مردم مصر محمد مرسی، رئیسجمهور قانونی این کشور را دیشب (چهارشنبه ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ ) به کمک ارتش و در حالی که تنها یک سال از به قدرت رسیدن وی میگذشت با تشکیل جنبش «تمرد» برکنار کردند.
یادداشت: علیاکبر اسدی
عکاشه روان شناس مصری، منفعل بودن، مذهبی بودن، ضد افراط بودن و تزلزل روانی را ویژگیهای روانشناختی اصلی محمد مرسی عنوان میکند. البته در کنار این صفات، میتوان موقعیتسنجی، محافظهکاری و ملاحظهکاری نسبی، توانایی ارتباطسازی و حرکت تدریجی را از دیگر ابعاد شخصیتی مرسی برشمرد که به تبیین رفتار سیاسی وی کمک میکند. مردم مصر محمد مرسی، رئیسجمهور قانونی این کشور را دیشب (چهارشنبه ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ ) به کمک ارتش و در حالی که تنها یک سال از به قدرت رسیدن وی میگذشت با تشکیل جنبش «تمرد» برکنار کردند. ارتش با یک کودتای نرم و پس از تصرف مراکز حساس مثل رادیو تلویزیون و با حمایت مردم این بار علیه مرسی انقلابی، انقلاب کرد و... . این که «چرا مرسی به رغم روی کار آمدن با انتخابات دموکراتیک نتوانست بیش از یک سال دوام بیاورد؟» و این که «چطور کسانی که وی را به قدرت رسانده بودند خود عامل سرنگونی او شدند؟»، پیش از این طی یادداشتی تحت عنوان «ضربههای دموکراسی بر پیکر مرسی» پاسخ داده شد. در آن یادداشت ما به برخی اشتباهات شخصیتی و رفتاری مرسی پرداختیم.
اما به نظر میرسد برای «آسیبشناسی» انقلاب مهم مصر و یافتن پاسخی برای این سوالهای مهمتر ابتدا باید به شناخت ابعاد شخصیتی مرسی و رفتارهای وی پرداخت. «برهان» در یک پژوهش راهبردی که در سلسله مقالاتی منتشر میشود، ابعاد مختلف «رفتارشناسی مرسی» را بررسی کرده است که شماره نخست آن را میخوانید: فروپاشی رژیم مبارک، در نتیجهی خیزش مردمی سال ٢٠١١، مصر را وارد مرحلهی جدیدی از حیات سیاسی و اجتماعی خود کرده است. مرحلهی جدیدی که میتوان آن را دورهی پس از مبارک یا دورهی پس از انقلاب محسوب کرد که باعث تغییرات سیاسی جدی در این کشور شده است. هرچند که انقلاب مصر باعث ورود گروههای مردمی و احزاب و جریانهای سیاسی مختلف در عرصهی سیاسی و تلاش بسیاری از گروهها برای کسب سهم مهمی از قدرت شد و همچنین در دورهای، به صورت محسوس، نقشآفرینی ارتش را بسیار افزایش داد؛ اما در این میان، شاید بتوان اصلیترین تحول را کنار رفتن مبارک و ریاستجمهوری محمد مرسی در این کشور دانست. در حالی که هنوز برخی از ساختارهای سیاسی و نظامیامنیتی و حتی شخصیتهای رژیم سابق در مصر به حیات و فعالیت خود ادامه میدهند، به قدرت رسیدن محمد مرسی کانونیترین دگرگونی در مصر بوده است که خود، حاصل رقابتها و منازعهی قدرت گسترده در این کشور و برآیند روند تحولات و تلاشهای گروههای مختلف در دورهی جدید مصر بوده است. در دورهی جدید مصر، رویکردها و رفتارهای محمد مرسی، نامزد جنبش اخوانالمسلمین، را میتوان منبع مهم تحولات داخلی این کشور دانست. وی که در دورهی گذشته، به عنوان عضوی کلیدی در جریان اخوانالمسلمین در قالب