به گزارش جهانبین نیوز درگيريهاي يمن که اساسا يک جنگ داخلي ناشي از فساد دولت علي عبدالله صالح و فقر و بيکاري و عدم سيطره دولت در نقاط دوردست کشور و عدم توجه به خواسته هاي حرکت جنوب و حوثي ها ، بود در يک برهه زماني کوتاه به يک بحران بين المللي تبديل شده و پاي آمريکا و سعودي نيز به اين جنگ باز شد. هر چند در ابتدا رسانه هاي امپرياليستي سعي نمود تا ايران را متهم اصلي درگيري حوثي ها با دولت يمن نشان بدهد اما خيلي زود اين مسئله با دستگيري تعداد قابل توجهي از مسلحين با تابعيت سعودي و پاکستاني و سومالي ، خط بطلان بر روي اين اتهامها کشيده و امريکا مجبور شد براي موجه نشان دادن دخالت نظامي خود در يمن سناريوي نفوذ القاعده به يمن و هدف قرار دادن منافع و امنيت ملي آمريکا را طراحي تا حضور نظامي خود را در آنجا توجيه نمايد.
پشت پرده آشوبهاي يمن چيست؟
سازمانهاي جاسوسي امريکا و انگليس و رژيم صهيونيستي از مدتها قبل بر روي سناريوي جنگ در منطقه خاورميانه و تفکيک کشورها به امارتهاي کوچکتر فاقد توان نظامي و داراي حکومتهاي ضعيف وابسته به غرب کار مي کنند تا به اين ترتيب بتوانند سيطره خود را بر منابع مهم انرژي اين منطقه از جهان که رگ حياتي غرب است تقويت و تحکيم نمايند در اين راستا و طبق نقشه هاي طراحي شده ، کشورهاي پاکستان ، ايران، سعودي ، عراق ، ترکيه و سوريه، مي بايست تجزيه و کشورهاي جديد بلوچستان، کردستان، عربستان و آذربايجان در کنار آنها به وجود آيند. اجراي اين نقشه از سال 2001 با حمله به افغانستان به بهانه حضور القاعده و حملات 11 سپتامبر آغاز و با حمله به عراق ادامه يافت . در اين بين دو جنگ ديگر توسط اسرائيل در سالهاي 2006 و 2008 عليه لبنان و غزه انجام شد که همگي در راستاي تحقق همين نقشه امپرياليستي بود.فشارهاي امريکا بر پاکستان براي همسويي اين کشور با آمريکا براي ادامه جنگ در منطقه و حمله به ايران و جدا سازي بلوچستان از پاکستان، نافرجام ماند و لذا آمريکا در يک هماهنگي با شاخه اي از القاعده و طالبان آنها را به مرزهاي پاکستان هدايت و زمينه دخالت نظامي خود را در پاکستان فراهم نمود و پاکستان را نيز وارد ماجراجويي هاي خود نمود. هر چند ديگ افغانستان و عراق و پاکستان همچنان بر روي آتش قرار داشته و کار آمريکا در اين کشورها پايان نيافته ، سناريوي بعدي با هدف ايجاد بحران و زمينه چيني براي تفکيک ايران و عربستان آغاز شده است. زمينه سازي براي درگيري هاي داخلي در ايران از يکسال پيش از انتخابات 88 وارد مرحله اجرايي شد و آموزشهاي لازم به عناصر خيانتکار و وطن فروش در طي جلسات و سمينارهاي خارج از کشور داده شد تا با هماهنگي و در قالب طرح خيالي تقلب در انتخابات رياست جمهوري زمينه سازي براي تغيير حکومت و تجزيه ايران آغاز گردد.
