لازم است که دانشگاهیان ، ارتباط خود را با نهادهای علمی ، پژوهشی حوزوی و اساتید بزرگ حوزه تقویت کنند و همچنین حوزویان، دانشگاه و دانشگاهیان را درک کنند ...
«وحدت حوزه و دانشگاه» را میتوان نام فیلمی گذاشت که در نتیجه نقشآفرینی دو نهاد بزرگ حوزه و دانشگاه شکل گرفت و برای نسلهای بسیاری ماندگار شد. حوزه و دانشگاه دو بازیگر با نقشهای مخالف هستند که در کنار یکدیگر با هم به بازی میپردازند و با تمامی اختلافها توانستهاند فیلمی را با نام «وحدت حوزه و دانشگاه» تولید کنند فیلمی که تاریخ شکلگیری آن از ۲۷ آذر ۵۹ همزمان با روز شهادت شهید آیت الله دکتر مفتح همان کسی که پس از گذراندن تحصیلات حوزوی وارد دانشگاه تهران شد و با گذراندن مدارج تحصیلی ، موفق به اخذ دکتری در رشته فلسفه اسلامی گردید. او که هر دو فضای علمی ( حوزه و دانشگاه ) را درک کرده بود توانست ایدههایی در راستای ساخت این فیلم به یاد ماندنی مطرح کند. زمانی که امام (ره) نیز با آگاهی کامل نسبت به واقعیتهای تاریخی، راه حل مشکلات، بقاء استقلال و شعار نه شرقی و نه غربی در کشور را، در آمیخته شدن روشنفکران و تحصیلکردگان جدید، با دین و ایمان مذهبی و نیز آشناشدن روحانیون با پیشرفتهای علمی جهان و تجربه روشهای جدید دانستند؛ شکلگیری و ساخت این فیلم به صورت جدیتری دنبال و نخستین سکانسهای فیلمبرداری آن آغاز شد. هر کسی این فیلم را ندیده باشد زمانی که نام وحدت حوزه و دانشگاه به گوشش بخورد فکر میکند که منظور از همبازی شدن این دو بازیگر که هر کدام جز نهادهای مهم هستند، ورود برخی از درسهای حوزوی به دروس دانشگاهها و بالعکس است. در صورتی که مقصود واقعی از این همکاری و ائتلاف این دو بازیگر، اتحاد دو مرکز آموزشی و پژوهشی در جهت سیاستگذاریهای کلان جامعه است و این حالت هم در زمانی اتفاق میافتد که بازیگر ما در نقش دانشگاه بر اساس تعالیم حوزوی و بازیگر دیگر در نقش طلاب حوزه بر مبنای دانشی که در دانشگاهها فرا گرفته میشود، منطبق با اصول مورد نظر به ترسیم و طراحی زیر ساختهای فکری در عرصههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و ... بپردازند، در این صورت است که فیلمی ماندگار و اساسی که نه تنها برای نسلهای فعلی بلکه برای نسلهای آینده به یادگار خواهد ماند. ساخت فیلمی برای مردم ایران با وجود اعتقادهای اصیل و هوشی سرشار به واقع کاری سخت بود و مثل همیشه امام (ره) بت شکن تاریخ این کشور دستور ساخت این فیلم را داد چرا که او خود خوب میدانست که در حوزه و دانشگاه آدمهایی با شخصیتهای متفاوت هستند و با وجود تمام تفاوتشان زمانی که در کنار یکدیگر و در قاب یک دوربین جای میگیرند با وحدتشان به تولید معنایی میپردازند که ساختار مناسب و کاملی به نام رفاه اجتماعی به وجود میاید. تهیه تمام فیلمها برای خود مشکلاتی دارد که باید کارگردان و تمام عوامل به نحوی این مشکلات را برطرف کنند تا در نهایت محصولی تولید شود که مورد توجه سلیقههای مختلف قرار گیرد؛ حوزه و دانشگاه به عنوان دو بازیگر اصلی هر کدام با مشکلات و موانعی دست و پنجه نرم می کنند که همینها موجب می شود تا امر وحدت دچار رکود زمانی و تاخیر شود و با یک نگاه کارشناسانه ایراد و اشکال هر کدام از این بازیگران باید به آنها گوشزد شود تا بهتر بتوانند در کنار هم قرار گیرند و با همپوشانی یکدیگر به آن وحدت لازم برسند. این پر واضح است که وقتی سخن از وحدت این دو نهاد به میان میآید ، منظور وحدت فیزیکی نیست بلکه نوعی وحدت معرفتی و شناختی است . این وحدت معرفتی و شناختی هم با زور و تحمیل ایجاد نمی شود، چرا که لازمه هر وحدتی، قرب و نزدیکی است . لازم است که دانشگاهیان ، ارتباط خود را با نهادهای علمی ، پژوهشی حوزوی و اساتید بزرگ حوزه تقویت کنند و همچنین حوزویان، دانشگاه و دانشگاهیان را درک کنند ... اصلاح نگاه طرفین نسبت به یکدیگر با توجه به فضای غیر واقعی موجود ، یکی از ضرورت های اولیه ی وحدت حوزه و دانشگاه است .