جریانهای اپوزیسیون رژیم مبارک فعالیت میکرد، توانست با مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری، به عنوان نامزد اخوانالمسلمین، در رقابت با سایر نامزدها، به پیروزی برسد و بعد از چند دهه، به عنوان نخستین رئیسجمهور مصر پس از مبارک مطرح شود. مرسی در دورهی ریاستجمهوری خود، با مسائل، چالشها و تحولات مختلفی روبهرو بوده و رفتارها و رویکردهای سیاسی مختلف و گاه در ظاهر، متناقضی را در عرصهی داخلی و سیاست خارجی از خود بروز داده است. در عرصهی داخلی مصر، مرسی گاه موضع قاطع و انقلابی را در برابر عناصر رژیم گذشته و سایر احزاب و جریانهای سیاسی در پیش گرفته و گاه با برخی عقبنشینیها، در پی ارائهی چهرهای متساهل و مسالمتجو از خود بوده است. وی در برخی موارد، بر رویکردهای انقلابی و همچنین اسلامگرایانه تأکید جدی داشته و در برخی مواقع، در برابر ساختارها و عناصر سیاسی حاضر، از خود انعطاف به خرج داده است. در عرصهی سیاست خارجی نیز میتوان شاهد تنوع و تکثر و حتی تناقض در رفتارهای سیاسی محمد مرسی، رئیسجمهور جدید مصر بود. وی از یک سو خواستار تقویت چهرهی ملیگرایانه، عربی و حتی اسلامی خود بوده و بر استقلال سیاسی و حمایت از جنبشهای مقاومت و ایجاد رابطه با بازیگران مستقل منطقهای تأکید نموده است و از سوی دیگر، در پی تداوم تعامل با آمریکا، تلاش برای جلب همراهی کشورهای محافظهکار عرب و محافظهکاری در برابر رژیم اسرائیل بوده است. بر این اساس، با نگاه به رفتارها و اقدامات سیاسی محمد مرسی، ترسیم روشن دیدگاهها و خط مشیهای سیاسی وی در عرصهی داخلی و خارجی، به راحتی امکانپذیر نیست و میتوان شاهد نوعی از پیچیدگی و تکثر جدی در رویکردهای سیاسی رئیسجمهور مصر بود. حفظ امنیت و ثبات مصر در دورهی گذار و مقابله با عوامل ثباتزا، که باعث هرجومرج در کشور میشود، از مهمترین ملاحظاتی است که مرسی را ناچار میکند تا با استفاده از بازوهای نظامی و امنیتی و همچنین اختیارات سیاسی خود، بسیاری از نیروهای بیثباتکننده و معارضین را مهار نماید. با توجه به ابعاد فوق در رفتار سیاسی محمد مرسی، دو دستهی متفاوت از دیدگاهها در تبیین رفتار سیاسی وی مورد طرح و تأکید قرار گرفته است. دستهی نخست معتقد است که محمد مرسی با توجه به بنیادهای اخوانی خود، رفتارهای معطوف به اهداف و مقاصد ملی و منطقهای اخوانیها را بروز میدهد و برخی ملاحظات و عقبنشینیهای وی مقطعی بودهاند و وی پس از تثبیت شرایط داخلی خود، به صورت قاطعانهتری در جهت تحقق نظم داخلی و منطقهای مطلوب اخوانالمسلمین حرکت خواهد کرد. در این راستاست که همکاری وی با سلفیها و نوع رفتارهای وی در جریان بحران داخلی اخیر و قضایای مربوط به قانون اساسی، به عنوان شاهدی بر این ادعا مطرح میشود. دیدگاه دوم بر خلاف دیدگاه نخست، معتقد است که رفتارهای سیاسی وی، در مقایسه با رئیسجمهور قبلی، یعنی حسنی مبارک، تفاوتهای اساسی نداشته است و وی با کسب و هدایت قدرت، ضمن اینکه در عرصهی داخلی سعی بر تغییرات ساختاری نداشته، در عرصهی سیاست خارجی نیز تحولی اساسی در