به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «
جهانبین نیوز»، شهید سیاوش اسدی فارسانی در وصیتنامه خود مینگارد:
بسمالله الرحمن الرحیم
قل ان الصلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین ای پیغمبر بگو بدرستیکه نماز وزندگی و مرگ و کلیه اعمال من همه برای خداست که پروردگار جهانیان است.
با سلام و درود بر روان پاک آزاد مردانیکه برای دفاع از حقوق مظلومین شربت شهادت نوشیدند و به روان پاک بنیانگذار عدالت و پایههای جاویدان حقایق تابناک اسلام و به روح پاک مردمی که کاخ قدرت زمامداری طاغوتی را متلاشی و واژگون ساختند بهویژه علی (ع) آن پیشوای پاکان و امام حقیقت که کشته عدالت گردید و محراب خونین کوفه را سندی زنده بر رسوایی خوارج امت تا تاریخ بداند وقتی دستهای ولایت را از امام بگسلند تا مرز گفتن امام نیز پیش میروند و امام را بی امام میگذارند و این ستمی است بزرگ به امت.
اینک ما بر دوش خویشتن سنگینی رسالتی را احساس میکنیم که به پهنای فلک بر چهارده ستون قرنهای این هزار و چهارصد سال استوارشده است که ما خود را عاشق و شیعه سینهچاک تو میدانیم بار سنگینی خون و حماسه و شهادت و ایثار را بدوش میکشیم توانائیمان بده که زیر بار این مسئولیت سنگین نلغزیم و هوشیاریمان بده تا رگههای باریک و جویبارهای کوچک (حرفها و دعوتها) و (راهها و هدفها) باشیم و تقوی و اخلاصمان بده تا قدرت مغرورمان نکند و حمایت خالق از خدمت به خالق بازمان ندارد.
علیای که عظمت را در سادگی و فروتنی را در خاکساری و فخر خود را دربند بودن برای خدا میدیدی ای قضاوت داود ای تحمل ایوب ای شکوه ابراهیم ای حقیقت روشنایی و ای غروب جلوه داد.
ای طلوع در ظلمت و ... سخن بسیار است و مجال اندک بگذار تا من بگذرم از این سختیها و دردم فزون غمنامه تلخم مفصل اما بگذار تا چند حرف او آنچه از تو آموختهام بازگویم.
آموختهام که انسان را با حق بسنجم که حق را با انسانها آموختهام که پیشوای مردم باید پیش از دیگران خود را تعلیم دهد و مربی خویشتن باشد آموختهام که مستبدبهرأی نابود است و آنکه با مردم مشورت کند در عقل آنان شریک است آموختهام که جهاد دری از درهای بهشت است؛ و اما ای حسین از گذشته خونبار تو چه گویم زیرا در گفتنش ناتوانم یاریم کن که بهسوی تو بشتابم و سرگذشت را از عاشقانت بشنو و لمس کن و اینک سختی با تو و برادر و خواهر...
اسلام و درود بر انبیا و اوصیا و ائمه طاهر سلام بر مهدی منجی انسانها و سلام بر نائب امام خمینی این ابراهیم زمان این بتشکن قرن و ابرمرد زمان این حلقوم همیشه رزمنده و فریادگر اسلام و رسالت تداوم پیروزی انقلاب وامانت بزرگ خدا درروی زمین.
بنده کوچکتر از آنم که برای شما پیام دهم اما وصیت من این است کهای برادران و خواهران امام را درک کنید نه از دیدگاه محدود و نگاه تنگ بلکه از دیدگاه نامحدود و امام را در معیارهای محدود مادی نسنجید.
این بزرگوار تبر بر دوش را خوب بشناس که چگونه به جان بتها افتاده و صدای شکستن و سوختن بتهاست صدای تبر ابراهیم (ع) را هنوز باید شنید بتهایی غیر از بتهای چوبین و گلین و آهنین بتهای به نام (علم) (تاریخ) (طبقه) (نژاد) (انسان).
هر چه بینی جز هوا آن دین بود در دل نشان
هر چه بینی جز خدا آن بت بود درهم شکن
هر کس این خصوصیات را داشته باشد مجاهد است مبارز است و جهادگر و رهرو رهبر است.
این ماتکونو اید رکم الموت و لوکنتم فی بروج هرکجا باشید اگر که در کاخهای بسیار محکم بازهم مرگ شمارا فرامیخواند اما چهبهتر که خود انتخاب کنی.
پدر و مادر عزیزم نور دو چشمانم مرا ببخشید که نتوانستم زحمتهای شمارا پاسخگویم و همیشه محبتهای در حقم کردید که نتوانستم جبران کنم میدانم که اکنون عصای دست شما باشم اما بدانید که عشقی جانسوزتر از آن دارم سعی میکنم عاشق واقعی او شوم و من امیدوارم که همه شما بهصف خونین شهدا بپیوندند.
از همه دوستان و آشنایان و هرکسی که به نحوی با ایشان آشنایی داشتهام میخواهم که هر بدی که از بنده دیده به خاطر رضای خدا بر من ببخشند.
انتهای پیام/1030ج