یادداشت :
عبدالله گنجی
مشي فردي كه مؤلفهاي خاص براي شخصيت است كه شايد در تقسيمبندي سياسي، اجتماعي و اقتصادي فرد نگنجد نيز بايد مورد توجه قرار گيرد. صفات و خصايص فردي رئيسجمهور را ميتوان در سه دسته شاخصهاي دينداري (اعتقادي)، قدرت و ظرفيت تعامل (شخصيتي) و پيشينه و سوابق فردي (تاريخچه زندگي) دستهبندي نمود. در ادامه زيرفصلهاي آن به صورت توأم و به اختصار توضيح داده خواهد شد. ۱- متعهد به التزام عملي به احكام اسلام: در يادداشتي كه پيرامون خصايص حكومتي رئيسجمهور به رشته تحرير درآمد، باور به اسلام سياسي يك اصل مهم شمرده شد. اما التزام عملي در حوزه فردي به انجام فرايض ديني بسيار حائز اهميت است چرا كه معمولاً روشنفكران دين را در باطنگرايي، رحمانيت و عرفانگرايي بدون زحمت ميپسندند. به تعبير ديگر باور به اسلام فقاهتي نيز از شاخصهاي رئيسجمهور است كه مرز بين بايدها و نبايدها و حلالها و حرامها و تقيد به اخلاق را به ارمغان ميآورد. ۲- ساده زيستي: در نظام اسلامي، مسئولان بايد مثل مردم زندگي كنند و اين مسئله بارها توسط امام (ره) و مقام معظم رهبري تذكر داده شده است. از جمله رؤساي جمهور كه اين خصيصه را داشت و آن را حفظ كرد، احمدينژاد بود. دولت نيز تلاش نمود اين خصيصه را حفظ نمايد. بنابراين دوري از زخارف دنيا براي مسئولان، اصل اعتمادسازي است كه نبايد از نظر دور داشت. قدرت، ميل به رفاه و اشرافيگري را وسوسه ميكند. بنابراين مبارزه با آن نيز نوعي عبادت است. ۳- صبوري و سعهصدر: اداره كشور و تعامل با جهان، تعامل با مخالفان و منتقدان براي رئيسجمهور مسئله مهمي است. رئيسجمهور نبايد با تيتر يك روزنامه، دستگيري يك فرد، مصاحبه يك منتقد يا تصويب يك قانون برآشفته شود. قلب رئيسجمهور بايد بزرگ، آرامش وي مثالزدني و قدرت تعامل او الگو باشد و با گذشت و بردباري و پمپاژ اخلاق در حوزه مخالفان آن را منفعل نمايد و نبايد تريبون عمومي را به ابزاري براي عربدهكشي به شمار آورد. ۴- داراي ثبات و منظومه مشخص فكري: نگرش، شعارها، سلايق و انديشه كانديداي رياست جمهوري موجب گرايش مردم به وي ميشود. رئيسجمهور بايد در عرصه نگرش و تفكر به مشي انتخاباتي خود در فرداي قدرت پايبند باشد تا حاميان دو نظام دچار بحران قضاوت و بحران تحليل نشوند. رئيسجمهور بايد از سامانه فكري منضبط و شناخته شده قابل قضاوت و قابل ثبات برخوردار باشد. به طور مثال اگر بر امام پاي ميفشارد بايد در رفتار و گفتار و نگرش در تعارض با انديشه امام نباشد (مثل اصلاحطلبان نباشد)، اگر بر مهدويت به عنوان يك گفتمان محوري تأكيد دارد، ايرانگرايي را در گفتمان وارد نكند. حاملان اصلي انديشه تشيع را محترم و در مقابل آنان به عنوان يك مسلمان و مقلد مشي نمايد. اگر امريكا را شيطان بزرگ ميداند، مردم در طول خدمت وي آن را در سخن و رفتار وي مبتني بر منطقي قابل فهم درك نمايند. نبايد مردم به اين باور برسند كه «چي ميخواستيم و چي شد». ۵- آرمانگرايي: براي رئيسجمهور آرمانگرايي و واقعگرايي بايد توأم باشد (سخنراني مرداد ماه ۱۳۹۱ مقام معظم رهبري در جمع كارگزاران نظام). رئيسجمهور به جهت قرار گرفتن در