رویکردهای مصر، از جمله در رابطه با آمریکا، صلح و پیمان بین مصر و اسرائیل و روابط مناسب با کشورهای عربی، به وجود نیاورده است. اما نگاه عمیقتر به رفتارهای سیاسی محمد مرسی نشان میدهد که نمیتوان این رفتارها و اقدامات را صرفاً در قالبهایی دوبُعدی و بر اساس نفی یا اثبات حرکت وی در چهارچوبهای گذشته یا جدید مورد تبیین قرار داد. در واقع نه میتوان رفتارهای سیاسی محمد مرسی را محصول صرف دیدگاهها و جایگاه اخوانی وی تلقی کرد و نه میتوان برخی تغییرات صورتگرفته در مصر در نتیجهی رفتارهای سیاسی رئیسجمهور مصر را نادیده گرفت؛ چرا که رفتار سیاسی مرسی در حوزهی داخلی و خارجی این کشور، برآیند مجموعهی گستردهای از مؤلفهها و مسائل داخلی و خارجی است که پیچیدگی و حتی گاه تناقض جدی را در رویکرد مرسی باعث شده است. با این حال، این موضوع به مفهوم نبود هر گونه الگو و جهتگیری در رفتار سیاسی محمد مرسی نیست. با توجه به این موضوع، در این نوشتار، به این پرسش اساسی میپردازیم که رفتارشناسی سیاسی محمد مرسی چه سناریوهایی را در مورد آیندهی انقلاب و تحولات داخلی و همچنین جهتگیری سیاست خارجی مصر مطرح میسازد. همچنین این پژوهش که در سلسله مقالاتی منتشر خواهد شد، با تمرکز بر رفتار سیاسی محمد مرسی، به عنوان پرسشهای فرعی، در پی پرداختن به منابع و ریشههای رفتار سیاسی مرسی، الگوها و جهتگیریهای رفتار سیاسی وی، چالشها و مسائل مهم پیش روی مرسی و همچنین روابط جدید مصر با جمهوری اسلامی ایران در این چهارچوب است. ۱. مفهومشناسی رفتار سیاسی و ریشههای رفتاری مرسی بررسی رفتار سیاسی بازیگران و افراد یک جامعهی سیاسی، اعم از شهروندان یا نخبگان و رهبران، یکی از موضوعات مهم پژوهشگران عرصهی سیاست را تشکیل میدهد. در حالی که در بررسیهای سیاسی میتوان با نگاه ساختاری به یک جامعه و نظام سیاسی و یا در سطح بالاتری، نظام منطقهای و بینالمللی، به تبیین امور و تحولات سیاسی پرداخت؛ رویکرد مطرح دیگر در مقابل نگاه ساختاری را میتوان تبیین مبتنی بر کارگزار یا کارگزارمحور تلقی کرد. در این رویکرد، برای تبیین پدیدهها و تحولات سیاسی، به جای پرداختن به ساختارها، به کارگزاران سیاسی تأکید میشود که در سطح داخلی کشورها در این رویکرد، میتوان از یک سو شهروندان مختلف یک کشور را مورد مطالعه قرار داد و از سوی دیگر، به تبیین رفتار سیاسی نخبگان و رهبران سیاسی کشورها توجه نمود. در این نوشتار، مطالعه و بررسی رفتار سیاسی محمد مرسی، به عنوان یک رهبر سیاسی، مورد توجه قرار دارد. در این راستا، به ارائهی الگوی تلفیقی برای رفتارشناسی سیاسی محمد مرسی، در قالب متغیرهای زیر میپردازیم: - متغیرهای شخصی و روانشناختی: منظور از این متغیرها، ویژگیهای شخصی و روانی مرسی است که وی را از افراد دیگر متمایز میسازد. بعضی از این ویژگیها ذاتی و غیراکتسابی و برخی دیگر اکتسابی است. خصوصیاتی چون شجاعت، ترس، عصبانیت، خشونت، خطرپذیری، صبر و بردباری، سنگدلی و قساوت قلب، رحم و شفقت، خودباختگی، خودباوری، اعتماد به نفس،کفایت، مدیریت، دوراندیشی و