یادداشت: محمود لطیفیهمه با هم، برای خدمت به مردم
<و وصیت من به نویسندگان و گویندگان و روشنفکران و اشکال تراشان و صاحب عقدگان آن است که به جای آنکه وقت خود را در خلاف مسیر جمهوری اسلامی صرف کنید و هر چه توان دارید در بدبینی و بدخواهی و بدگویی از مجلس و دولت و سایر خدمتگزاران به کار برید و با این عمل کشور خود را به سوی ابرقدرتها سوق دهید، با خدای خود یک شب خلوت کنید و اگر به خداوند عقیده ندارید با وجدان خود خلوت کنید و انگیزه باطنی خود را، که بسیار میشود خود انسانها از آن بیخبرند، بررسی کنید؛ ببینید آیا با کدام معیار و با چه انصاف خون این جوانان قلم قلم شده را در جبههها و در شهرها نادیده میگیرید و با ملتی که میخواهد از زیر بار ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلال و آزادی را با جان خود و فرزندان عزیز خود به دست آورده و با فداکاری میخواهد آن را حفظ کند، به جنگ اعصاب برخاستهاید و به اختلاف انگیزی و توطئههای خائنانه دامن میزنید و راه را برای مستکبران و ستمگران باز میکنید؛ آیا بهتر نیست که با فکر و قلم و بیان خود دولت و مجلس و ملت را راهنمایی، برای حفظ میهن خود نمایید؟ آیا سزاوار نیست که به این ملت مظلوم محروم کمک کنید و با یاری خود حکومت اسلامی را استقرار دهید؟ آیا این مجلس و رئیس جمهور و دولت و قوه قضایی را از آنچه در زمان رژیم سابق بود بدتر میدانید؟ آیا از یاد بردهاید ستمهایی که آن رژیم لعنتی بر این ملت مظلوم بیپناه روا میداشت؟ آیا نمیدانید که کشورهای اسلامی در آن زمان یک پایگاه نظامی برای آمریکا بود و با آن عمل یک مستعمره میکردند، و از مجلس تا دولت و قوای نظامی در قبضة آنان بود و مستشاران و صنعتگران و متخصصان آنان با این ملت و ذخائر آن چه میکردند؟ آیا اشاعة فحشا در سراسر کشور و مراکز فساد از عشرتکدهها و قمارخانهها و میخانهها و مغازههای مشروب فروشی و سینماها و دیگر مراکز، که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود، از خاطرتان محو شده؟ آیا رسانههای گروهی و مجلات سراسر فساد انگیز و روزنامههای آن رژیم را به دست فراموشی سپردهاید؟ و اکنون که از آن بازارهای فساد اثری نیست، برای آنکه در چند دادگاه یا چند جوان که شاید اکثر از گروههای منحرف نفوذ کرده و برای بدنام نمودن اسلام و یا جمهوری اسلامی کارهای انحرافی انجام میدهند، و کشتن عدهای که مفسد فیالارض هستند و قیام بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی میکنند، شما را به فریاد درآورده و با کسانی که با صراحت اسلام را محکوم میکنند و بر ضد آن قیام مسلحانه یا قیام با قلم و زبان که اسفناکتر از قیام مسلحانه است، نمودهاند پیوند میکنید و دستبرادری میدهید و آنان را که خداوند مهدورالدم فرموده، نور چشم میخوانید و در کنار بازیگرانی که فاجعه 14 اسفند را برپا کردند و جوانان بیگناه را با ضرب و شتم کوبیدند، نشسته و تماشاگر معرکه میشوید، یک عمل اسلامی و اخلاقی است؟ و عمل دولت و قوه قضائیه که معاندین و منحرفین و ملحدین را به جزای اعمال خویش میرسانند، شما را به فریاد درآورده و داد مظلومیت میزنید؟>.
