۰
plusresetminus
سوریه نوین به کدام سو می رود؟ نقش موثر ایران در حکومت آینده سوریه چه خواهد بود؟
این روزها اخبار ضد و نقیض و متفاوتی از اوضاع سوریه به گوش می رسد. خبر تصرف شهر "الشدادی" از مهم ترین شهرهای استان نفت خیز حسکه در شمال شرق سوریه توسط تروریست های النصره و معارضان دولت بشار اسد خبری است که این روزها دستاویز رسانه های غربی و ارتجاع منطقه جهت القای قریب الوقوع بودن سرنگونی حکومت اسد در سوریه قرار گرفته، از سوی دیگر اخباری مبنی بر پاکسازی برخی مناطق در جنوب و حومه دمشق و همچنین تصرف کامل برخی مناطق مرکزی طی هفته گذشته که برای نخستین بار پس از دو سال از آغاز درگیریها صورت گرفته است، خبری است که رسانه های مستقل آن را دستاوردی بزرگ برای ارتش سوریه می دانند و از آن به عنوان برگ برنده بشار اسد در روزهای سرنوشت ساز آتی یاد می کنند.

اما به راستی سوریه نوین به کدام سو خواهد رفت؟ آیا نظام بشار اسد سرنگون خواهد شد؟ و یا اینکه بر معارضان داخلی و خارجی غلبه خواهد کرد و صلح و آرامش در سایه مردم سالاری که حق همه ملت هاست بر این کشور حاکم خواهد شد؟ آیا مذاکرات سیاسی میان طرفین درگیر زودتر به نتیجه خواهد رسید و یا اینکه سرنوشت سوریه در میدان جنگ رقم خواهد خورد؟ روابط سیاسی و دیپلماتیک سوریه نوین با ایران چگونه خواهد بود؟ آیا سوریه پس از بشار اسد همچنان به ایران به مثابه یک کشور دوست و حامی در زمانهای حساس و سرنوشت ساز چشم خواهد داشت و یا اینکه نظام بر سر کار آمده، ایران را به چشم حامی حکومت سرنگون شده سابق خواهد نگریست؟

این ها پرسشهایی هستند که ذهن تحلیل گران و سیاستمداران منطقه ای و بین المللی را به خود معطوف ساخته است. اما جواب به این پرسشها هرچه باشد، کوچکترین تغییری در "تکلیف" ما و عزم انقلابی مقاومت اسلامی ایجاد نخواهد کرد.

در همه سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، آنچه که در تبیین اصول سیاست خارجی در سطح کلان دارای اهمیت ویژه بوده است، پاسخ منطقی به این پرسش است که مواضع اتخاذ شده از سوی دستگاه دیپلماسی ما چه نسبتی با عزت، حکمت و مصلحت ملی و اسلامی دارد و آیا به تقویت جبهه ضد استکباری در منطقه و جهان منجر خواهد شد یا خیر؟ اینکه چرا ایران اسلامی همواره از موضع حکومت سوریه در برابر معرضان خارجی و تروریستهای داخلی حمایت می کند، امکان پذیر نیست مگر آنکه پیش از هر چیز، به این پرسش پاسخ داده شود که آیا انقلاب اسلامی ایران می تواند رژیم صهیونیستی را در منطقه به رسمیت بشناسد؟ مسلما خیر
آرزوی همه آزادی خواهان جهان بر این است که سوریه همچنان به عنوان محور مقاومت باقی بماند که انشالله همینگونه نیز خواهد شد، اما در صورتی که حتی علیرغم احتمالات بسیار ضعیف، نظام حاکم سوریه سرنگون شود و یک نظام معارض با مقاومت اسلامی روی کار بیاید، این امر هیچ خللی در نقش موثر ایران به عنوان اصلی ترین حامی مقاومت اسلامی ایجاد نخواهد کرد.