مرحله بعدي اين سناريو،با ايجاد جنگ مذهبي بين شيعه و سني با هدف قرار دادن ايران در مقابل کشورهاي منطقه کليک خورد و اعتراضات حوثي ها به فساد حکومت يمن و در اعتراض به طرح موروثي کردن رياست جمهوري اينطور وانمود شد که اين درگيري ها بين شيعيان حوثي به نيابت از طرف ايران و سني ها به نيابت از طرف سعودي است و لذا سعودي نيز براي حمايت از حکومت وهابي علي عبدالله صالح که از ادامه جنگ و سرکوب شيعيان حوثي ناتوان مانده ونا اميد شده بود وارد خط شد و به زودي عجز و بي کفايتي ارتش هر دو کشور در سرکوب حوثي ها موجب شد تا امريکا عنصر تازه اي را براي داخل شدن به اين حلقه ، وارد يمن نمايد و لذا حضور تاکتيکي القاعده در اين سناريو راه را براي لشگر کشي آمريکا و غرب به اين نقطه از خاورميانه هموار نمود تا امريکا بتواند به بهانه حضور القاعده، شيعيان يمن را به هر شکل ممکن سرکوب نمايد.
در ادامه ، سناريوي 11 سپتامبر (2) و تلاش نافرجام عمر فاروق عبدالمطلب جوان نيجريه اي که قصد داشته در سال جديد ميلادي پرواز هواپيماي آمريکايي در مسير هلند- ديترويت را منفجر سازد آغاز شد ،و جوان نيجريه اي دستگير و قبل از هر گونه تحقيقي انگشت اتهام به سوي القاعده در يمن نشانه رفت . هر چند امنيت فرودگاه آمستردام در دست يک شرکت امنيتي اسرائيلي بوده و تحقيق و بازجويي از اين شرکت براي کشف حقيقت در جريان است اما خيلي زود افکار عمومي آماده پذيرش اين فرضيه مي شود که يمن و القاعده موجب تهديد امنيت بين المللي و امنيت ملي آمريکا شده و با پروژه خودزني بسته شدن سفارت آمريکا و انگليس و اسپانيا و يکي دو کشور عربي، زمينه براي بمباران هواپيماهاي آمريکايي عليه مناطق شيعه نشين و استانهاي جنوبي که ادعا مي شود القاعده در آنجا حضور دارد آماده مي شود.
در ادامه اين سناريو و بحراني تر کردن اوضاع، آمريکا اعلام مي کند که بر اساس گزارشات اطلاعاتي، القاعده قصد دارد کشتي هاي باري کشورهاي حوزه خليج فارس را در درياي عرب و خليج فارس مورد حمله قرار بدهد(! ) و لذا بهانه هاي کافي براي حضور نيروهاي نظامي بين المللي به رهبري آمريکا در منطقه فراهم گردد.
هر چند وزير يمني حضور آمريکاييها در يمن را موجب تقويت و جري تر شدن القاعده دانسته و در اين خصوص هشدار مي دهد اما غرب و آمريکا و خصوصا جمهوري خواهان همچنان بر اين موضوع اصرار دارند که يمن و سعودي به تنهايي نمي توانند از عهده القاعده بر آمده و لذا حضور آمريکا و پشتيباني نظامي و مالي اين کشور براي تامين امنيت بين المللي در يمن و منطقه ضروري مي باشد.
اما در اين ميان کسي نمي پرسد که چگونه القاعده يکباره از افغانستان و پاکستان و عراق به خطوط پروازي آمستردام – ديترويت حمله کرده و پس از يک تلاش نافرجام يکباره سر از يمن درآورده و کشتيهاي تجاري کشورهاي خليج فارس را تهديد مي کند؟! و همانند کارتون "تام و جري" ، آمريکا را به اين نقطه مي کشاند؟! و جالب تر اينکه همه اين موش و گربه بازيهاي آمريکا و القاعده به نفع آمريکا و اسرائيل و به ضرر مردم منطقه تمام مي شود و ميليونها مردم بي گناه کشته و مجروح و آواره شده و القاعده نه تنها از بين نرفته بلکه هر روز قويتر و پر رنگ تر در جهت منافع آمريکا در نقطه اي ديگري در منطقه خاورميانه مطابق با نقشه هاي غرب ظاهر مي شود؟!
نکته ديگر اينکه چرا عليرغم جنگ با القاعده از سال 2001 تا کنون آمريکا نتوانسته به اهداف مورد انتظار جامعه بين المللي و افکار عمومي مردم آمريکا ، که همان نابودي القاعده و تامين امنيت مي باشد دست يابد و القاعده همانند لکه روغني بر روي آب ، هر روز وسيعتر شده و دايره فعاليتش گسترده تر مي گردد و منافع غرب و آمريکا را هدف قرار مي دهد؟!