حزم، محافظهکاری و غیره در این دسته از منابع قرار میگیرند. - متغیرهای جامعهشناختی: این متغیرها به عوامل مرتبط با وضعیت اجتماعی مرسی، از جمله نظام ارزشی، باورها، جامعهپذیری، پایگاه طبقاتی و اجتماعی، خاستگاه فکری و عقیدتی و وابستگی سیاسی و حزبی وی ارتباط دارد. - متغیرهای حکومتی یا سیاسی: این متغیرها شامل ماهیت مناصب و پست سازمانی مرسی، یعنی ریاستجمهوری و همچنین جنبههای ساختاری حکومت است که گزینههای پیش روی وی را افزایش میدهد یا محدود میسازد. شکل و ماهیت نظام سیاسی، حجم حکومت و بوروکراسیها و کارگزاریهای حکومتی، ساختار قدرت سیاسی، درجهی تفکیک قوا و میزان باز و بسته بودن نظام سیاسی، از جمله متغیرهای حکومتی هستند. - متغیرهای ملی یا کشوری: این متغیرها شامل جنبهها و نمودهای غیرحکومتی جامعهی مصر است که بر رفتار سیاسی مرسی تأثیر میگذارد. گرایشهای ارزشی، درجهی وحدت ملی، میزان توسعهیافتگی، فرهنگ سیاسی، ایدئولوژی اسلامی، تجربهی تاریخی، موقعیت جغرافیایی، وضعیت اقتصادی کشور و نخبگان و گروههای ذینفوذ و افکار عمومی، در زمرهی متغیرهای ملی قرار میگیرند. - متغیرهای منطقهای: متغیرهای منطقهای رفتار سیاسی محمد مرسی فرصتها و محدودیتهایی هستند که ساختار و شرایط منطقهای و وضعیت و رویکردهای بازیگران منطقهای برای وی ایجاد میکنند و بر شکلگیری رفتارهای سیاسی آن تأثیرگذارند. - متغیرهای بینالمللی: متغیرهای بینالمللی تأثیرگذار بر رفتار سیاسی مرسی نیز آن دسته از مؤلفههایی هستند که از ساختار و معادلات سیاسی و اقتصادی بینالمللی ناشی میشوند و رفتارهای سیاسی مرسی را تحت تأثیر قرار میدهند. در این راستا، نوع رویکرد قدرتهای بزرگ بینالمللی ذینفع در مصر و روابط قاهره با آن، مورد توجه ویژه قرار میگیرد. ۱-۱. ریشههای رفتار سیاسی مرسی با توجه به چهارچوب چندمتغیرهای که در بالا، در خصوص تبیین ریشهها و مؤلفههای تأثیرگذار در رفتار سیاسی ارائه شد، بررسی ریشهها و عوامل تأثیرگذار در رفتار سیاسی محمد مرسی نیز باید در این چهارچوب مورد توجه قرار گیرد. به رغم برخی تلاشهای صورتگرفته برای تبیین رفتار رئیسجمهور جدید مصر، بر اساس متغیرهای خاصی مانند گرایش مذهبی یا تعلق وی به جنبش اخوانالمسلمین، در این چهارچوب، بر این مسئله تأکید میشود که رفتار مرسی تنها از یک متغیر خاص تأثیرپذیر نیست، بلکه مجموعهای از مؤلفهها، رفتار سیاسی وی را شکل میدهد. در دورهی جدید مصر، رویکردها و رفتارهای محمد مرسی، نامزد جنبش اخوانالمسلمین را میتوان منبع مهم تحولات داخلی این کشور دانست. وی در دورهی ریاستجمهوری خود، با مسائل، چالشها و تحولات مختلفی روبهرو بوده و رفتارها و رویکردهای سیاسی مختلف و گاه در ظاهر، متناقضی را در عرصهی داخلی و سیاست خارجی از خود بروز داده است. - ویژگیهای روانشناختی مرسی: بررسی میزان و چگونگی تأثیر ویژگیهای روانشناختی و شخصیتی مرسی بر رفتار سیاسی وی، نیازمند تخصص در حوزه روانشناسی سیاسی و همچنین بررسی رفتارهای سیاسی وی در مدت زمانی طولانی به نسبت دورهی کوتاه کنونی است. بر این