جمهوری اسلامی حتی اگر یقین حاصل کند که تا چند روز یا چند ماه دیگر نظام حاکم سوریه سقوط خواهد کرد باز هم تا لحظات آخر در کنار ملت و حکومت سوریه باقی خواهد ماند حتی اگر با این اقدام، سهم خود را در حکومت آینده سوریه از دست بدهد. چرا که آرمان انقلاب اسلامی، سهیم شدن در حکومت ها و کسب کرسی های متعدد قدرت در سطح منطقه و جهان نبوده و نیست، آنچه وظیفه و تکلیف انقلاب اسلامی است دفاع از آرمان مقاومت اسلامی و پایمردی در برابر مستکبران و جهانخواران است. حال نتیجه کوتاه مدت و یا حتی میان مدت این حرکت مشروع و این دفاع مقدس هرچه می خواهد باشد! آنچه که امروز سبب شده است ایران اسلامی و سربازان انقلاب جهانی اسلام به دفاع از سوریه بپردازند، جز این نیست که تکلیف ما ایجاب می کند که از محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی دفاع همه جانبه کنیم. در واقع در این روزها اساسا بحث شخص بشار اسد و حکومت او در بحران سوریه در میان نیست بلکه بحث عمل به تکلیف و تلاش برای حفظ این محور مقاومت در برابر رژیم صهیونیستی است که موجب شده این چنین به کارزار سوریه ورود کنیم.

اما بحران سوریه در این ایام برای کشورهایی چون ترکیه و قطر و عربستان بسان یک بازی قمار است که ممکن است بتوانند در این جنگ غیابی، نظام اسد را سرنگون کرده و با روی کار آوردن نظامی دست نشانده، چند صباحی به برخی منافع کوتاه مدت و یا میان مدت دست یابند. اما آیا در صورت تحقق این امر، از امواج خروشان بیداری اسلامی در امان خواهند ماند؟ آیا می توان کتمان کرد که اگر بار دیگر رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و یا سوریه حمله کند تمام ملت های منطقه بار دیگر به جبهه مقاومت خواهند پیوست؟ در آن صورت تکلیف حکومت های مرتجع منطقه با ملت های خود چه خواهد بود؟ آیا باز هم رودرروی افکار امت اسلامی قرار خواهند گرفت و یا اینکه راه سکوت و بی طرفی ظاهری را در پیش می گیرند؟ عمق استراتژیک انقلاب اسلامی و ضریب نفوذ آن در منطقه در چنین معادلاتی نقش برجسته خود را مشخص می کند. انقلاب اسلامی همواره آرمانی واحد در برابر رژیم صهیونیستی و مقاومت اسلامی داشته و در واقع، سند مبارزه با رژیم غاصب صهیونیستی در جهان ده ها سال است که به نام جمهوری اسلامی به ثبت رسیده است. حال حتی اگر در فرض، سوریه نیز از محور مقاومت اسلامی حذف شود و رژیم صهیونیستی بخواهد به زعم خود آخرین ضربه را به مقاومت با حمله مجدد به جنوب لبنان وارد کند، این تهدید بزرگ با در نظر گرفتن قیام ملت های اسلامی علیه رژیم صهیونیستی و با محوریت و رهبری غیر مستقیم ایران تبدیل به فرصتی بسیار بزرگ خواهد شد. حال فرض کنید که حکومت و ارتش سوریه بر تروریستها و معارضان داخلی و خارجی غلبه کنند و نظام جدید سوریه با مشارکت عمومی مردم مستقر شده و همچنان محور مقاومت اسلامی باقی بماند. در آن صورت روابط سوریه نوین با کشورهایی چون ترکیه، قطر و عربستان و دیگر کشورهای مرتجع منطقه چگونه خواهد بود؟ می توان با قطعیت مدعی شد که عمل به تکلیف و تلاش برای حفظ جبهه مقاومت توسط دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی، گرچه شاید در کوتاه مدت در برگیرنده نتایج قابل توجه در سطح منطقه نباشد، اما به یقین در دراز مدت منجر به افزایش ضریب نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی در سطح منطقه و جهان خواهد شد.(منبع:حافظ نیوز)  
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۴ بهمن ۱۳۹۸

ساعت:

۱۴:۱۱:۳۷

24 Jan 2020