چرا آمريکا براي تامين امنيت خود بجاي اين همه هزينه و جنگ افروزي در کشورهاي ديگر در مرزهاي خود تدابير امنيتي سخت تر و شديدتري را اجرا نمي کند تا از گزند القاده در امان باشد؟!
و سوال مهمتر اينکه چرا القاعده تا کنون اسرائيل و يا منافع اسرائيل را در جهان هدف قرار نداده است ؟ و حتي دزدان دريايي سومالي هم تا کنون يک کشتي اسرائيلي را شکار نکرده اند؟!
با نگاهي سريع به حوادث يمن مي توان گفت که مبارزات و مقاومتهاي حوثي ها در مقابل ظلم و فساد حکومت فاسد يمن به زودي در مقابل حضور القاعده و تهديد منافع آمريکا و غرب رنگ باخته و آشوبهاي داخلي يمن ، با نقشه هاي آمريکا و اسرائيل شکل يک بحران بين المللي به خود گرفته تا زمينه براي گام بعدي و هدف نهايي غرب و سازمانهاي جاسوسي آن و رژيم صهيونيستي اسرائيل ، که همان تجزيه سعودي و باقي کشورهاي منطقه است فراهم گردد. و در اين بين يک حادثه اي نظير 11 ستامبر کاتاليزور خوبي براي اقناع افکار عمومي جهان و رسيدن به اين هدف مي باشد .
حقايق موجود:
به لحاظ امنيتي يمن دومين پايگاه استقرار القاعده بعد از عربستان سعودي مي باشد و بيشترين زندانيان گوانتانامو پس از سعودي داراي تابعيت يمني مي باشند . شاخه يمني القاعده در سال 1998 چند سفارت آمريکايي را در کشورهاي افريقايي منفجر کردند و در سال 2000 ناو جنگي "کول" را در بندر عدن در يمن هدف قرار دادندکه طي آن 17 نفر از نيروهاي مارينز " دريايي" آمريکا کشته شدند و خسارات زيادي نيز به اين ناو وارد آمد. همچنين شاخه يمني القاعده يمن در حادثه 11 سپتامبر شرکت داشته و در آگوست سال گذشته نيز باز همين شاخه از القاعده بودند که امير محمد بن نايف معاون وزير داخله سعودي را در دفتر کارش هدف عمليات تروريستي قرار دادند و لذا فعاليت القاده در يمن به قبل از حملات 11 سپتامبر و 2001 بازمي گردد. به لحاظ ژئو پليتيکي مي توان گفت که يمن به دلايل متعددي محل خوبي براي رشد و نفوذ القاعده مي باشد و همجواري آن با سعودي و سومالي و نزديکي به عراق و افغانستان و مرزهاي باز و غير قابل کنترل آن موجب شده تا القاعده به راحتي در آن رفت و آمد داشته باشند و همچنين سلاح و مواد منفجره به راحتي بازار اسلحه يمن خريد و فروش مي شود . از سويي ديگر بافت قبيله اي و حکومت مرکزي ضعيف در مقابل قدرت قبايل که به منزله حکومتهاي کوچک و پراکنده در اطراف يمن هستند محل مناسبي براي رشد و گسترش القاعده مي باشد.
بر اساس گزارشهاي استخباراتي آمريکا که گاهاً با اهداف معيني منتشر مي شوند ، گفته شده که يمن در سال 2007 پيمان امنيتي با آمريکا مي بندد که به موجب آن آمريکا اجازه مي يابد در قبال کمکهاي مالي و تسليحاتي به دولت يمن، پايگاههاي نظامي در خاک اين کشور ايجاد کرده و بدون ترتيبات اداري منافع خود را در اين کشور تامين نموده و با القاعده مبارزه نمايد ، همچنين يمن نيز متعهد مي شود که مانع از فرار اعضاي جهادي القاعده از افغانستان و پاکستان و عراق به اين کشور نشده و اجازه ورود آنها به خاک يمن را بدهد. آمريکا از اين بند قرار داد چند هدف را دنبال مي کرد:
1- کاستن از تعداد افراد القاعده در افغانستان و پاکستان و کاهش حملات آنها و در نتيجه آرامش موقتي و تدريجي اوضاع در آنجا و نيز فرار از فشار افکار عمومي آمريکا و انتقادات در خصوص جنگ بي فايده و طولاني مدت با تروريسم و القاعده در افغانستان بوده
2- تجديد روحيه و تجديد قواي نيروهاي آمريکايي و ناتو از اهداف ديگر اين طرح بود.