اساس، قضاوت دقیق در این عرصه، با توجه به تحقیقات اندک انجامشده در خصوص روانشناسی مرسی و همچنین کوتاه بودن دورهی تصدی وی به عنوان رئیسجمهور، دشوار است. با این حال، در اینجا به برخی از اندک تبیینهای ارائهشده در مورد روانشناسی مرسی اشاره میکنیم. البته تأکید اساسی بر صحت این نوع قضاوتها در اینجا مد نظر نیست. احمد عکاشه، روانشناسی که کارهای ژورنالیستی بسیاری از وی در روزنامههای مصری منتشر شده است و عموماً ید طولایی در تحلیل روانی و شخصیتی چهرههای سیاسی دارد، تحلیلی دربارهی شخصیت محمد مرسی ارائه داده است. به اعتقاد عکاشه، مرسی شخصیتی منفعلانه دارد؛ یعنی اینکه از یک سو نمیخواهد هیچ وقت در موضع دفاع باشد و از سوی دیگر، تلاش میکند که بر مواضعی که اتخاذ میکند پافشاری کند و برای این کار حتی به پندها و توصیههای مشاوران و حامیان اخوانیاش نیز گوش نمیدهد. او فردی مذهبی است و ناخودآگاه سخنانش همیشه رنگوبوی مذهبی دارند. به باور عکاشه، شخصیت مرسی ذاتاً ضد افراط است، اما این خصلت را الآن بروز نمیدهد و زمانی دست به این کار خواهد زد که ببیند اوضاع بر وفق مراد جماعت اخوانالمسلمین نیست. بیشک شخصی که مدتها در زندان بوده و همواره فعالیتش را زیرزمینی انجام میداده است، اکنون که ناگهان خود را در رأس میبیند، شاید نوعی تزلزل روانی احساس کند؛ چرا که آن چیزی که بر او رفته تدریجی نبوده است. چنین وضعیتی بر شخصیت مرسی اثر گذاشته است.[i] بر این اساس، عکاشه منفعل بودن، مذهبی بودن، ضد افراط بودن و تزلزل روانی را ویژگیهای روانشناختی اصلی محمد مرسی عنوان میکند. نوع تحلیل عکاشه از شخصیت مرسی، بیشتر بیانگر نوعی نگاه انتقادی و بدبینانه به شخصیت مرسی است و شاید بتوان به برخی دیگر از ابعاد شخصیت مرسی نیز اشاره کرد. در این راستا، میتوان موقعیتسنجی، محافظهکاری و ملاحظهکاری نسبی، توانایی ارتباطسازی و حرکت تدریجی را از دیگر ابعاد شخصیتی مرسی برشمرد که به تبیین رفتار سیاسی وی کمک میکند. مؤلفههای جامعهشناختی رفتار مرسی: محمد مرسی از نظر پایگاه اجتماعی و طبقاتی، ویژگیهای چندگانهای دارد که از تولد وی تا کنون برای وی ایجاد شدهاند. وی در یکی از روستاهای مصر به نام «العدوه» در شهر زقازیق از استان شرقیهی مصر، از پدری کشاورز و مادری خانهدار متولد شد. بر این اساس، پایگاه طبقاتی و اجتماعی نخست وی کاملاً ساده و روستایی بوده است. با این حال، وی در مراحل بعدی زندگی خود، با ادامهی تحصیل در مصر و سپس آمریکا و در نهایت تدریس در دانشگاه، طبقهی اجتماعی خود را تغییر داد و به جامعهی دانشگاهی و تکنوکرات مصر وارد شد. بر این اساس، وی از یک سو دارای ریشههای مذهبی و روستایی است؛ اما از سوی دیگر، ارتباطی قوی با جامعهی تکنوکرات و مدرن مصر و حتی غرب دارد. از این روست که مرسی ضمن اینکه در چگونگی تعامل با جامعهی مصر، به خصوص طبقات پایین جامعه مهارت دارد، با اتکا به تحصیلات و تجارب دانشگاهی و تکنوکراتیک خود، میتواند روابط مناسبی با شخصیتها و طبقات مدرن و بازیگران بینالمللی برقرار کند. عضویت محمد