواره سعی کرده تا با ایجاد رعب و وحشت در میان شیعیان این کشور که بالذات ظلم ستیز و مخالف سرسپردگی به هر کشور دیگری هستند، آنان را همیشه در نوعی ترس و عقب ماندگی نگه دارد.
با این حال هیچ کدام از سه دلیل فوق الذکر نتوانسته است تا جامعه مردم عربستان را به طور کامل از اعتراضات پنهان و آشکار نسبت به شیوه اداره کشورشان به دور نگه دارد و اصولا در جهان امروز با آن همه امکانات عریض و طویل تکنولوژیک همچون اینترنت و شبکه های اجتماعی و ماهواره ای که در دسترس مردم قرار دارد، نمی توان مردم را از فهمیدن آنچه که در اطراف شان می گذرد، بازداشت. ثروت مردم عربستان به نوعی سبب شده است تا مردم این کشور با دسترسی هر چه آسانتر به سفرهای خارجی و تکنولوژی های نوین ارتباطاتی، به مقایسه حکومت آل سعود با سایر حکومت های جهان پرداخته و از آزادی و حقوقی که مردم سایر کشورها از آن بهرمندند و مردم عربستان حتی حق اظهار نظر درباره این حقوق و آزادی ها را نیز ندارند، مطلع شده و کمتر حاضر به سکوت در برابر این احجافات صورت گرفته در حق خود شوند.
از سوی دیگر ظلم بی حد و حصر حکومت آل سعود در حق سایر فرق و مذاهب و قبایل این کشور، کاسه صبر آنان را لبریز کرده و باعث شروع اعتراضات پنهان و آشکاری گردیده است که بیش از هر زمان دیگری پایه های حکومت نامشروع آل سعود را در عربستان تهدید می کند و همین عوامل موجب آن شده است که آل سعود نتواند آنچنانکه در گذشته می توانست؛ بر مردم بیدار شده عربستان حکم رانده و با آنان رفتار کند.
نمونه واضح و آشکار ظلم بر مردم در عربستان را می توان در رفتار دیکتاتور گونه آل سعود با شیعیان این کشور که اغلب آنان نیز از قضا در مناطق نفت خیز این کشور ساکن اند، جستجو کرد. حکومت آل سعود بدترین نوع کنش میان یک حکومت و بخشی از جامعه حاضر در آن کشور را در برخورد با شیعیان این کشور به نمایش گذاشته است. بطوریکه وهابیون که از حمایت بی چون و چرای آل سعود برخوردارند؛ علاوه بر تخریب بسیاری از نماد های مذهبی قبایل شیعه عربستان، آنان را از هم از لحاظ معیشتی و هم از لحاظ بهره مندی از ابتدایی ترین حقوق شهروندی خود محروم کرده و هر روز با بهانه های واهی جدید، شیعیان این کشور را در مضیقه قرار می دهند.
تبعیض های صورت گرفته در حق شیعیان عربستان سبب شده است تا شیعیان بر خلاف دیگرانی که در این کشور شیوه پنهانی را برای ابراز اعتراضات خود برگزیده اند، به صورت کاملا آشکار به ظلم های آل سعود واکنش نشان داده و آیت الله نمر باقر النمر؛ رهبر شیعیان عربستان در سخنرانی های متعدد به شیوه رفتار آل سعود با شیعیان این کشور و در کل به شیوه حکومت داری آل سعود به طور جدی اعتراضاتی را وارد کند.
همین اعتراضات صورت گرفته توسط شیخ نمر در سخنرانی ها باعث بغض و کینه دیکتاتوری آل سعود نسبت به این شخصیت برجسته مذهبی عربستان گردیده و آل سعود به اذعان خود شیخ نمر، بارها و بارها با تهدیدهای گوناگون کوشیده است تا صدای اعتراضات وی را خفه کند که به دلیل حمایت قاطع جامعه شیعیان این کشور از وی، آل سعود هرگز نتوانسته است مانع از انتشار صدای این روحانی برجسته آزادی خواه و حق طلب (که به دنبال احقاق جایگاه حقیقی عربستان در جهان است) شود.
حکومت آل سعود پس از سال ها کشمکش سرانجام سال گذشته به وقیح ترین صورت ممکن و با اعزام نیروهای امنیتی خود سعی در ترور این عالم دینی نمود که پس از عدم موفقیت در این پروژه وی را دستگیر و طی یک دادگاه فرمایشی به اعدام محکوم نمود!
گذشته از اینکه مبنای استدلالات حکومت آل سعود در دستگیری و صدور حکم وی تا چه حد بی پایه و اساس بوده است، اینگونه می توان گفت که آل سعود در صورت دست یازیدن به اعدام این عالم برجسته دینی که به نماد تظلم خواهی مردم عربستان و بخصوص شیعیان این کشور مبدل شده است، موجبات خروش حتمی و آشکار شیعیان عربستانی و شکل گیری گروه های مسلحانه مبارز را فراهم آورده و باعث خواهد شد شیعیان که بالذات و همواره در تاریخ به ظلم ستیزی معروف بوده و در راه نیل به این هدف از هیچ چیزی دریغ نکرده اند، تا سرحد سرنگونی حکومت آل سعود پیش بروند.
ضمن این که اعدام شیخ نمر، در خارج از مرزهای این کشور نیز به شکل گیری گروه های معارض آل سعود منجر خواهد شد که در کنار شیعیان عربستان که در مناطق نفت خیز این کشور مستقر اند؛ به مبارزه با رژیم متزلزل آل سعود خواهند پرداخت و حکومت آل سعود به فرض محال پیروزی بر گروه های مبارز داخلی هرگز نخواهد توانست بر مبارزین خارج از مرزهای این کشور که به هیچ وجه پشتیبانی مالی و تسلیحاتی و سیاسی آنان کم نخواهد بود، فائق آید.
مع الوصف به نظر می رسد اعدام شیخ نمر باقر النمر، ساده ترین راه حلی است که می تواند پایه های حکومت آل سعود را از اساس به لرزه درآورده و این حکومت را که هم اکنون نیز به دلیل مشروعیت مردمی و اختلافات عمیق و رقابت های شاهزادگان این کشور پس از مرگ های پی در پی سردمداران بیمار آن، هم در حوزه سیاست داخلی و هم در حوزه سیاست خارجی با چالش های جدی مواجه است، در آستانه فروپاشی قرار دهد و وجهه ناقص آل سعود را بیش از پیش در میان ملل مختلف شرقی و غربی زیر سوال ببرد.
انتهای پیام/۱۰۲۴ج