شرح:
همردیف شدن عناوینی چون: نویسندگان و گویندگان و روشنفکران بدون هیچ قید و استثنایی با اشکالتراشان و صاحب عقدگان، هشداری عبرتآموز برای اصحاب کتاب و قلم و اندیشه است. چرا باید خردورزان و فرهیختگان یک جامعه در ردیف نقزنان و بیماردلان به شمار آیند و به راستی آنان در سالهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی چه کرده بودند که امام حکیم و صبور و دریادل ناچار میشود این نامها را در ردیف هم قرار دهد؟!
آیا این نویسندگان و گویندگان و روشنفکران پس از بیست سال که از رحلت امام(قدس ره) و قرائت این وصیتنامه گذشته است، اندیشیدهاند که چرا نامشان در ردیف عقدهایها ثبت شده است؟! آیا این جملههایی که با دست و قلم آن حکیم فرزانه تأیید گردیده است، این سه گروه را در حد تحلیل یک خبرنگار تازهکار در فلان خبرگزاری استکباری به فکر و تأمل واداشته است؟! و اگر چنین بود، قطعاً انقلاب اسلامی ما امروز و با گذشت بیش از سی سال پیروزی، این همه مظلوم و غریب نبود و دسیسههای صد نفره و دویست نفرة روشنفکران و نویسندگان و گویندگان در تأیید فتنهگران صادر نمیگردید.
حضرت امام(قدس ره)، نخست به عملکرد این افراد اشارهای نموده و آن را در دو محور آوردهاند:
1. صرف وقت در خلاف سیر جمهوری اسلامی و تلاش برای اثبات این توهم که اسلام، کارآیی و دین، نقشی در اداره زندگی ندارد و اینکه مردم در تصمیم خود برای تحقق حاکمیت دین تابع احساسات شده و بر مبنای نقص و خرد گام برنداشتند.
2. صرف وقت و استعدادها و امکانات در بدگویی و بدبینی و بدخواهی نسبت به نظام و امام(قدس ره)، بنیانگذار این معجزة بزرگ تاریخ، نسبت به شهدا، روحانیت، حزبالله، نماز جمعه، مردم مسلمان و اهل مسجد و هیئت و حسینیه، حتی نسبت به ائمه معصومین(ع)، قرآن و وحی الهی و... و سست نمودن اعتقاد و علاقة مردم نسبت به اینها و نیز شکستن حریمشان تا جایی که برخی نویسندگان جرأت یافتند و سخن یزید را تکرار نمودند و نوشتند که حادثه عاشورا در پاسخ به جنگ بدر بود! و این همه به قصد سوق دادن کشور به سمت ابرقدرتها، تسلیم در برابر آنها، امتیاز دادن به آنها و حداقل سکوت در برابر سیاستهای استکباری آنان صورت میگیرد.
پس حضرت امام(قدس ره)، این بیماردلان را به خلوت با خدا ـ اگر به قول خودشان به آن معتقدند ـ و یا خلوت با وجدان و انسانیت خود ـ اگر به کرامت انسانی باور دارند و قضاوت وجدان را میپذیرند ـ دعوت نموده میفرماید: به راستی شما با چه معیاری این همه شبهه، تردید، توهین، بدبینی و بددلی را نسبت به اسلام و دلبستگان به انقلاب اسلامی روا داشته و میدارید؟ شما که خود را مؤمن و خداشناس و گاهی جبهه رفته و جانباز و خانوده شهید نیز قلمداد میکنید! آیا شما:
1. فداکاری ملت را برای نجات از جنگ ستمگران و غارتگران نمیبینید؟
2. آیا شهوترانی و چپاول عدهای وابسته به بیگانه را، بر این آزادی و عزت که برای ایران و در ایران تصمیم گرفته میشود، نه در واشنگتن و لندن و... ترجیح میدهید؟
3. آیا این مجلس، دولت و قوه قضایی را از زمان شاه بدتر میدانید؟
4. آیا سیاهچالهای کمیته، شهربانی، اوین و... را فراموش کردهاید؟