مرسی در اخوانالمسلمین و به قدرت رسیدن وی، به عنوان عضوی از این جنبش نیز مؤلفهی تأثیرگذاری در رفتارهای سیاسی وی محسوب میشود. این تأثیرگذاری از دو جنبه قابل توجه است؛ نخست اینکه مرسی به عنوان عضو و یکی از رهبران اخوان، بسیاری از ویژگیهای فکری، مذهبی و سیاسی این جنبش را به همراه دارد و دیگر اینکه وی به عنوان نمایندهی اخوان مجبور است که در اقدامات و سیاستهای خود، در عرصهی سیاسی، ملاحظات، اهداف و منافع این جنبش را به صورت جدی مد نظر قرار دهد و کارکردهای مرسی از این منظر، به عنوان کارکردهای اخوانالمسلمین نیز محسوب میشود. از نظر ویژگیها و گرایشهای فکری و سیاسی، جنبش اخوانالمسلمین در سالهای اخیر، شاهد تحولاتی بوده است. در واقع این جنبش و رهبران و اعضای آن، به رغم تکثر و تنوع فکری داخلی، سعی کردهاند تا ضمن حفظ اصول و اهداف اسلامی، گذشتهی خود را با شرایط جدید داخلی، منطقهای و بینالمللی انطباق دهند. موقعیت استراتژیک مصر در منطقه و جایگاه خاص مصر در جهان عرب باعث میشود تا مرسی رفتارهای سیاسی خود را در چهارچوب و سطح متفاوت و خاصی بروز دهد که از یک سو عزت و کرامت مصریها که در انقلاب نیز مورد تأکید قرار گرفت حفظ شود و از سوی دیگر، تصویری از مصر ایجاد شود که بتواند نقش برتر این کشور را تداعی نماید. به اعتقاد داود فیرحی، استاد دانشگاه تهران، چند ویژگی مهم در جنبش اسلامگرایی نوین اخوانالمسلمین در مقایسه با گذشته را میتوان مورد تأکید قرار داد که عبارتاند از: انتقال از مردمگرایی به مردمسالاری و ساختارهای دموکراتیک؛ انتقال از ایدهی دولت اسلامی به سوی جامعهی اسلامی و دولت مدنی؛ عبور از وضعیت اخوانالمسلمین به عنوان جماعت فراملی به حزب ملی و بازگشت به نهادهای مدنی و الگوهای دموکراسی که البته به مفهوم سکولار شدن اخوان نیست؛ رشد اخوانیها به عنوان احزاب ملی و رقیق و ژلهای شدن شبکهی جهانی اخوانالمسلمین؛ جدی گرفتن گفتمانهای ناسیونالیستی از سوی اخوانیها؛ گذار اخوانالمسلمین از ایدئولوژی و رفتن به طرف تفکر فراایدئولوژیک، اما در عین حال، حفظ تفکر و گرایش دینی؛ و تقویت روابط نهادهای مدنی و مذهب.[ii] برخی نیز مهمترین عناصر در گرایشهای فکری جدید اخوانالمسلمین را در پذیرش چهارچوب نهادی حکومت دموکراتیک، پارلمانتاریسم، تحزب و تکثرگرایی، تفکیک و استقلال قوا، تأکید بر اصول، الگوها و محتوای اسلامی و حفظ آزادیها و حقوق سیاسی و اجتماعی شهروندان خلاصه میکنند.[iii] اما در مجموع، برخی ویژگیهای فکری، سیاسی و عملکردی اخوانالمسلمین مصر را که در رفتارهای سیاسی محمد مرسی نیز تأثیرگذار است میتوان شامل تفکر و رویکرد اسلامی، عملگرایی سیاسی، مردمگرایی و مردمسالاری، محافظهکاری و حرکت تدریجی و پرهیز از افراطگرایی، ملیگرایی نسبی و توجه به مقتضیات ملی، توجه به تحولات و مسائل اسلامی و منطقهای و شبکهسازی جهانی در کنار ملاحظات ملی و تمایل به حفظ، مدیریت و هدایت قدرت سیاسی دانست. با این حال، شرایط خاص و مقطعی و منافع کلان اخوانالمسلمین در هر دوره نیز از جمله مسائلی است که