امید است نمایندگان بصیر و انقلابی این مجلس با درک حساسیت موضوع و ضرورت جهاد کبیر در مقابل نرمالیزاسیون تحمیلی دشمن، از هرگونه اقدامی که به ترویج سنتهای غلط و وارداتی صهیونیسم میانجامد، پرهیز کنند.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی جهانبین نیوز به نقل از مشرق، سبحان حافظی طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: سبت یا شَبّات (שבת) به معنای شنبه از سنتهای آیینی یهود است که اشاره به تعطیلی این روز در این دین دارد. ادیان ابراهیمی هر یک برای خود یک روز تعطیلی در هفته دارند که برگرفته از آموزههایشان است. یهودیان هم بر اساس کتابهای مقدس موجودشان معتقدند که خداوند جهان را در شش روز آفریده و روز هفتم به استراحت پرداخته است، لذا تعطیلی هفتگیشان، شنبه تعیین شده است. البته وجه تمایز جدی روز تعطیلی یهود با دیگر ادیان این است که یهودیان معتقدند که خداوند در این روز انسانها را از هرکاری جز عبادت نهی کرده و این در سایر ادیان از جمله اسلام نیست.
بر اساس شریعت شفاهی یهود (میشنا) بهطور مشخص انجام ۳۹ کار در شبات ممنوع است؛ از جمله شخم زدن، پاشیدن بذر، درو کردن، خوشه دسته کردن، خرمنکوبی، باد دادن به خرمن، انتخاب، غربال کردن، خرد کردن، خمیر کردن، آشپزی، برش، شستن، زدن پشم، رنگرزی، نخریسی، نخبافی، ساختن غربال، بافتن، تقسیم دو رشته، گره زدن، بازکردن، دوزندگی، پاره کردن، شکار، ذبح و قصابی، کندن پوست، نمک زدن به گوشت، ترسیم، صاف کردن، بریدن، نوشتن، فرستادن چیزی، ساختن مثلاً دیوار، خراب کردن، خاموش کردن آتش، افروختن آتش، کمک نهایی برای به پایان رساندن یک کار، جابهجا شدن به بیرون از محل سکونت.
همانگونه که میدانیم در اسلام صرفاً هنگامه اقامه نماز جمعه توصیه به تعطیلی کسبوکار شده و در سایر اوقات فعالیت ممنوع نیست. از طرفی میدانیم که در قرآن کریم هم به خلقت آسمانها و زمین در شش روز اشارهشده، اما آموزههای اسلامی، ذات باریتعالی را از نیاز به «استراحت» و چیزهایی از این قبیل بینیاز میداند.
معلوم نیست آنچه در عمل امروز یهود است، دقیقاً همان باشد که در زمان حضرت موسی (ع) تشریع شده باشد. ما تنها بر اساس آیات قرآن کریم میدانیم یهودیان از شکار در شنبه نهی شده بودند. مشهور است که «طمع» و «ثروتاندوزی» از رذائل بنیاسرائیل بوده و پارهای از مفسران معتقدند تعطیلی شنبه در واقع ابزار تنبیهی شارع مقدس برای مهار طمعورزی یهود است تا حداقل یک روز هفته را از فعالیت اقتصادی دست بردارند و مشغول عبادت خداوند شوند.
بر این اساس حکم تعطیلی سبت بر ادیان دیگر تشریع نشده و بهخصوص در سنت اسلامی شنبه اولین روز کاری هفته قرار گرفته است. هرچند بیشتر جمعیت کشورهای غربی را مسیحیان تشکیل میدادهاند، اما نفوذ سرمایهسالاران یهود در محافل سیاسی و اقتصادی غرب و بازارهای دنیا، باعث شد بهتدریج در برخی کشورهای غربی علاوه بر یکشنبه، شنبه نیز تعطیل شود و در حال حاضر در بسیاری از بازارهای دنیا و اقتصاد سرمایهداری تعطیلی آخر هفته (Weekend) دو روز شنبه و یکشنبه باشد.