5. آیا تحکم، تحقیر و توهین گاوچرانهای آمریکایی را بر فرماندهان ارتش، مهندسان، پزشکان و دانشگاهیان از یاد بردهاید؟
6. آیا عشرتکده و روسپیخانههای رسمی شهرهای آبرومند از خاطرتان محو شده؟
7. آیا این همه تحولات اساسی را نادیده گرفته و تنها چند رفتار انحرافی در فلان دادگاه یا زندان و اداره و...، احساسات شما را چنان بر آشفته که همه حقایق را از دست رفته میپندارید؟
8. آیا هنوز باور نکردهاید که آفرینندگان 14 اسفند و 18 تیر و عاشورای 88 در پی براندازی بودند، نه در پی یک اعتراض عادی؟
9. به راستی چرا خون شهدای تکه تکه شده در دفاع از اسلام و انقلاب را نادیده میگیرید؟
10. چرا با ملتی که میخواهد از زیر یوغ ستمگران و غارتگران خارجی و داخلی خارج شود و استقلالی را که با خون عزیزان خود به دست آورده است، با فداکاری و مشقت و مشکلات نگه دارد؛ به جنگ اعصاب برخاستهاید؟
11. چرا میخواهید راه را برای آمریکای جنایتکار هموار کنید؟ مگر نمیبینید که در اثر این اختلافات، چنگ و دندان نشان میدهد و تهدید میکند و حکم محور شرارت صادر میکند؟ او همان بود که در اثر ضربه انقلاب اسلامی گیج شده بود! به راستی آیا راه بهتری برای قدرت و اشتهار و برای معاش و نام و نشان خود ندارید؟
12. چرا این همه اصرار دارید مردم را دسته دسته نموده، حزب حزب کنید و چپ و راست بسازید و خط بازی و جناحبندی شایع کنید تا مردم را به جان هم انداخته و از آب گلآلود ماهی استکبار بگیرید؟ آیا بهتر نیست با این همه اندیشه و فکر و قلم که دارید:
الف. مسئولان و مجریان امور و اداره کل کشور را در راه اداره بهتر و دادن طرحها و لوایح راهگشاتر یاری کنید؟
ب. مردم را در دفاع از انقلاب و حفظ آرمانها و ارزشهای انقلاب راهنمایی و یاری کنید و دل مسلمانان را خشنود و دل پر کینه دشمنان را از درد و کین از پای درآورید؟
ج. به این ملت مظلوم کمک و حکومت اسلامی را تقویت کنید؟
در قرآن کریم و نهج البلاغه امیرالمؤمنین(ع)، از این نمونه گلایهها بسیار به چشم میخورد و گویا کسانی که حضرت امام(قدس ره) از آنها گلایه میکند، تکرار این آیه شریفه است که میفرماید: )أ لَمْ تَرَ إِلَی الّذینَ أُوتُوا نَصیبًا مِنَ الْکِتابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَ الطّاغُوتِ وَ یَقُولُونَ لِلّذینَ کَفَرُوا هؤُلاءِ أهْدیٰ مِنَ الّذینَ آمَنُوا سَبیلاً أُولئِکَ الّذینَ لَعَنَهُمُ اللّهُ وَ مَنْ یَلْعَنِ اللّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ نَصیرًا(؛ ای پیامبر آیا نمیبینی آنان که با اطلاع از کتب آسمانی انتظار ظهور انقلاب اسلامی را داشتند، چگونه در مقابل بتهای جاهلی سر فرود آوردهاند؟
این انتظار از آنان نبود که ستمگران، کفرکیشان، مستکبران، آدمکشان و جانیان را از بسیجیان، حزبالهیان، شهیدان، شیعیان علی(ع) و دلسوختگان دین و ولایت و خدا، رهیافتهتر و قابل اعتمادتر بدانند. اینان گمان میکنند با این رفتار دمکرات مأبانة خود میتوانند در مسیر و روند پیروزی انقلاب اسلامی مانع ایجاد کنند، اما سخت در اشتباهند؛ زیرا نتیجة این کار جز افتادن از چشم مردم و خدای مردم و گرفتار نفرین آنان شدن، هیچ سودی ندارد و کسی دست آنان را نمیگیرد.