رفتار سیاسی مرسی را تحت تأثیر قرار میدهد. مقتضیات ریاستی و ملاحظات حکومتی: هرچند ویژگیهای فردی و مؤلفههای جامعهشناختی نقش مهمی در رفتارهای سیاسی محمد مرسی دارند؛ با این حال، ایفای نقش وی به عنوان رئیسجمهور و رهبر یک حکومت نیز مقتضیات خاص خود را دارد و مرسی مجبور است تا در این سمت، ملاحظات مهمی را بر رفتار سیاسی خود حاکم کند. حفظ امنیت و ثبات مصر در دورهی گذار و مقابله با عوامل ثباتزا، که باعث هرجومرج در کشور میشود، از مهمترین این ملاحظات است که وی را ناچار میکند تا با استفاده از بازوهای نظامی و امنیتی و همچنین اختیارات سیاسی خود، بسیاری از نیروهای بیثباتکننده و معارضین را مهار نماید. دومین ملاحظهی مهم مرسی در پست ریاستجمهوری بعد از انقلاب، مدیریت مناسب روند سیاسی جدید و عبور دادن نظام سیاسی از شرایط دورهی مبارک به سوی وضعیت جدیدی است که نیازمند اصلاحات سیاسی است. همچنین وی به عنوان رئیسجمهور مجبور است که شرایط اقتصادی و اجتماعی مصر را سامان دهد و به بهبود اوضاع نظر داشته باشد. اینها از جمله مسائلی هستند که مرسی نیازمند توجه به آنهاست و این موضوع با میزان مشروعیت و اعتبار وی و اخوانالمسلمین در جامعهی مصر و همچنین کسب قدرت در آینده، در ارتباط است. در عرصهی داخلی مصر، مرسی گاه موضع قاطع و انقلابی را در برابر عناصر رژیم گذشته و سایر احزاب و جریانهای سیاسی در پیش گرفته و گاه با برخی عقبنشینیها، در پی ارائهی چهرهای متساهل و مسالمتجو از خود بوده است. وی در برخی موارد، بر رویکردهای انقلابی و همچنین اسلامگرایانه تأکید جدی داشته و در برخی مواقع، در برابر ساختارها و عناصر سیاسی حاضر، از خود انعطاف به خرج داده است. در عرصهی سیاست خارجی نیز میتوان شاهد تنوع و تکثر و حتی تناقض در رفتارهای سیاسی محمد مرسی، رئیسجمهور جدید مصر بود. متغیرهای ملی مصر: متغیرهای ملی نیز به نوبهی خود، الزاماتی را برای رفتار سیاسی مرسی، به عنوان رئیسجمهور جدید مصر، ایجاد میکند. از جمله مهمترین این متغیرها، میتوان به موقعیت استراتژیک مصر در خاورمیانه، میراث و جایگاه تاریخی و ملی و مذهبی مصر در منطقه و جهان عرب، تکثر فکریفرهنگی و تنوع احزاب و گروههای سیاسی در مصر، وضعیت و ساختار اجتماعی، ساختار و وابستگی اقتصادی این کشور و متغیرهایی از این دست اشاره کرد. موقعیت استراتژیک مصر در منطقه و جایگاه خاص مصر در جهان عرب باعث میشود تا مرسی رفتارهای سیاسی خود را در چهارچوب و سطح متفاوت و خاصی بروز دهد که از یک سو عزت و کرامت مصریها که در انقلاب نیز مورد تأکید قرار گرفت حفظ شود و از سوی دیگر، تصویری از مصر ایجاد شود که بتواند نقش برتر این کشور را تداعی نماید. همچنین تنوع و تکثر فکری و سیاسی درون مصر و ضرورت حفظ وحدت و انسجام ملی در شرایط گذار، باعث میشود تا وی رفتارهای سیاسی مورد مقبولیت گستردهتر و در جهت جذب طیف مختلفی از جریانها را مورد توجه قرار دهد. همچنین بنیانهای اقتصادی ضعیف و از جمله وابستگی اقتصادی به کمک خارجی کشورهایی مانند آمریکا یا گردشگران و سرمایهگذاری