3- هدف ديگر جمع کردن اعضاي القاعده در يک مکان و غافلگير کردن آنها با ضربات پي در پي و در اصطلاح رعايت اصل اقتصاد نظامي يعني جمع کردن سربازان دشمن در يک مکان و تلاش اندک براي کسب نتايج بزرگتر مي باشد.
هدف اصلي ظهور ناگهاني و فعال شدن القاعده در يمن
تجزيه سعودي و تسلط بر منابع نفتي
اما هدف اصلي آمريکا از دخالت نظامي در يمن ، درگير کردن سعودي در اين جنگ و انتقال بحران به اراضي سعودي و زمينه سازي براي شروع جنگ داخلي در سعودي و مقدمه اي براي تجزيه اين کشور و تسلط بر منابع نفتي آن که بزرگترين و اولين توليد کننده نفت منطقه بوده و بيشترين ذخاير نفتي را در جهان دارد، مي باشد.
گزارشهاي استخباراتي منطقه اي و بين المللي حاکي از آن است که شاخه اي از القاعده با همکاري مستقيم با مخابرات آمريکا و انگليس سعي در وسيعتر کردن دايره درگيريهاي يمن و انتقال آن به سعودي را دارند و اين واقعيت بر سعودي نيز پوشيده نيست و سعودي ها به خوبي از خطرات پيمان امنيتي آمريکا و يمن آگاه مي باشند خصوصا بعد از تلاش القاعده براي ترور امير محمد بن نايف در سال گذشته که به دست يک يمني که مدت زيادي را براي اجراي نقشه اش در سعودي سپري کرده بود و نافرجام ماند.
ايجاد تفرقه مذهبي و فروش سلاح و زمينه سازي براي حمله به ايران
برخي محللين سياسي عرب معتقدند که آمريکا به شدت تلاش دارد تا درگيري داخلي يمن را با داخل کردن سعودي به آن ، به درگيري بين شيعه و سني نشان بدهد و به اين ترتيب کشورهاي حوزه خليج فارس و ايران را در دو جبهه مقابل هم ( شيعه – سني) قرار داده تا از اين طريق بتواند از يک سو مسابقه تسليحاتي در کشورهاي منطقه راه انداخته و سلاحهاي انبوه شده در کارخانجات اسلحه سازي خود را در شرايط کنوني بحران اقتصادي و نياز مبرم به فروش اين سلاحها ، به فروش برساند و از سويي ديگر زمينه را براي حمله به ايران به بهانه برنامه هسته اي اين کشور و خطر نفوذ شيعه و بدست گرفتن قدرت توسط شيعيان در کشورهاي حوزه خليج فارس ، فراهم آورد.
لازم به ذکر است که ظاهراً کشورهاي حوزه خليج فارس و سعودي نارضايتي و مخالفت خود را از حمله نظامي به ايران اعلام نموده و آمريکا و اسرائيل را در اين مسير تنها گذاشته اند اما چه بسا در اين مسير مجددا فريب آمريکا و غرب را خورده و همانند حمايت از صدام در دوران جنگ هشت ساله مجددا به اردوگاه آمريکا و غرب ملحق شوند. نظريه شيعه هراسي که به شدت در کانالهاي ماهواره اي العربيه و ساير شبکه هاي خبري عربي در حال رواج مي باشد در راستاي همين هدف مي باشد و آمريکا و اسرائيل سعي دارند با خطرناک جلوه دادن قدرت و نفوذ ايران و حزب الله و شيعيان يمن و عراق ،ترس و نگراني را در مردم و سران کشورهاي اين حوزه ايجاد و زمينه نفاق و سپس جنگ مذهبي را آماده سازند. نظريه هلال شيعي هم که چند سال پيش توسط يکي از سران کشورهاي عربي مطرح شد در همين ارتباط بود.