متأسفانه در سالهای گذشته شیوهای رایج شد و عدهای با شگردی مرموز به فکر تغییر نگرش مردم برآمده، با تحذیر و وسوسهگری به تحریف ارزشها پرداخته، ضد ارزشها را به جای ارزش نهاده، ملیگرایی و تعصبات ملی و قومی و فرقهای و حزبی و باندی را به جای خداگرایی و دیندوستی و حقیقتخواهی و تکلیفگرایی قالب نمودهاند؛ چونان اعراب جاهلی به شمارش مردههای گورستان شاهان برخاسته و تکلیف مداری مؤمنان و دلسوزان به اسلام، انقلاب، امام(قدس ره) و دین را ویژة روزهای نخست انقلاب دانسته، شهیدان راه قرآن و اسلام را قربانیان وطن و قهرمانان ملی نامیدند و گروهکها و اشخاص مجرمی را که بدترین حریم شکنی را نسبت به انقلاب و قانون و اسلام مرتکب شده بودند، در تعریف و تمجید مورد حمایت قرار دادند، آنان را نور چشم و دوست و مشاور و کارشناس شمردند و یاران انقلاب را به خشونت متهم نمودند.
فرصت خدمت را از دست ندهید
متن:
<من برای شما برادران که از سوابقتان تا حدی مطلع و علاقهمند به بعضی از شما هستم، متأسف هستم. نه برای آنان که اشراری بودند در لباس خیرخواهی و گرگهایی در پوشش چوپان و بازیگرانی بودند که همه را به باد بازی و مسخره گرفته و درصدد تباه کردن کشور و ملت و خدمتگزاری به یکی از دو قطب چپاولگر بودند، آنان که با دست پلید خود جوانان و مردان ارزشمند و علمای مربی جامعه را شهید نمودند و به کودکان مظلوم مسلمانان رحم نکردند؛ خود را در جامعه رسوا و در پیشگاه خداوند قهّار مخذول نمودند و راه بازگشت ندارند که شیطان نفس امّاره بر آنان حکومت میکند. لکن شما برادران مؤمن با دولت و مجلس که کوشش دارد خدمت به محرومین و مظلومین و برادران سرو پا برهنه و از همه مواهب زندگی محروم، نماید چرا کمک نمیکنید و شکایت دارید؟ آیا مقدار خدمت و دولت و بنیادهای جمهوری را به این گرفتاریها و نابسامانیها، که لازمة هر انقلاب است، و جنگ تحمیلی با آن همه خسارت و میلیونها آوارة خارجی و داخلی و کارشکنیهای بیرون از حد را، در این مدت کوتاه مقایسه با کارهای عمرانی رژیم سابق نمودهاید؟ آیا نمیدانید که کارهای عمرانی آن زمان اختصاص داشت تقریباً به شهرها، آن هم به محلات مرفه، و فقرا و مردمان محروم از آن امور بهرة ناچیز داشته یا نداشتند و دولت فعلی و بنیادهای اسلامی برای این طایفة محروم با جان و دل خدمت میکنند؛ شما مؤمنان هم پشتیبان دولت باشید تا کارها زود انجام گیرد و در محضر پروردگار، که خواه ناخواه خواهید رفت، با نشان خدمتگزاری به بندگان او بروید>.