شاید مشکل دیگری که در جامعه دانشگاهی ما به وضوح یافت میشود، و باید به این بازیگر گوشزد شود منبع نبودن دانشگاهها برای تولید واقعی علوم است و اینکه صرفا به دستگاه ترجمه و بازگردانی متون و منابع بیگانه و غربی تبدیل شدهاند. این انتقال و ترجمه گاهی اوقات بسیار ناشیانه و بدون در نظر گرفتن هر گونه سنخیت این علوم با مبانی فرهنگی و دینی کشور صورت میگیرد و بسیاری از دانشجویان نیز در این میان بدون هیچ گونه تحلیل و سنجش به آموختن این مطالب میپردازند و بدون تعمیق، تفکر، نقد و بررسی به حفظ آن می پردازند. نکاتی هم در تصحیح بازی حوزههای علمیه نیز جا دارد گفته شود و آن تدریس و آموزش بسیاری از مباحث دینی بدون توجه به فضای واقعی موجود در جامعه در حوزههای علمیه است. در اصل فقدان یک نگاه عمل گرایانه در نظام علمی حوزه کاملا محسوس است که این مقوله باعث می شود که علوم شکل گرفته در آن فضا در حد تئوریک و انتزاعی باقی بماند و در عرصه عمل به کار گرفته نشود. بر همین مبناست که علوم و دروسی که در حوزههای علمیه تدریس میشود، از فضای فکری در حال شتاب جامعه چند گام عقب تر است و ضروری است که تجدید نظرها و تغییراتی در این میان به طور خاص شکل بگیرد. هر چند که اقدامات در خور توجهی صورت گرفته و همچنان فضای کار و تلاش بسیار گسترده و فراخ است. با توجه به موارد مذکور ضرورت ایجاب می کند تا دیالوگی که برای این دو بازیگر که زمانی در تقابل یکدیگر بودهاند و اکنون در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، نوشته میشود نکاتی در آن مورد توجه قرار گیرد تا با مرتفع نمودن این موانع و آسیب ها عرصه برای اتحاد حوزه و دانشگاه روز به روز آماده تر شود. به طور مثال در صورتی که نگاه آکادمیک و عمل گرای دانشگاهی با نگاه عمیق، علمی و وابسته به سنت و دین، حوزویان تلفیق گردد می توانیم منتظر یک حرکت علمی مناسب جهت تولید فکر و علم بومی باشیم و یا انتقال برخی اشکال و متدهای آموزشی حاکم در حوزه به دانشگاه ها و بالعکس نیز اهرم مناسبی در این میان به حساب خواهد آمد. این را باید بدانیم که مقوله وحدت حوزه و دانشگاه یک امر تدریجی، درازمدت و دوراندیشانه است که نمی توان آن را در یک محدوده زمانی کوتاه به پایان رساند. در صورتی که این آرمان اصیل امام (ره) و شهدای بزرگ انقلاب با دقت و کوشش سیاستگذاران و دست اندرکاران اجرایی کشور به معنای واقعی عملی شود، می توانیم افق های تازه ای از توسعه، رشد و تعالی کشور را پیش روی این دو بازیگر بزرگ مشاهده کنیم. مریم ایروانی