حضور وسيع در درياي احمر و باب المندب و اقيانوس هند
يکي ديگر از بندهاي پيمان امنيتي آمريکا و يمن ، حصول حق تمرکز نظامي و امني در داخل اراضي يمن است و به عبارت بهتر تحکيم سيطره و نفوذ آمريکا بر مدخل جنوبي درياي احمر و تنگه باب المندب عليرغم وجود پايگاه نظامي آمريکا در جيبوتي و حضور ناوهاي جنگي اين کشور در سواحل سومالي و درياي احمر است و از نقطه نظر استراتژيک اين حضور گسترده نظامي تسلط آمريکا بر اقيانوس هند را افزايش داده و فرصتي بي نظير براي آمريکا براي عملي کردن نقشه خود براي تقسيم عربستان سعودي به چهار کشور کوچکتر همگام با اهداف صهيونيسم جهاني مي باشد.
همچنين اطمينان از امنيت کشتي هاي نفتکش و مسير آنها در صورت حمله احتمالي به ايران و بسته شدن تنگه هرمز از اهداف ديگر آمريکا براي حضور گسترده در اين منطقه است.
اوضاع داخلي سعودي
نکته ديگر که تا حدي از نظرها مخفي مانده تضعيف حکومت سعودي و بحران جانشيني امير عبدالله مي باشد. به اعتقاد محللين سياسي عربستان در حال فروپاشي است و آل سعود به شدت دچار درگيري و اختلاف داخلي مي باشند. پايه هاي حکومت کنوني نيز بر اثر فساد گسترده اداري و اخلاقي سست شده و احتمال زيادي مي رود در صورت وفات پادشاه اين کشور و ناتواني وليعهد آن با توجه به سرطان پيشرفته اي که دارد ،جنگهاي داخلي سعودي بر سر جانشيني و حکومت اتفاق بيفتد که اين امر مي تواند از سويي موجب تقويت شيعيان و اتحاد آنها با ايران شده و از سوي ديگر بحران جدي نفت و بالا رفتن قيمتها را در پي داشته باشد. لذا آمريکا و غرب از اين واقعيت بر اطلاع نبوده و از هم اکنون خود را براي مقابله با هر گونه بحران و جنگ داخلي در اين کشور آماده مي سازد.
بر اساس معلومات به دست آمده از اداره مهاجرت آمريکا، اين کشور از چند سال قبل اقدام به جذب و مهاجرت جوانهاي يمني و جذب وتربيت آنها در نيروي دريايي آمريکا نموده و اين عمل در راستاي مقدمه اي براي اجراي نقشه هاي اسراتژيک طولاني مدت آمريکا در منطقه است.
مهاجرت يهوديان يمن به اسرائيل و باز شدن پاي رژِيم صهيونيستي
همچنين حضور کارشناسان اسرائيلي در يمن و مهاجرت بيش از دويست يهودي يمني به آمريکا و سپس به اسرائيل از نتايج ديگر درگيريهاي يمن بوده که در راستاي توسعه شهرک سازيهاي رژيم صهيونيستي از اهميت خاصي براي اين رژيم برخوردار است.
حفظ برتري نظامي رژيم صهيونيستي در منطقه
اما هدف ديگر از حضور آمريکا و تجزيه کشورهاي منطقه غير از تسلط بر منابع نفت و انرژي و فروش تسليحات، تامين امنيت اسرائيل و حفظ برتري نظامي و اقتصادي اين رژيم و ايجاد توازن قوا به نفع اسرائيل و آمريکا است. هر زمان که امريکا احساس نمايد يکي از کشورهاي منطقه در حال کسب برتري اقتصادي و نظامي بوده و تهديدي براي اين رژيم به شمار مي رود به سرعت دست به طراحي و اجراي چنين نقشه هاي شومي مي کند.
آرزوي رژيم صهيونيستي براي تسلط بر درياي احمر
يکي از آرزوهاي رژيم غاصب اسرائيل نيز دست يابي و تسلط به درياي احمر بوده و اين منطقه اهميت زيادي براي اين رژيم دارد زيرا محل عبور کشتيهاي اين رژيم و ارتباط آن با قاره آسيا و آفريقاست و لذا تسلط بر يمن و باب المندب از اهداف اين رژيم غاصب مي باشد.