در واقع روز پول و ثروت یهود چربید و سنت اختصاصی یهود که در واقع مجازات طمعورزی آنان بود به سنت اقتصادی و حتی سیاسی دنیا تبدیل شد. نکته تأسفبارتر آن است که حتی در بسیاری از کشورهای اسلامی نیز از همین سنت تحمیلی غرب و یهود پیروی شده و تعطیلات هفته دو روز شنبه و یکشنبه است. جالب اینجاست که برخی کشورها حتی حاضر شدهاند تعطیلی مسیحیان (یکشنبه) را نپذیرند، اما تعطیلی یهود را به اسم همگامی با بازارهای جهانی پذیرفتهاند. به نظر میرسد جریان چراغ خاموش «آنوسی» در حاکم کردن تعطیلی شنبه در بسیاری از کشورهای اسلامی نقشآفرین بوده و بهطور مشخص سرپل جریان تطبیع (عادیسازی روابط با رژیمصهیونیستی) در امارات متحده عربی واسطه اصلی طرح این موضوع در کشورهای عربی و اسلامی بوده است.
در کشور ما نیز برخی بهطور مشکوکی هرچند سال یکبار در مجالس و دولتهای مختلف این ایده را مطرح کردهاند و عمدتاً هم بهانه این پیشنهاد را همگامی با بازارهای جهانی اعلام نمودهاند. البته جای این پرسش هست که آیا در حال حاضر بخش خصوصی ما -که بیشتر فعالیتهای بازرگانی خارجی ما را بر عهده دارد- منعی برای کار در روز پنج شنبه یا جمعه دارد که روز تعطیلی را باید جابهجا کنیم؟ از طرفی یک میلیون معلم و ۱۵ میلیون دانشآموز چه ارتباط تجاری با دنیا دارند که بگوییم شنبه سر کلاس نروید و بهجایش مثلاً پنج شنبه بروید؟ از اینها گذشته کشوری، چون چین بهعنوان دومین قدرت اقتصادی کنونی و اولین قدرت اقتصادی آینده جهان، وقتی ۱۲ ساعت با اروپا و امریکا فاصله زمانی دارد و درست زمانی که چینیها سر کارند، اروپایی در تختخواباند و برعکس، آیا این عدم همزمانی، چین را از پیشرفت اقتصادی بازداشته است؟
چه دلیلی دارد که نظام اسلامی و ساختارهای حکومتی آن مجبور به پذیرش تحمیل یک سنت یهودی بشوند و روز یکشنبه را آغاز هفته کاری خود قرار دهند؟ آیا جز این است که این بخشی از کلان پروژه صهیونیستها برای تحمیل نرمهای خود بر جهان است و متأسفانه برخی واسطه نرمالیزاسیون در این میان هستند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی چند سال پیش با هشدار به تبعیت از نرمهای تحمیلی دشمن، در ذیل مفهوم جهاد کبیر فرمودند: «دشمن را باید شناخت و در مقابل کارهای او باید حساسیت نشان داد؛ حتی اگر نسخه اقتصادی هم به ما میدهند، باید بااحتیاط برخورد کرد؛ مثل این است که دشمنی بیاید به انسان یک دارویی را بدهد و بگوید آقا، این دارو را بخور برای فلان بیماری؛ شما احتیاط میکنید؛ احتمال دارد در داخل این دارو زهر گذاشته باشد.
نسخه سیاسی و نسخه اقتصادی دشمن هم باید بااحتیاط مورد توجه قرار بگیرد؛ حساسیت در مقابل دشمن این است.
طبعاً این حساسیت وقتی بود، دیگر تبعیّت نخواهد بود، و عرض کردیم که عدم تبعیت همان جهاد کبیر است.»
معالأسف عدهای در مجلس انقلابی –که چنین انتظاری از نمایندگان این مجلس هرگز نمیرفت- به دنبال تجویز نسخه تحمیلی سنت یهود به نام توسعه اقتصادی هستند و متأسفانه زمزمههایی از درون مجلس برای طرح مجدد این تصمیم کاملاً غلط مطرح شده است.
امید است نمایندگان بصیر و انقلابی این مجلس با درک حساسیت موضوع و ضرورت جهاد کبیر در مقابل نرمالیزاسیون تحمیلی دشمن، از هرگونه اقدامی که به ترویج سنتهای غلط و وارداتی صهیونیسم میانجامد، پرهیز کنند.
اگر بانیان این سیئه بزرگ از تداوم آن اجتناب کنند، اقدام صحیحی انجام دادهاند و در غیر این صورت باید در پیشگاه تاریخ و ملت ایران پاسخگو باشند.