خارجی، از جمله از طرف کشورهای عربی خلیج فارس، منجر به ضرورت حفظ نوعی از تعامل و رعایت برخی ملاحظات در روابط با این گونه بازیگران خارجی میشود. ملاحظات و متغیرهای منطقهای رفتار مرسی: منظور از متغیرهای منطقهای رفتار مرسی، آن است که ساختار قدرت و معادلات سیاسی و رویکرد بازیگران منطقهای، چه فرصتها یا محدودیتهایی را برای رفتار سیاسی مرسی ایجاد میکند. نظم منطقهای در حال گذار و موقعیت مهم و کانونی مصر، به عنوان کشوری مهم در جهان عرب و منطقه و همچنین کشوری انقلابی، فرصتهای مهمی را برای تأثیرگذاری و ایفای نقش مرسی، به خصوص در سطح منطقه، به وجود میآورد. به خصوص این موقعیت، در نقشآفرینی مرسی در مسائل و تحولات اصلی منطقه، مانند مسئلهی فلسطین و برخی دیگر از بحرانها، تأثیر اساسی دارد. با این حال، برخی دیگر از معادلات و رویکرد بازیگران منطقهای، نقشآفرینی مناسب مرسی را محدود میکند. اسرائیل و نقشآفرینی آن در منطقه و به خصوص مخالفت آن با بازگشت مصر به نقشآفرینی منطقهای فعال و مستقل و تمایل تلآویو به محدود ماندن نقش مصر در شرایط دورهی مبارک، موانع مهمی را برای مرسی ایجاد میکند. همین طور کشورهای محافظهکار عربی، مانند عربستان سعودی، مانع اساسی برای تغییرات اساسی درون مصر و همچنین رویکردهای جدید منطقهای این کشور محسوب میشوند. به عنوان نمونه، در بازسازی روابط مصر با جمهوری اسلامی ایران، مخالفتهای کشورهای عربی خلیج فارس و رژیم اسرائیل، به عنوان مانعی مهم عمل میکند. - متغیرهای بینالمللی در رفتار مرسی: ساختار قدرت و رویکرد قدرتهای بزرگ بینالمللی نیز در رفتارهای سیاسی مرسی، از متغیرهای تأثیرگذار مهم هستند. در این سطح، آمریکا با توجه به نفوذ خود در مصر و پیوندهای آن با ارتش و نیروهای سیاسی این کشور در دورهی مبارک و حساسیتهای آن در خصوص منافع و امنیت رژیم اسرائیل، دارای منافع زیادی در مصر است و بر این اساس، منافع و رویکرد واشنگتن در قبال قاهره نقشآفرینی مرسی را با محدودیتهای قابل توجهی مواجه میسازد. تأمین بخشی از بودجه و همچنین وابستگی به گردشگران و کمکهای آمریکا نیز بخش دیگری از این محدودیت را نشان میدهد. اما از آنجایی که روندهای بینالمللی گسترش تکثر قدرت و رفتن نظام بینالمللی به سوی نظامی چندقطبی، به خصوص با ظهور قدرتهای آسیایی را نشان میدهد، مرسی میتواند به نوعی موازنهسازی و چندجانبهگرایی در سیاست بینالمللی مصر دست یابد و از این طریق، فرصتهای قابل توجهی برای این کشور به وجود میآید. ادامه دارد... پینوشتها:
[i]. احمد عکاشه، روانشناسی شخصیت محمد مرسی، ترجمهی سید علی موسوی خلخالی، اول مهر ١٣٩١، قابل دسترسی در: http://www.irdiplomacy.ir/fa/page.html [ii]. سخنرانی داود فیرحی در همایش تحولات خاورمیانه و آیندهی نظم منطقهای، تهران، مرکز تحقیقات استراتژیک، ٩ خرداد ١٣٩١. [iii].گروه پژوهش مؤسسه، تحول اندیشهی سیاسی اخوانالمسلمین در جهان عرب، فصلنامهی مطالعات راهبردی جهان اسلام *دانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطبایی/انتهای متن/