بعد ديني و عقيدتي و وقايع مرتبط به آخر الزمان
اما دليل ديگر جنگهاي آمريکا و غرب در اين منطقه بعد ديني و عقايدي آن است. پيشتر شاهد بوديم که جورج بوش پس از حمله به افغانستان خود را نماينده خدا و مجري دستورات رب دانسته و در حمله به عراق نيز توني بلير و جورج بوش سعي نمودند با توجه به عقايد افراطي مکاتب صهيو - مسيحي که منشاء ايجاد فتنه و کاشتن رژيم صهيونيستي در اين منطقه است ، حملات خود به عراق و افغانستان را توجيه نمايند. همانطور که ما مسلمانان به وقايع آخر زمان و ظهور منجي اعتقاد داريم و هزاران حديث و روايت در اين خصوص داريم ، پيروان اديان ديگر هم بنا بر اعتقادات خود انتظار ظهور منجي را مي کشند تا حدي که براي اين واقعه فيلم و کتاب و پيشگويي هايي را هم نموده اند. 130 سال است که در دانشگاههاي وابسته به کليساي کاتوليک در رشته آخرالزمانشناسي فارغالتحصيل دارند و در ايالات متحده آمريکا بيش از 257 کالج و دانشگاه در اين رشته وجود دارد و اين موضوع نشان مي دهد که وقايع آخر الزمان جايگاه مهمي براي مسيحيان و ساير اديان دارد.مسيحيان و صهيونيستها مي دانند که مهدي موعود (عج) از اين منطقه ظهور خواهد کرد و لذا بعد ديگر حضور آمريکا در اين منطقه را بايد در اعتقادات و عقايد سران جنگ طلب آن جستجو نمود.
خاتمه:
بحران يمن و دخالت نظامي آمريکا و انگليس و رژيم صهيونيستي در منطقه امر جديدي نيست اينها پيش از اين بدون هيچ بهانه اي عراق را هدف قرار داده و آن را نابود کردند و جنگ عليه تروريسم و القاعده درافغانستان و پاکستان و سومالي و نيز نتوانست عطش و حرص غرب را در فروش اسلحه و غارت منابع انرژي خاورميانه سيراب کند و همچنان به دنبال نقاط جديد براي ايجاد بحران و فروش سلاح و کسب منافع خود مي باشند . نيت هاي شوم غرب براي تجزيه و تفکيک کشورهاي منطقه بتدريج براي مردم در حال آشکار شدن است و اين را مي توان از مقالات منتشر شده در يکي دو سال اخير و خصوصا واکنشها نسبت به بحران يمن درک نمود . اکنون همه مي دانند که شعارهاي دروغين دمکراسي و حقوق بشر تنها براي آراستن چهره کريه غرب در برابر مسلمانان است و فريبي بيش نيست . بيداري و آگاهي مردم مانع از تحقق اهداف شوم امپرياليست و صهيونيست و استعمارگران مي شود و لذا وظيفه ماست تا با تکيه بر مشترکات مذاهب و اديان پيوندهاي بين ملتهاي منطقه را محکم نموده و از تجزيه و تفکيک کشورهاي اسلامي به بهانه هاي واهي و بر اساس نسخه هاي غربي جلوگيري کنيم و مانع از نفوذ و حمله دشمنان گرديم. وحدت ما موثرترين سلاح در مقابل دشمنان مي باشد . به اميد آن روز.
منابع:
http://www.palvoice.com/index.php?id=21856
مقاله : مخابرات التوريط للسعودية في خاصرتها اليمنية نوشته: محمد الروسان
http://almoslim.net/node/85260
أطماع إسرائيل في البحر الأحمر والقرن الأفريقي نوشته : احمد شجاع
http://almajdinfo.net/?ac=showdetail&did=2964
الأصابع الإسرائيلية ودورها في قضية النيجيري وقصة الإرهاب
القاعدة تخترق الاستخبارات الأمريكية بالبر وتهدد دول الخليج بالبحر
انتهای پیام/1020ج