متن مشكلات عيني مردم با واقعيات ارتباط مستقيم دارد، اما اين ارتباط نبايد وي را از هيبت يك انسان آرمانگرا خارج كند و نان و آب مردم وي را به يك انسان عملگراي صرف تقليل دهد. دميدن در آرمانهاي انقلاب و تلاش جهت نزديك كردن كشور به آن بايد در روح و رفتار رئيسجمهور متجلي و قابل فهم براي همگان باشد. ۶- برخورداري از قدرت و روحيه تعامل و تواضع: ساختار توضيح قدرت به عنوان يك واقعيت بايد مدنظر رئيسجمهور باشد، ساختار نظام جمهوري اسلامي به صورتي است كه سامانههاي مختلف گسيختگي قدرت را مهار ميكند و تقسيم وظايف بعضاً به احساس بستهشدن دست و پا تعبير ميشود. رئيسجمهور بايد قبل از كانديداتوري با فهم درست قانون اساسي بداند و بفهمد كه احتمال اين وجود دارد كه در يك نظام رياستي، مخالفان در بخشهاي ديگر حاكميت مستقر شوند. لذا روحيه تعامل و گفتوگو و عدم تنشآفريني در حوزه عمومي كشور بايد جزو شخصيت رئيسجمهور باشد. ۷- اخلاق ديني: اخلاق روح حاكم بر نظام اسلامي است. امام آمد كه اخلاق را به سياست تزريق و روح ماكياوليستي آن را حذف نمايد. صداقت، امانتداري، عدم سوءاستفاده از قدرت، پردهپوشي هنگام ناراحتيهاي شخصي و حفظ حرمت همه شهروندان از نيازمنديهاي بزرگمنشانه و اسلامي يك رئيسجمهور است و اين مهم اگر در حاكمان نهادينه شود ميتواند به عنوان بخشي از پازل كارآمدي نظام ديني به دنيا عرضه شود. ۸- پرهيز از عوامفريبي: عوامگرايي براي رئيسجمهور امر ناپسندي نيست. يعني گرايش و همانندي با توده مردم يك ارزش است اما عوامفريبي متفاوت از عوامگرايي است. وارونه كردن واقعيات براي همراه و داشتن عوام و توجه به روانشناسي آنان براي استمرار در قدرت، سخنان بدون پشتوانه، حمله به دشمنان فرضي و ارجاع همه مشكلات به يك عامل بيروني ميتواند بخشي از عوامفريبي باشد. عوامفريبي از جمله موارد خلاف اخلاق نيز به حساب ميآيد. ۹- سلامت رواني و شخصيتي: كاش ميشد در قانون انتخابات مواردي مانند سنجش سلامت شخصيت و روان نيز مدنظر قرار گيرد. نرمال بودن از جهت شخصيتي- جسمي و رواني ميتواند بر فرد مؤثر افتد. به صورت مثل بدخلقي يا كمظرفيتي ميتواند به خاطر سنگيني كار رئيسجمهور بعد از انتخاب بارز شود و اين مهم اكنون كه در قانون محلي از اعراب ندارد بايد توسط خود مردم مدنظر قرار گيرد. ۱۰- پيشينه شفاف: در فرآيند انقلاب اسلامي كسي كه امروز در نظام اسلامي كانديداي رياست جمهوري است، گذشتهاي دارد. مقام معظم رهبري معتقدند نبايد يك نقطه از رفتار فرد را ديد بلكه بايد جمع عمر سياسي فرد را به قضاوت نشست. بزنگاهها و نقاط بحرانخيز انقلاب و دوران غربت حزبالله، منزلگاههايي هستند كه فرد بايد در آن نقش خود را روشن نمايد. جنگ تحميلي هشت ساله، دوران اصلاحات خصوصاً حوادث تيرماه ۱۳۷۸ و فتنه ۱۳۸۸ از جمله مواردي است كه بايد فرد در سر دوراهي قرار نگرفته باشد. بايد موضع شفاف وي قابل تصديق يا رد باشد و از موضعي شفاف برخوردار بوده باشد. براي مثال فردي كه در هشت سال دفاع جانانه ملت تا اهواز هم نرفته است، چگونه مدعي همترازي با انقلاب اسلامي است. اميد است اين خصايص در انتخابات مدنظر قرار گيرد.