شرح:
حضرت امام(قدس ره) در این فراز که ادامه فراز پیشین است، ضمن ابراز علاقه و عنایت به برخی از روشنفکران، نویسندگان و گویندگان خودی که از روی ناآگاهی و عدم بصیرت در ردیف اشکالتراشان و صاحبان عقده قرار گرفتهاند، سرنوشت آنان را از اشرار، منافقان دو چهره، ستمگران و رسوایان نزد خدا و خلق خدا جدا نموده و با گلایه از آنان میفرماید: شما که خودی هستید، اسلام را باور دارید و با دولت و مجلس برادرید، چرا راه بیماردلان را در پیش گرفته و به برادران دولتی و مجلسی خود برای خدمت به محرومان و ستمدیدگان نمیپیوندید؟
چرا به مقایسه و ارزیابی خدمات دولت اسلامی با آنچه در رژیم طاغوت انجام گرفته است، نمیپردازید و به جهتگیری این خدمات دقت نمیکنید؟ آیا از ادامة مسیر و استقامت در راه خسته شده و تحمل را از دست دادهاید یا توجه ندارید که با کسانی هم فکر و هم صدا شدهاید که روزی در برابرشان با تمام قدرت ایستاده بودید؟! چه اصراری است که میخواهید ذهنیت جامعه را نسبت به آدمکشان و جانیان و یا ارباب مستکبر آنها شستشو دهید و آنان را تبرئه کنید؟ آیا واقعاً خود شما دشمنی را که رو در روی شما ایستاده و از قبول جنایتهایش امتناع دارد، چشم میپوشید و او را دوست میشمرید؟
چرا زحمات چندین سالة خود را اینگونه بر باد میدهید؟ شما که سالها رنج کشیدید و از آسایش و رفاه خود گذشتید و به نام دین، انقلاب کردید و جانباز شدید و در زندانهای طاغوت سالیان سال عمر و جوانی خود را صرف کردید و خود و خانواده خود را فدای دین و انقلاب کردید و...، چرا نمیتوانید تا پایان خط تحمل کنید و همراه با مردم بر اهریمن هزار چهره هجوم برید؟!
شاید گمان میکنید که اگر با گرگان خونآشام و خود باختگان سنگدل با نرمی سخن بگویید و دست برسر و موی آنان بکشید، با شما رام خواهند شد و شاید خدای ناکرده از گذشتة خود پشیمان شده و برای جبران خدمتهایی که به انقلاب و نهضت و کشور و مردم کردهاید، میخواهید از پشت خنجر بزنید و عقدههای گذشته را خالی کنید؟!
گلایههای حضرت امام(قدس ره) در این فراز یادآور بخشی از خطبه حضرت امیرالمؤمنین(ع) است. آن حضرت میفرماید: <ألم أعمَل فیکم بالثَّقَلِ الاکبر و أتْرُکْ فیکم بالثَّقَلِ الأصغَرَ، قد رَکَزْتُ فیکم رایةَ الایمان و وَقَفْتُکُم علی حدود الحلال و الحرام و ألْبَسْتُکم العافیةَ مِن عَدْلِی و فَرَشْتُکم المعروفَ مِن قَولی و فعلی و أرَیْتُکم کَرائِمَ الأخلاقِ مِن نفسی؟>؛ آیا انقلاب اسلامی، قرآن کریم را به صحنه نیاورد و آیا فرهنگ اهلبیت (ع) را در جامعه رواج نداد؟ پرچم ایمان را در سرزمین شما برافراشت و بر حدود الهی و حلال و حرام آشنایتان نمود و از چشمهسار عدالتش جامة عافیت و امنیت بر شما پوشاند و با گفتار و رفتار علوی، معروف را در میان شما گسترش داد و ارزشهای اخلاقی را به شما آموخت. پس چرا قدر نمیدانید و با صاحبان عقده و مرض، همداستان میشوید و مردم را دچار نگرانی و اضطراب مینمایید؟!
آخرین سخن حضرت امام(قدس ره) به این اشخاص نیز که به جای همراهی با نظام و همکاری با مسئولان در خدمت به این مملکت، با بیگانگان همصدا شده و امکانات اندک کشور و مردم محروم را در راه انتقاد و اعتراض و اشکال بر تصمیم و ادارة آنان به مصرف میرساند و وقت طلایی خود و مردم را بیهوده از دست میدهند، این است که مبادا روزی بیدار شوید و ببینید که توفیق خدمت به مسلمانان و اسلام و انقلاب اسلامی را از دست دادهاید.
محمود لطیفی